مناسبات ایران ـ ترکیه و تدبیر دولت ایران
مناسبات ایران ـ ترکیه و تدبیر دولت ایران
شنبه 22 فروردین 1394

پس از انتشار اخباری مبنی بر انتقاد صریح اردوغان، رییس جمهور ترکیه، از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در یمن و عراق در آستانه سفر برنامهریزیشده وی به تهران، فضای سیاسی و رسانهای ایران به اندازهای ملتهب شده بود که امکان لغو سفر رییس جمهور ترکیه به تهران وجود داشت ولی دولت آقای روحانی بهرغم غلبه این فضا در کشور و درخواست چند نفر از نمایندگان، این سفر را لغو نکرد تا دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران شاهد تدبیر دیگری از دولتی باشد که توان مدیریت بحران را در عرصههای خارجی دارد. دستگاه سیاست خارجی ایران در حالی که روزهای پرکار بعد از توافق هستهای را میگذراند، تنش لفظی با ترکیه را مدیریت کرد.
همانگونه که برخی تحلیلگران داخلی در ایران نیز اعتقاد دارند، در خصوص رفتار دولت ترکیه در مسائل منطقه بهویژه سوریه، عراق و یمن اگر از دریچه مسائل و منافع دولت ترکیه نگریسته شود، شاید هضم برخی رفتارهای آنکارا برای ایران آسانتر باشد. در زمینه سوریه هرچند اکثر صاحبنظران حتی برخی تحلیلگران ترکیه بر این باورند که رویکرد آنکارا بیش از اندازه برضد دولت بشار اسد است ولی نمیتوان از دولت حزب عدالت و توسعه ترکیه با صبغه اسلامگرایی متاثر از جهان اهل تسنن و گروه اخوانالمسلمین انتظار داشت در این ماجرا در کنار علویان (نُصیریهای سوریه) قرار گیرد. واقعیت این است که در بین اسلامگرایان ترکیه نگرش مثبتی نسبت به علویان خود ترکیه نیز وجود ندارد چه برسد به اقلیت نُصیری سوریه که اختلاف مذهبیشان با اهل سنت ترکیه بیشتر است. از طرف دیگر آنکارا هیچوقت حمایتهای همه جانبه حزب بعث سوریه از گروه جدایی طلب پ.ک.ک را فراموش نکرده بود و اکنون که فرصت تلافی به دستش افتاده، قصد ندارد برگ برنده مخالفین دولت سوریه را (چه به منظور ساقط کردن دولت بشار اسد که محقق نشده و چه به مثابه اهرم فشاری بر دولت سوریه در آینده) از دست دهد.
در قضیه عراق نیز دوران تلخ حکومت نوری المالکی در بین مقامات آنکارا نوعی بیاعتمادی شدید به سیاستمداران شیعه عراقی به وجود آورد که بهرغم آمدن سیاستمدار معتدلی مانند حیدر العبادی، بازهم ترکیه در مقام حامی کردها و اهل سنت عراق ظاهر شد و فاصله خود را از دولت شیعی عراق حفظ کرد. در یمن نیز در شرایطی که اکثر کشورهای منطقه و ممالک اسلامی مانند عربستان، مصر، قطر، امارات متحده عربی، اردن، پاکستان و حتی گروههای فلسطینی که متحدین منطقهای بالفعل و بالقوه ترکیه محسوب میشوند، بر ضد حوثیها موضع گرفتهاند و جهان غرب و سازمان ملل متحد نیز حامی این نوع موضعگیری هستند، تصور اینکه ترکیه در کنار زیدیهای حوثی قرار گیرد، تصوری محال است. بنابراین سیاستهای منطقهای ترکیه هر چند ممکن است برای صلح و ثبات منطقه زیانآور باشد ولی دولت ترکیه نیز مانند خیلی از کشورهای منطقه منافع ملی خود را که بر اساس دیدگاههای حزبی تعیین کرده است، به منافع منطقه و جهان اسلام ترجیح میدهد. بنابراین انتظار تغییر سیاست آنکار در قبال مسائل سوریه، عراق و یمن، انتظار ناممکنی است.
