به اغماء رفتن مذاکرات صلح در ترکیه و چشم‌انداز پیش رو


به اغماء رفتن مذاکرات صلح در ترکیه و چشم‌انداز پیش رو
 
 
چهارشنبه 7 بهمن 1394
 
 
 
 
طی هفته‌های اخیر، جنگ و درگیری یک بار دیگر چند استان کردنشین جنوب و جنوب شرقی ترکیه را در برگرفته و در استانبول و شهرهای دیگر نیز، هواداران پ.ک.ک، ترکیه را ناامن کرده و با به آتش کشیدن اتوبوس‌ها و خودروهای مردم، یک بار دیگر ترکیه را به دوران جنگ باز گردانده‌اند. در شهرهایی نظیر جیزره، سور، سلوپی و نسیبین؛ جنگ خیابانی آغاز شده و نوجوانانی که در شاخه‌های شهری، از سوی پ.ک.ک مسلح شده‌اند در خانه‌ها و مدارس اشغال شده در برابر دولت سنگر گرفته و ماشین‌آلات شهرداری‌های وابسته به نهادهای اقماری پ.ک.ک، در کوچه و خیابان کانال حفر کرده و بارها به سوی خودروهای پلیس تیراندازی کرده‌اند. آمارهای رسمی ترکیه حاکی از آن است که در اواخر سال 2015 در بمباران‌های هوایی و نیز در درگیری‌های کوهستانی و خیابانی، بیش از دو هزار نفر از اعاضی پ.ک.ک کشته شده و بیش از یک‌صد و پنجاه نفر از نیروهای پلیس و غیرنظامان نیز جان خود را از دست داده‌اند. این در حالی است که پیش از برگزاری انتخابات سراسری، همه جا امن و امکان بود و مذاکرات صلح بین ترکیه و پ.ک.ک پیش می‌رفت و صدای گلوله شنیده نمی‌شد.
برای بررسی دلایل آغاز مجدد جنگ و به بن‌بست رسیدن مذاکرات صلح، لازم است ابتدا به شکل اجمالی، وقایع سال 2015 ترکیه را مرور کنیم.

