راهبرد و دیدگاه جنبش عدم تعهد و ایران نسبت به یکدیگر
راهبرد و دیدگاه جنبش عدم تعهد و ایران نسبت به یکدیگر
سهشنبه 31 مرداد 1391

استراتژی NAM در قبال ایران
موازنه سازی استراتژی اعمالی جنبش عدم تعهد در قبال ایران در طول 3 دهه گذشته بوده است. این استراتژی نشات گرفته از اصول پنج گانه (Panchaseela) حاکم بر منطق شکلگیری و استمرار فعالیتهای این نهاد بینالمللی از زمان تاسیس آن تاکنون است. در طول نزدیک به 33 سال گذشته که ایران عضو این جنبش بوده است حداکثر فعالیتهای این جنبش در قبال ایران مبتنی بر حمایتهای بیانیهای، دیپلماتیک و عدم تعهد به حمایت عملی جانبدارانه این جنبش از منافع ملی ایران بوده است.
نخستین موضعگیریها و فعالیتهای جنبش عدم تعهد در قبال ایران در اجلاس سران این سازمان در هاوانا در سال 1979 تکوین یافت. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، موضوع اصلاحات در سازمان ملل متحد، موضوع استفاده ایران از انرژی هستهای از جمله موضوعاتی بودند که جنبش عدم تعهد موضعگیریهای خود را در قبال منافع ملی ایران در طول 33 سال گذشته نشان داده است.
مهمترین و فوریترین نتیجه عضویت ایران در جنبش عدم تعهد و اتخاذ رفتار متعادلگرایانه این نهاد بینالمللی علیه ایران بعد از انقلاب اسلامی، عدم برگزاری هفتمین و هشتمین نشست سران این جنبش در بغداد فارغ از حمایت قاطع عملی جانبدارانه این نهاد از منافع و اهداف ملی ایران است.
اما چرا ماهیت استراتژی نم در قبال ایران تلاش در جهت موازنهسازی است؟ مشخصا میتوان به چند موضوع ماهیت و اهداف اصلی این نهاد بینالمللی؛ مکانیسم رایگیری اتفاق آرا در این سازمان، فقدان نهادمندی، شامل فرآیند تصمیمگیری این سازمان و فقدان ضمانت اجرای تصمیمات این نهاد بینالمللی چندجانبه اشاره داشت.
مخصوصا در فضای امنیتی بعد از حادثه 11سپتامبر تاکنون استراتژی حمایتگرایانه بیانیه محوری این جنبش در قبال ایران شفافیت و ظهور و بروز بیشتری پیدا کرده است. در حالیکه اکثریت کشورهای ائتلاف غرب در ارتباط با موضوع فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران در طول نزدیک به 10 سال گذشته رویکردی خصمانه داشتهاند ولی رویکرد کلان جنبش عدم تعهد در قبال این موضوع حمایت حداکثری از استفاده صلحطلبانه ایران از انرژی هستهای بوده است.
در فضای بعد از تحولات «بهار عربی» در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا جنبش عدم تعهد انفعال قابل توجهی در زمینه مدیریت موضوعات منطقهای داشته است. به نظر میرسد که با توجه به وزنه پررنگ ایران در تحولات مزبور و همزمان با ریاست آتی ایران بر جنبش عدم تعهد بعد از اجلاس تهران (26-31 آگوست 2012) میتوان امیدوار بود که ظرفیتهای مکتوم این نهاد بینالمللی مجددا به فعلیت برسد.
استراتژی عمده جنبش عدم تعهد در قبال ایران با توجه به روندهای حاکم، انگیزهها و اهداف این سازمان حتما در دورنمای آتی همچنان اجتناب از حمایتهای جانبدارانه حداکثری از منافع ملی این کشور و تابعی از میزان کنشگری ایران در فعالیتهای نهادی این سازمان و دیگر سازوکارهای چندجانبه بینالمللی خواهد بود.