اما در خصوص بیانیه لوزان، دولت ترکیه بر خلاف عربستان و سایر کشورهای عربی، این توافق را به مثابه یک فرصت در نظر گرفت که این امر یکی از دلایل عدم تعویق یا لغو سفر اردوغان به تهران از طرف ترکیه نیز بود. از بین رفتن محدودیتهای مبادلات تجاری و همکاریهای اقتصادی با ایران پس از رفع تحریمها، موتور محرکهای خواهد بود تا مبادلات سالانه 30 میلیارد دلاری بین دو کشور محقق شود. دولت حزب عدالت و توسعه در سالهای گذشته با صادر کردن طلا در برابر واردات نفت و گاز ایران تا اندازه زیادی کسری بودجه جاری خود را برطرف کرد ولی با فشارهای خزانهداری آمریکا این کار ادامه نیافت. بنابراین تحریمها واردات نفت از ایران توسط شرکت توپراش را به نصف کاهش داد که این وضع برخی بخشهای اقتصادی این کشور را با مشکلات زیادی مواجه ساخت. از سوی دیگر سرمایهگذاری و فعالیت شرکتهای صنعتی و پتروشیمی با محدودیتهای زیادی مواجه شد و در بخش مالی مبادلات بانکی با ایران با موانع زیادی روبرو گشت که همه این محدودیت در نتیجه رفع تحریمهای ایران از بین خواهد رفت. رفع تحریمهای ایران از دو منظر کوتاهمدت و بلندمدت برای اقتصاد و جایگاه ژئواکونومیک ترکیه سودمند خواهد بود. در دوره کوتاهمدت با تسهیل و افزایش مبادلات اقتصادی دو کشور، منافع شرکتهای ترک تامین خواهد شد و در دوره بلندمدت در صورتی که مشکلات بین ایران و اروپا مرتفع گردد، انتقال انرژی از ایران به اروپا از خاک ترکیه، جایگاه ممتازی برای این کشور ایجاد خواهد کرد.
با توجه به موارد گفته شده بدیهی است که ترکیه از توافق هستهای ایران خشنود باشد و تحلیلهای ارایه شده مبنی بر نگرانی ترکیه از نزدیکی ایران و غرب صحیح به نظر نمیرسد. البته اگر تقویت جایگاه منطقهای ایران منجر به پافشاری بیشتر تهران بر حمایت از گروههای تحت حمایتاش در منطقه شود، طبیعی است که نقش منطقهای ترکیه به سهولت اعمال نخواهد شد ولی باید این واقعیت را در نظر داشت که سیاست خارجی اقتصاد محور ترکیه، در نهایت از فرصتها و ظرفیتهای اقتصادی ایران چشمپوشی نخواهد کرد.
هرچند ترکیه در نفوذ منطقهای رقیب ایران است ولی در عرصه اقتصادی دو کشور به سبب ماهیت و ساختار اقتصادیشان مکمل یکدیگر محسوب میشوند و از طرف دیگر در شرایط آشوب منطقه خاورمیانه و در شرایطی که ایران با همسایگان ناسازگاری مانند عربستان مواجه است، وجود همسایهای مانند ترکیه که در عین اختلاف دیدگاه با ایران و عربستان در برخی مسائل، دارای منافع مشترک در برخی حوزهها هست برای ایران فرصت مناسبی محسوب میشود.
همانگونه که برخی تحلیلگران داخلی در ایران نیز اعتقاد دارند، در خصوص رفتار دولت ترکیه در مسائل منطقه بهویژه سوریه، عراق و یمن اگر از دریچه مسائل و منافع دولت ترکیه نگریسته شود، شاید هضم برخی رفتارهای آنکارا برای ایران آسانتر باشد. در زمینه سوریه هرچند اکثر صاحبنظران حتی برخی تحلیلگران ترکیه بر این باورند که رویکرد آنکارا بیش از اندازه برضد دولت بشار اسد است ولی نمیتوان از دولت حزب عدالت و توسعه ترکیه با صبغه اسلامگرایی متاثر از جهان اهل تسنن و گروه اخوانالمسلمین انتظار داشت در این ماجرا در کنار علویان (نُصیریهای سوریه) قرار گیرد. واقعیت این است که در بین اسلامگرایان ترکیه نگرش مثبتی نسبت به علویان خود ترکیه نیز وجود ندارد چه برسد به اقلیت نُصیری سوریه که اختلاف مذهبیشان با اهل سنت ترکیه بیشتر است. از طرف دیگر آنکارا هیچوقت حمایتهای همه جانبه حزب بعث سوریه از گروه جدایی طلب پ.ک.ک را فراموش نکرده بود و اکنون که فرصت تلافی به دستش افتاده، قصد ندارد برگ برنده مخالفین دولت سوریه را (چه به منظور ساقط کردن دولت بشار اسد که محقق نشده و چه به مثابه اهرم فشاری بر دولت سوریه در آینده) از دست دهد.
