تشدید رقابتهای هند و پاکستان در افغانستان
تشدید رقابتهای هند و پاکستان در افغانستان
سهشنبه 19 شهریور 1392

در نگاهی گذرا به تاریخ معاصر افغانستان یک واقعیت برجستهتر از سایر واقعیتهای مرتبط با تحولات این کشور است. این واقعیت که جنگ و صلح در افغانستان همواره تحت تأثیر سه سطح از رقابتها قرار داشته است. رقابتهای قومی و مذهبی در داخل، رقابت کشورهای همجوار در سطح منطقهای و رقابت قدرتهای بزرگ جهانی بر سر اعمال نفوذ انحصاری در افغانستان. برآیند این هر سه سطح از رقابتها تحمیل نوعی جنگ نیابتی به ملت افغان بوده است. جنگی که لااقل از کودتای سردار محمد داودخان در سال 1353 هـ.ش تاکنون ادامه یافته است و تنها بازیگران آن تغییر کردهاند. افغانستان در چهار دهه گذشته تحت تأثیر رقابتهای داخلی متأثر از رقابتهای منطقهای و بینالمللی چندین جنگ تمامعیار و جابجایی قهرآمیز قدرت و همچنین تقریباً تمامی نظامهای سیاسی شناختهشده را تجربه کرده است. نتیجه قطعی همه رژیمهای سیاسی شکست بوده است و تداوم جنگ نیابتی تا به این امروز غنیترین گواه بر این حقیقت تلخ است.
هر کدام از سطوح سهگانه رقابتها در جای خود مهم و قابل بررسی هستند، اما رقابتهایی که در سطح منطقه بین دو کشور محوری هندوستان و پاکستان در جریان است، از جهات متفاوتتری مهم و نیازمند نگاهی واقعبینانهتر در بعد منافع ملی کشورهای همجوار با افغانستان است. این رقابتها که در گذشته حول محور سیاسی ـ امنیتی تا حدودی محدود شده بود و بازیگران آن عمدتاً دستگاههای امنیتی هند “RAW” و پاکستان “ISI” بودند در سالهای اخیر ابعاد گستردهتری یافته و تمامی جنبهها ازجمله اقتصادی ـ نظامی، سیاسی و امنیتی را شامل شده است. تفاوت مهم این مرحله از رقابتهای هند و پاکستان تنها در گستردگی ابعاد آن نیست، بلکه در شرایط متفاوتی است که در داخل افغانستان زمینههای آن را فراهم کردهاند. موضوعی که بهصورتی آشکار هندوستان را در افغانستان در موضع برتر از پاکستان قرار داده است. اینکه چرا چنین اتفاقی افتاده است ممکن است دلایل گوناگونی وجود داشته باشد و صاحبنظران در قبال آن نتوانند به وحدت نظری دست بیابند ولی آنچه که از اهمیت بالاتری برخوردار است تغییر افکار عمومی در افغانستان در قبال نقش هند و پاکستان در افغانستان است. بهنظر میرسد که برتری هند از پاکستان دقیقاً در نگرش مردم افغانستان نهفته باشد. در تلقی عمومی امروزه در بخشهای اصلی جمعیت تأثیرگذار در تحولات افغانستان، هندوستان دوست و پاکستان دشمن است. این در حالی است که افغانستان و پاکستان مشترکات فرهنگی، زبانی و دینی و تاریخی فراوانی دارند که هند از آن محروم است.
این واقعیت که مردم پاکستان و افغانستان مسلمان هستند، بخشی از جمعیت دو کشور از قومیت پشتون و بلوچ است که دارای زبان و فرهنگ و تاریخ مشترک هستند و مهمتر اینکه دو کشور همسایه و بیش از دو هزار کیلومتر مرز مشترک دارند علیالقاعده میباید سبب شود که پاکستان در موضع مساعدتری از هند قرار گیرد که مذهب غالب در آن هندو است. بااینحال واقعیت این است که این هندوستان است که درحال توسعه نفوذ در افغانستان است و پاکستان بهرغم همه امتیازاتی که دارد درحال عقبنشینی است. علت را میباید در تلقی افغانها از سیاستهای پاکستان درقبال افغانستان دانست. ازنظر افغانها سیاستهای پاکستان در افغانستان استعماری و مداخلهجویانه تلقی میشود و همین فرصتی استثنایی را در اختیار هند قرار داده است تا نفوذش را در افغانستان گسترش دهد. در افغانستان این باور قوی وجود دارد که پاکستان ازطریق گروه طالبان، شبکه حقانی و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار جنگ نیابتی علیه افغانستان را پیگیری میکند و هدف آن استقرار یک دولت دستنشانده و هماهنگ با خود در کابل است. اینکه مقامات پاکستان همواره این را انکار مینمایند در تلقی افغانها تأثیری نداشته است و “ISI” ارتش پاکستان همواره در مظان این اتهام باقی مانده است که مخالفان مسلح دولت کابل را مورد حمایت قرار داده است. البته این ذهنیت مسبوق به سابقه است و به آغاز بحران در دوره حکومت سردار محمد داودخان در افغانستان و ذوالفقار علی بوتو در پاکستان برمیگردد؛ دورانی که «بوتو» از نیروهای اسلامگرای ضد داودخان در پیشاور پاکستان استقبال کرد و هستههای اولیه جهادگران بعدی را که در دوره حکومت مارکسیستی نورمحمد ترهکی به اوج خود رسید و رقابتهای بینالمللی شرق و غرب سرنوشت افغانستان را رقم زد، شکل داد. چهار دهه از آن زمان گذشته است و در این مدت افغانستان نظامهای سلطنت مشروطه، جمهوری ناسیونالیستی، رژیم مارکسیستی، جمهوری اسلامی، امارت اسلامی و جمهوری لیبرال دموکراسی را تجربه کرده و در همه آنها شکست خورده است.