به هر حال 3 سال ریاست آتی ایران بر این جنبش میتواند استراتژی این جنبش در قبال ایران را نهادمحورتر و منفعتمحورتر برای اهداف سیاست خارجی این کشور نماید.
در مجموع رویکرد و نگاه کلان جنبش عدم تعهد در قبال کشوری همچون ایران در طول 33 سال گذشته تلاش جهت متعادلسازی رفتار قدرتهای بزرگ علیه اهداف سیاست خارجی ایران بوده است. موضوعی که در هر صورت میتوان امیدوار بود در فضای آتی نیز رویکرد مزبور در قبال ایران ادامه پیدا کند و این جنبش نهاد فرصتسازی را برای کشورهایی همانند ایران در مقابل دیگر سازوکارهای نهادی چندجانبه همانند شورای امنیت سازمان ملل متحد و ناتو به نفع منافع ملی ایران فراهم سازد.
به نظر میرسد نکته مهم این است که مبتنی بر فعالیتهای ایران در این جنبش در 3 سال آتی استراتژی ایران در قبال این جنبش در ارتباط با دیگر موضوعات منطقهای مهم همانند بحران اعراب ـ اسرائیل، بحران سوریه و آینده ایفای نقش قدرتهای بزرگی همانند آمریکا در معادلات منطقهای مورد سنجش قرار گیرد.
سوال اساسی پیشرو در این زمینه این است که به هرحال در چشمانداز پیشرو تا چه حدی استراتژی نم در قبال ایران تحتالشعاع استراتژی قدرتهای بزرگ و سازمانهای بینالمللی مهم دیگری همانند سازمان ملل متحد، ناتو، اتحادیه اروپا، شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و یا دیگر سازمان کنفرانس اسلامی در قبال این کنشگر مهم بینالمللی قرار خواهد گرفت و منافع ملی و نفوذ استراتژیک ایران در سطح معادلات منطقهای و بینالمللی را تحت تاثیر قرار خواهد داد؟
استراتژی ایران در قبال NAM
استراتژی ایران در قبال جنبش عدم تعهد نشات گرفته از رویکرد سنتی «بیطرفی» حاکم بر اندیشه سنتی سیاست و روابط خارجی این کشور در قبال نهادهای بینالمللی است. استمرار اندیشه «بیطرفی» در سیاست خارجی ایران در طول قرون 18، 19 و 20 و در طول 3 دهه گذشته انطباق بسیار زیادی با اهداف این جنبش در عرصه نظام بینالملل داشته و ایران را به سمت و سوی بهرهبرداری از ظرفیتهای این جنبش پس از انقلاب اسلامی متمایل کرده است.
جنبش عدم تعهد از زمان شکلگیری و شروع به فعالیتش در باندونگ اندونزی سال 1955، تحرک قابل توجهی در موضوعات بینالمللی؛ مبتنی بر اندیشه حمایت از حقوق کشورهای ثالث و بیطرف در عرصه جهانی داشته است. سابقه عضویت ایران در جنبش عدم تعهد مربوط به اوایل شکلگیری انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 و تلاش این کشور جهت بهرهبرداری از تریبونها و سازوکارهای بیطرفانه چندجانبه در عرصه بینالمللی جهت شناسایی و حمایت از حقوق بلافصل و حقه خود است. بر همین مبنا و در اویل پیروزی انقلاب اسلامی 1979 اندیشه بیطرفی حاکم بر اردوگاه جنبش عدم تعهد انطباق بسیار بالایی با اهداف و مواضع «نه شرقی ـ نه غربی» و دکترین «موازنه منفی» حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران داشت و توجه دستگاه دیپلماسی این کشور را به سمت این نهاد بینالمللی جلب کرد.
ایران به صورت رسمی در جریان برگزاری ششمین نشست سران جنبش عدم تعهد در هاوانای کوبا در سال 1979 به عضویت این جنبش درآمد. از این سال به بعد ایران حضوری فعال و هدفمحور در اکثریت نشستهای این سازوکار نهادی چندجانبه بینالمللی داشته است.