در قضیه عراق نیز دوران تلخ حکومت نوری المالکی در بین مقامات آنکارا نوعی بیاعتمادی شدید به سیاستمداران شیعه عراقی به وجود آورد که بهرغم آمدن سیاستمدار معتدلی مانند حیدر العبادی، بازهم ترکیه در مقام حامی کردها و اهل سنت عراق ظاهر شد و فاصله خود را از دولت شیعی عراق حفظ کرد. در یمن نیز در شرایطی که اکثر کشورهای منطقه و ممالک اسلامی مانند عربستان، مصر، قطر، امارات متحده عربی، اردن، پاکستان و حتی گروههای فلسطینی که متحدین منطقهای بالفعل و بالقوه ترکیه محسوب میشوند، بر ضد حوثیها موضع گرفتهاند و جهان غرب و سازمان ملل متحد نیز حامی این نوع موضعگیری هستند، تصور اینکه ترکیه در کنار زیدیهای حوثی قرار گیرد، تصوری محال است. بنابراین سیاستهای منطقهای ترکیه هر چند ممکن است برای صلح و ثبات منطقه زیانآور باشد ولی دولت ترکیه نیز مانند خیلی از کشورهای منطقه منافع ملی خود را که بر اساس دیدگاههای حزبی تعیین کرده است، به منافع منطقه و جهان اسلام ترجیح میدهد. بنابراین انتظار تغییر سیاست آنکار در قبال مسائل سوریه، عراق و یمن، انتظار ناممکنی است.
اما در خصوص بیانیه لوزان، دولت ترکیه بر خلاف عربستان و سایر کشورهای عربی، این توافق را به مثابه یک فرصت در نظر گرفت که این امر یکی از دلایل عدم تعویق یا لغو سفر اردوغان به تهران از طرف ترکیه نیز بود. از بین رفتن محدودیتهای مبادلات تجاری و همکاریهای اقتصادی با ایران پس از رفع تحریمها، موتور محرکهای خواهد بود تا مبادلات سالانه 30 میلیارد دلاری بین دو کشور محقق شود. دولت حزب عدالت و توسعه در سالهای گذشته با صادر کردن طلا در برابر واردات نفت و گاز ایران تا اندازه زیادی کسری بودجه جاری خود را برطرف کرد ولی با فشارهای خزانهداری آمریکا این کار ادامه نیافت. بنابراین تحریمها واردات نفت از ایران توسط شرکت توپراش را به نصف کاهش داد که این وضع برخی بخشهای اقتصادی این کشور را با مشکلات زیادی مواجه ساخت. از سوی دیگر سرمایهگذاری و فعالیت شرکتهای صنعتی و پتروشیمی با محدودیتهای زیادی مواجه شد و در بخش مالی مبادلات بانکی با ایران با موانع زیادی روبرو گشت که همه این محدودیت در نتیجه رفع تحریمهای ایران از بین خواهد رفت. رفع تحریمهای ایران از دو منظر کوتاهمدت و بلندمدت برای اقتصاد و جایگاه ژئواکونومیک ترکیه سودمند خواهد بود. در دوره کوتاهمدت با تسهیل و افزایش مبادلات اقتصادی دو کشور، منافع شرکتهای ترک تامین خواهد شد و در دوره بلندمدت در صورتی که مشکلات بین ایران و اروپا مرتفع گردد، انتقال انرژی از ایران به اروپا از خاک ترکیه، جایگاه ممتازی برای این کشور ایجاد خواهد کرد.
با توجه به موارد گفته شده بدیهی است که ترکیه از توافق هستهای ایران خشنود باشد و تحلیلهای ارایه شده مبنی بر نگرانی ترکیه از نزدیکی ایران و غرب صحیح به نظر نمیرسد. البته اگر تقویت جایگاه منطقهای ایران منجر به پافشاری بیشتر تهران بر حمایت از گروههای تحت حمایتاش در منطقه شود، طبیعی است که نقش منطقهای ترکیه به سهولت اعمال نخواهد شد ولی باید این واقعیت را در نظر داشت که سیاست خارجی اقتصاد محور ترکیه، در نهایت از فرصتها و ظرفیتهای اقتصادی ایران چشمپوشی نخواهد کرد.
هرچند ترکیه در نفوذ منطقهای رقیب ایران است ولی در عرصه اقتصادی دو کشور به سبب ماهیت و ساختار اقتصادیشان مکمل یکدیگر محسوب میشوند و از طرف دیگر در شرایط آشوب منطقه خاورمیانه و در شرایطی که ایران با همسایگان ناسازگاری مانند عربستان مواجه است، وجود همسایهای مانند ترکیه که در عین اختلاف دیدگاه با ایران و عربستان در برخی مسائل، دارای منافع مشترک در برخی حوزهها هست برای ایران فرصت مناسبی محسوب میشود.
نظر شما