مروری کوتاه
سال 2015 میلادی برای ترکیه و به‌ویژه برای حزب عدالت و توسعه (AKP) سال پرفراز و نشیبی بود و رویدادهای 2016، بر بسیاری از مسائل داخلی و خارجی ترکیه اثر گذاشت.
در یک ارزیابی کلی، می¬‌توان مهم‌ترین رویدادهای سال مورد بحث را با دو انتخابات مهم مرتبط دانست که در دور نخست انتخابات سراسری در هفتم ژوئن، حزب حاکم با کسب نزدیک به 41 درصد آراء، شکست تلخی را تجربه کرد و مذاکرات طولانی مدت احمد داود اوغلو رهبر جدید این حزب برای تشکیل کابینه‌ی ائتلافی به نتیجه نرسید. مذاکرات معاونین داود اوغلو، با سران دو حزب مخالف یعنی کمال کلچدار اوغلو رهبر حزب جمهوری خلق (CHP) و دولت باغچلی رهبر حزب حرکت ملی (MHP) به فرجام دلخواه نرسید و دلار آمریکا با رسیدن به نرخ سه لیره، به بالاترین قیمت در تاریخ معاصر ترکیه رسید و عملا این کشور در بحران سیاسی و اقتصادی فرو رفت. در انتخابات هفتم ژوئن، حزب صلح و دموکراسی (HDP) از نهادهای اقماری پ.ک.ک در کمال ناباوری توانست با کسب 13 درصد از آراء، هشتاد کرسی در مجلس ملی ترکیه به دست بیاورد و حزب حرکت ملی نیز صاحب هشتاد کرسی شد و برای نخستین بار، دو قطب ملی‌گرایی ترکی و کُردی، به شکل عمیق، به گونه‌ای بر سرنوشت انتخابات اثر گذاشتند که حزب حاکم را به سوی بن بست سوق داد.
در همان ساعات نخست کسب پیروزی بزرگ شاگردان اوجالان، صلاح‌الدین دمیرتاش رهبر جوان حزب دموکراتیک خلق‌ها، که پیش‌تر نیز با کسب ده درصد از آرای مردم در انتخابات ریاست جمهوری، در رقابت با اردوغان و احسان اوغلو، قابلیت‌ها و توانمندی‌های خود را به نمایش گذاشته بود، در سخنرانی تندی اعلام کرد که حزب او به هیچ‌وجه با حزب عدالت و توسعه ائتلاف نمی‌کند و اجازه نمی‌دهد اردوغان «رئیس» شود و نظام سیاسی ترکیه را تغییر دهد. اما در دیگر سوی ماجرا یعنی در کوهستان قندیل، اتفاق دیگری روی داد. اعضای شورای رهبری پ.ک.ک که همگی از قدیمی‌ترین همراهان اوجالان بودند، به این واقعیت پی بردند که کسب پیروزی بزرگ نمایندگان در شهرهای کردنشین و همچنین در استانبول و چند استان ترک‌نشین، ابتکار عمل را از دست پ.ک.ک خارج می‌کند. به همین خاطر ادبیات تند و گزنده و مواضع خصمانه در پیش گرفتند و در شرایطی که حزب عدالت و توسعه در بن‌بست و تنگنای عدم تشکیل کابینه قرار گرفته بود، پ.ک.ک دولت را به بی‌کفایتی در اداره‌ی کشور و بی‌صداقتی در پرونده‌ی معضل کردها متهم کرد. در همان حال، در جبهه‌ی شمال سوریه و در مناطق کردنشین این کشور بحران زده، نهادهای اقماری پ.ک.ک یعنی حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) و واحدهای دفاع از خلق (YPG)، با فتح تل ابیض (گرکی سپی)، شاهرگ تدارکاتی رقه، در برابر گروه تروریستی داعش قدرت‌نمایی کرده و دو منطقه‌ی کردنشین از هم گسسته‌ی جزیره و کوبانی را به هم متصل کردند و بیم آن می‌رفت که با هماهنگی آمریکایی‌ها، در سوی دیگر رقه، یعنی در جرابلس و عزاز نیز وارد عمل شده و به سوی کرانه‌ی غربی فرات حرکت کنند و منطقه‌ی کردنشین عفرین را نیز به دو منطقه‌ی دیگر متصل کنند و در مرز ترکیه و سوریه، قدرت را به‌طور کامل در دست بگیرند. در این شرایط بود که قدرت‌گیری پ.ک.ک در سوریه، ترکیه را به سوی تصمیماتی دیگر سوق داد. آنان برای ایجاد منطقه‌ی حائل به آمریکایی‌ها فشار آوردند اما آمریکا نیز خواهان آن بود که ترکیه در ائتلاف مبارزه با داعش حضور جدی پیدا کند. در همین دوران بود که ابتدا در شهر کردنشین سوروج (پرسوس) در ترکیه و سپس در آنکاراف دو انفجار مهیب در جمع هواداران پ.ک.ک روی داد که مجموعا جان بیش از یک‌صد و پنجاه نفر را گرفت. بعدها مشخص شد که مسببین این انفجارها دو جوان کُرد ترکیه‌ای عضو داعش بوده‌اند. اما پ.ک.ک، دولت را به همدستی با داعش متهم کرد و چند افسر پلیس در منزل و در حضور اعضای خانواده‌هایشان توسط نیروهای پ.ک.ک به قتل رسیدند. درست در همین زمان بود که نیروی هوایی ترکیه به طور همزمان در شمال سوریه و شمال عراق وارد عمل شد. هواپیماهای ترکیه در شمال سوریه مواضع داعش را بمباران کردند و در اقلیم کردستان عراق نیز سنگرها و قرارگاه‌های پ.ک.ک را مورد هدف قرار دادند. در بمباران مواضع داعش، خبری از تلفات سنگین نبود اما بمباران مواضع پ.ک.ک به شکل بسیار گسترده و اثرگذار انجام شد. در این مقطع، ارتش و نیروهای امنیتی ترکیه با استفاده از تجهیزات ماهواره‌ای و هواپیماهای بدون سرنشین، اغلب حملات مرزی پ.ک.ک را دفع کردند.
تلفات سنگین و برخورد قاطعانه‌ی ارتش و پلیس ترکیه با پ.ک.ک، پیامدهای مثبتی برای حزب حاکم به دنبال داشت و بسیاری از ملی‌گرایان ترک که در انتخابات هفتم ژوئن به حزب حرکت ملی رای داده بودند، این بار به حزب عدالت و توسعه رای دادند و بخشی از کردها نیز از حزب صلح و دموکراسی رویگردان شدند. در کنار این موضوع، باید به این مساله نیز اشاره کرد که حزب عدالت و توسعه در کنگره‌ی بزرگ پیش از برگزاری انتخابات، بخشی از خطاهای کادرهای خود را پذیرفت و با انجام اصلاحات داخلی و آوردن کادرهای قدیمی به میدان، اعتماد از دست رفته را دوباره پیدا کرد و این بار حزب عدالت و توسعه در انتخابات روز نخست نوامبر، توانست با کسب نتیجه‌ی درخشان و به‌دست آوردن نزدیک به پنجاه درصد از آرای مردم، به تنهایی کابینه را تشکیل دهد. شاید به همین خاطر بود که برخی از تحلیل‌گران و سران پ.ک.ک، مدعی شدند که حزب عدالت و توسعه با بمباران‌های وسیع، از کردها انتقام انتخاباتی گرفته و نتیجه را در دور بعدی به نفع خود تغییر داده است. اما در نگاهی واقع‌بینانه باید گفت: 1.برافروخته شدن مجدد آتش جنگ و درگیری، پیش از هر چیز نشان‌دهنده‌ی این بود که مطالبات کُردی در ترکیه، برای پ.ک.ک تبدیل به اولویت چندم شده و پیروزی در شمال سوریه و کسب قدرت در مرز ترکیه، برای سران این حزب مهم‌تر بود و ترکیه نیز به دنبال آن است که حتی با قیمت گزاف به بن‌بست رسد این مذاکرات صلح، اجازه ندهد که پ.ک.ک در شمال سوریه قدرت بگیرد و تلاش کند تا احزاب و گروه‌های مورد حمایت خود را در همه‌ی مناطق عربی، ترکانی و کُردی شمال سوریه، مستقر و تقویت کند. 2.سران پ.ک.ک در کوهستان قندیل، تمایلی به قدرت گرفتن سیاست‌مداران حاضر در مجلس و صحنه‌های آشکار و قانونی ندارند و ترجیح می‌دهند ابتکار عمل را در دست خود نگه دارند و به همین خاطر، حاضر نیستند به فعالیت مسلحانه پایان دهند.