در تمامی این دوران سخت پاکستان در مظان اتهام حمایت از مخالفان مسلح دولتهای مرکزی در افغانستان بوده است. اهمیت این مطلب در تشدید رقابتهای هندوستان و پاکستان در افغانستان در آن است که طبق الگوی تجربه شده هر وقت رقابتهای بینالمللی در افغانستان کاهش یافته، رقابتهای منطقهای تشدید میشده و حالا که صحبت از خروج ارتشهای آمریکا و ناتو از افغانستان در سال 2014 مطرح است، تصور میشود که افغانستان از الگوی سنتی و گذشته خود پیروی میکند و کشورهای منطقهای تلاش کنند نفوذ خود را جانشین قدرتهای بزرگ جهانی سازند. در این بین هندوستان و پاکستان جایگاه ویژهای دارند. هندوستان درحال تقویت جایگاهش در افغانستان و پاکستان در حال از دست دادن جایگاهش تصور میشود. اینکه حامد کرزای رئیسجمهوری افغانستان در طول یک دهه قدرت در کابل بیست سفر به پاکستان داشته و در هیچ کدام دستاورد روشنی نداشته است ناشی از همین واقعت است
آنچه که در شرایط کنونی برای پاکستان بسیار سنگین و غیرقابل پذیرش است این واقعیت است که هندوستان سطح مناسباتش را با افغانستان به سطح همکاریهای نظامی و تسلیحاتی ارتقا داده و در بخش معادن غنی افغانستان، پاکستان را پشت سر گذاشته است؛ جایگاهی که پاکستان آن را به لحاظ تاریخی حق طبیعی خود میداند و از دست دادن آن به سود هندوستان تحت هیچ شرایطی نمیتواند در اسلامآباد پذیرفتنی شود. اما نگرانیهای پاکستان به همینجا خاتمه نمییابد. پاکستان دو نگرانی عمدهتر دارد:
1. حضور احتمالی کارشناسان نظامی و تسلیحاتی هندوستان به بهانه آموزش نیروهای افغان در افغانستان
2. حضور دستگاههای امنیتی ـ استخباراتی هند و در پیش گرفتن سیاست مقابلهبهمثل و تحمیل جنگ نیابتی به پاکستان.
نشانههای موجود حکایت از آن دارند که این هر دو نگرانی پاکستان جدی است. بدین معنا که افغانستان با رد درخواستهای مکرر پاکستان برای اعزام نظامیان برای آموزش به راولپندی، با هندوستان به توافق راهبردی رسیده است که بعد از سال 2014 هندوستان بخش اصلی آموزش نیروها و مسلح کردن ارتش افغانستان را برعهده گیرد. علاوهبراین نشانههایی وجود دارد که سازمان امنیت هندوستان با دستگاههای امنیتی افغانستان ارتباطات نزدیکی برقرار کرده و در اندیشه مقابلهبهمثل مشترک افغانستان و هند برای تحمیل جنگ نیابتی مطابق آنچه که تصور شده است “ISI” ارتش پاکستان در کشمیر تحت کنترل هند و همچنین افغانستان به این کشورها تحمیل کرده است، برآمدهاند. لااقل دولت و دستگاههای امنیتی پاکستان چنین باوری دارند و فکر میکنند تحریک طالبان پاکستان و ارتش آزاد خلق بلوچ که بهدنبال تجزیه ایالت بلوچستان از پاکستان است مورد حمایت مشترک دستگاههای امنیتی هندوستان و افغانستان قرار دارند. درواقع اگر چنین برداشتی درست باشد، پاکستان پاسخ حمایت از سازمانهای جهادگر کشمیری نظیر لشکر طیبه و حزبالمجاهدین را که علیه هند میجنگند و پاسخ حمایت از گروه طالبان افغانستان شبکه حقانی و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار را که علیه افغانستان میجنگند، در جنگی نیابتی پرداخت میکند و درست از همین زاویه است که هندوستان در رقابت با پاکستان در افغانستان در موضع برتر و نگرانکننده برای این کشور قرار میگیرد.
با توجه به مجموعه اینگونه واقعیتها است که نفوذ هندوستان در افغانستان برای پاکستان قابل تحمل نیست و بخشی از مشکل امنیت در افغانستان در ارتباطات تنگاتنگی با اینگونه واقعیتها قرار میگیرد. منتها در اینباره که تشدید رقابتهای هند و پاکستان در افغانستان چه سرانجامی خواهد داشت بهدرستی روشن نیست ولی میتوان تصور کرد که دیر یا زود پاکستان را مجبور به دوباره فکر کردن بکند. دوباره فکر کردنی که اگر هم در کوتاهمدت به تغییر عمدهای در سیاست جهادی ارتش پاکستان در کشمیر هند و افغانستان منتهی نشود، در میانمدت و بلندمدت چنین تغییری را اجتنابناپذیر خواهد کرد. بهویژه با درک این واقعیت که سیاست جهادی در پاکستان به رشد رادیکالیسم افراطی در میان گروههای جهادی و پیوند آنها با القاعده انجامیده است که هدف استراتژیک آنها طالبانی کردن قدرت در اسلامآباد نیز هست و درنظر دارند پاکستان را نیز بهصورت امارت اسلامی همچون سایر کشورهای اسلامی دربیاورند و خلافت اسلامی را احیا نمایند.
نظر شما