مهمترین خواسته ایران از جنبش عدم تعهد در طول نزدیک به سی و سه سال عضویت ایران در این جنبش استفاده از این نهاد بینالمللی جهت بازنگری در متن معادلات بینالمللی و کسب حمایت از اندیشه استقلالخواهی و عدالتطلبی حاکم بر سیاست خارجی این کشور بوده است. خواسته استراتژیک ایران در قبال جنبش عدم تعهد مخصوصا در ارتباط با موضوعاتی همانند جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران، موضوع فناوری صلحآمیز هستهای و تلاش ایران جهت مشارکت در مدیریت جهانی و منطقهای در طول نزدیک به 33 سال گذشته چیزی جز حمایت از استقلالخواهی و احترام به واقعیتهای خیرخواهانه و نیات عدالتجویانه این کشور نبوده است. حمایتهای کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به صورت جداگانه و یا در گروهبندیهای شناخته شده این جنبش در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در طول چند سال گذشته خود شاهدی بر حمایت جنبش عدم تعهد از این حقوق مصرحه ایران است.
ایران در تاریخ 6-9 مرداد 1387 در تهران میزبان پانزدهمین اجلاس وزرای امور خارجه جنبش عدم تعهد گردید و برگزاری سران جنبش عدم تعهد در سال 2012 مهمترین واقعیت عملی همراستا و منطبق با رویکرد استراتژیک ایران در قبال روندها، فضاها و واقعیتهای بینالمللی در فضای پیشرو است. بر این مبنا، برگزاری اجلاس شانزدهم سران عدم تعهد در تهران همزمان با بستر تحولات منطقهای و بینالمللی بعد از بهار عربی گامی دیگر در مسیر تحقق عملیاتی شدن استراتژِی کلاسیک «بیطرفی» حاکم بر جهتگیری کلان سیاست خارجی ایران است.
تلاش ایران در جهت نظاممندکردن، نهادمحور ساختن، برنامه محورسازی، فعالسازی و تجدید حیات این جنبش در سطح جهانی در حال حاضر در راستای هویتدهی مجدد و موثرسازی فعالیتهای این نهاد بینالمللی و استفاده از ظرفیتهای قدرت نرم این کشور و افزایش اعتبار دیپلماتیک ایران در سطح منطقه و نظام بینالملل است.
در طول سالهای بعد از جنگ سرد تاکنون این نهاد بینالمللی نقشی کمرنگ و منفعل در عرصه معادلات بینالمللی ایفا کرده است. امید میرود همزمان با عهدهدار شدن ریاست این جنبش توسط ایران برای 3 سال آتی و همگام با همراستا شدن اهداف سیاست خارجی ایران با اهداف جنبش عدم تعهد در فضای دیپلماسی چندجانبه اجلاس تهران (26-31 آگوست 2011)؛ این سازمان نیروی محرکهای جدید به اهداف و انگیزههای جنبش عدم تعهد و منافع کشورهای عضو آن مبتنی بر استراتژی «بیطرفی» ایران در قبال این نهاد بینالمللی پیدا کند.
استفاده درست ایران از ظرفیتهای ریاست این جنبش در 3 سال آتی گامی مهم در مسیر تنشزدایی روابط ایران با قدرتهای منطقهای و بزرگ، پیادهسازی راهحلهای بومی و منطقهای برای اعضای آن، افزایش اقتدار دیپلماتیک ایران و کمککننده به فرآیند بیاثر کردن و لغو سیاستهای تحریم بر علیه این کشور مبتنی بر استفاده از ظرفیت همکاریهای جنوب ـ جنوب و نگاه به شرق حاکم بر اندیشه سیاست خارجی فعلی ایران خواهد بود.
بدونشک هماهنگی ایران با رویکرد آتی کشورهایی همانند هند، مصر، اندونزی، مالزی و آفریقای جنوبی و کوبا که به صورت سنتی نقشی مهم در تحولات این نهاد بینالمللی داشتهاند نقشی مهم در دستیابی ایران به اهداف استراتژیک مشارکتش در این نهاد بینالمللی دارد.
نظر شما