وضعیت کنونی و چشم‌انداز پیش‌رو
حزب صلح و دموکراسی به عنوان یک نهاد اقماری پ.ک.ک که توانست در مجلس ملی ترکیه صاحب قدرت باشد و در فضای کلی ترکیه نیز آرای بخشی از ترک‌ها را به سوی خود جلب کند، در انتخابات نوامبر شکست سنگینی خورد و 19 کرسی و بخش مهمی از اعتبار خود را از دست داد. این حزب در شرایط کنونی در موقعیتی قرار گرفته که از سوی دولت، جامعه‌ی ترکیه و یحتمل از سوی سران پ.ک.ک، از اعتبار چندانی برخوردار نیست.
عبدالله اوجالان از صحنه‌ی بازی کنار گذاشته شده و با توقف دیالوگ بین دولت، اوجالان، پ.ک.ک و حزب صلح و دموکراسی و نیز کنار گذاشتن نهادهایی همچون گروه 63 نفره‌ی فرزانگان صلح، عملاً فتیله‌ی گفتگوها پایین کشیده شده و مذاکرات صلح به اغماء رفته است.
پ.ک.ک و نهادهای شبه‌نظامی آن، در چند شهر، درگیری خیابان به خیابان را ادامه می‌دهند و به موازات آن بر ضرورت ایجاد خودگردانی دموکراتیک اصرار می‌کنند و این در حالی است که چنین پروژه‌ای از حمایت مردمی برخوردار نیست و دولت نیز به شدت از آن گریزان است.
اگر چه سران پ.ک.ک در این پرونده دچار خطاهای بزرگی شده و بنزین بر آتش ریخته‌اند اما در جبهه‌ی دولت و حکومت نیز، مواجهه‌ی لجوجانه‌ی اردوغان و رویکرد منفعلانه‌ی داود اوغلو، باعث شده که اراده و برنامه‌ای جدی برای آغاز مجدد گفتگوهای صلح وجود نداشته باشد و شواهد نشان می‌دهد که هم ترکیه و هم پ.ک.ک، به دنبال آن هستند که تصمیم‌گیری برای از سرگرفتن مذاکرات را به آینده‌ی سوریه و میزان قدرت پ.ک.ک رد مناطق کردنشین و آرایش کلی شمال سوریه پیوند بزنند و تا آن زمان، این غیرنظامیان و مردم کُرد و ترکیه ترکیه هستند که مجبورند، ناامنی و خشونت را تحمل کنند.