بحران جدید عراق: گزینه ایران


بحران جدید عراق: گزینه ایران

ایران چه کاری می‌تواند انجام دهد تا از بدتر شدن وضعیت و تحمیل هزینه‌های غیرضروری اجتناب کند؟
 

مترجم: طاهره موقری مؤذن
 
چهارشنبه 4 تیر 1393
 
 
 

تجزیه دوفاکتوی عراق به سه بخش کُرد، تحت کنترل دولت اسلامی عراق و شام (داعش) و حکومت مرکزی، گرچه مایه تأسف است، اما در آستانه تحولات سریع نظامی در این کشور که از ابتدای ژوئن آغاز گردیده، به سرعت در حال تبدیل شدن به یک احتمالی ویژه است. با لرزه‌های ژئوپلیتیکی در عراق، سوریه و به‌واقع در سرتاسر منطقه به‌واسطه این تغییرات ناگهانی، واکنش ایران چه کوتاه و بلند‌مدت بی‌اندازه اهمیت می‌یابد.
تهران تاکنون درخصوص تعدی به ساحت شهرهای مقدس عراق خط قرمزی ترسیم کرده و ریاست‌جمهوری این کشور، آقای دکتر روحانی نیز وعده حمایتی همه‌جانبه از دولت عراق برای به زانو درآوردن تروریست‌ها را داده است. با این همه، هنوز حکومت عراق به‌صورت رسمی برای درخواست کمک به ایران نزدیک نشده است و بنابراین، گستره مداخله ایران به تصمیمی که بغداد در آینده نزدیک خواهد گرفت، بستگی دارد.
بی‌تردید درک درست از ماهیت بحران جدید عراق، پیش‌نیازی برای واکنش بی‌نقص ایران در برابر بحران خطرناکی است که در نزدیکی مرزهای این کشور در جریان بوده و دارای ابعادی فرقه‌گرایانه است. به جرئت باید گفت این امر میراث تهاجم سال 2003 به عراق و به عبارت دیگر بحران ملت ـ دولت‌سازی جدید در دوران پس از تهاجم به عراق است و طیف گسترده‌‌ای از عوامل را ازجمله کاستی‌های حکومت مرکزی در دستیابی به سیاست‌های یکپارچگی؛ گسترش درگیری از سوریه به عراق؛ خلأ امنیتی درپی عقب‌گرد نظامی آمریکا در سال 2011؛ و راهبرد «ممانعت» پایدار همسایگان عرب عراق که به‌نحوی از انحا تلاش داشته‌اند موفقیت‌های سیاسی شیعیان عراق را متوقف کنند، دربر می‌گیرد. تأمین مالی نیروهای مخالف در عراق نیز عامل تعیین‌کننده‌ای در این بحران است که ریشه در حمایت‌های سخاوتمندانه مالی اهداکنندگان ثروتمندی مانند قطر و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری‌های خلیج فارس از داعش دارد.
از دید ایران، این بحران در کشوری که پیوند تاریخی و مذهبی محکمی با آن دارد، جدی است و منافع اقتصادی، سیاسی و راهبردی‌اش را تهدید می‌کند. بالکانیزه کردن دوفاکتو عراق در اساس برخلاف منافع ملی ایران است و از این‌رو، ایران هیچ گزینه‌ای ندارد جز اینکه هرچه برای جلوگیری از وقوع چنین سناریوی ناخواسته‌ای لازم است را انجام دهد.
البته پرسش اصلی این است که ایران چه کاری می‌تواند انجام دهد تا از بدتر شدن وضعیت و تحمیل هزینه‌های غیرضروری اجتناب کند؟ بدیهی است هرگونه سناریو وارد عمل شدن ایران هزینه‌های گزافی دارد و ضروری است تا جنبه‌های کوتاه و بلندمدت کنش‌هایی مانند عدم اقدام کمک محدود، مداخله و غیره به دقت سنجیده شوند.
ممکن است ایران در ترسیم «خط قرمز» در حمایت از شهرهای مقدس، با توجه به محدودیت‌هایی که در پاسخ به بحران با آن مواجه است، پیامی اشتباه فرستاده باشد. منفعت اولیه ایران، تمامیت ارضی عراق و صلح و آرامش داخلی در این کشور است. در بالکانیزه شدن عراق، حکومت شیعی فاقد سهم اصلی درآمد نفتی خواهد بود و به‌خاطر فلج اقتصادی دوام نخواهد آورد؛ زیرا شورشیان کنترل بزرگ‌ترین پالایشگاه نفتی و نیروگاه‌های برق و غیره را به‌دست خواهند گرفت و موجب کمبود برق و سوخت در بغداد و دیگر شهرها خواهند شد؛ امری که پیوسته اوضاع را بدتر خواهد کرد. بنابراین، دیر یا زود حکومت مرکزی باید برای به‌دست آوردن مجدد مناطق گسترده‌ای که تروریست‌های تحت حمایت خارجیان تصرف کرده‌اند، وارد عمل شود. اما با علائم هشداردهنده‌ای که از فرو ریختن نظم و وفاداری نظامی در سقوط موصل مشاهده شد، بعید است بغدادی که از مقامات زبده نظامی و پلیسی به‌خاطر پاکسازی برخوردار نیست، برای انجام وظیفه‌ای که آینده‌اش به آن بستگی دارد، به حد کفایت آماده باشد.
بیشتر احتمال می‌رود که بغداد فقط با کمک جامعه بین‌المللی بتواند به این هدف دست یابد. برای نوری المالکی کمک‌های بین‌المللی در این زمینه نقشی حیاتی ایفا می‌کند. اما موضوع اصلی این است که انتظار بغداد از جامعه بین‌المللی برای مقابله با تجزیه عراق و بالکانیزه شدن آن در امتداد خطوط قومی، چه می‌تواند باشد؛ زیرا همان‌گونه که در بالا گفته شد، تجزیه عراق با توجه به قرار گرفتن منابع نفتی در بخش شمالی کشور،‌ از نظر اقتصادی غیرقابل دفاع است.
هرچند آمریکا مکرراً درخواست مالکی برای حمله هوایی علیه تروریست‌ها را رد کرده، اما دولت اوباما برای اتخاذ کنشی غیر از ارسال تجهیزت نظامی به عراق و افزایش تدابیر امنیتی برای سفارتخانه بزرگش، تحت فشار است. مقامات پنتاگون به‌دلیل نبود اطلاعات لازم برای شناسایی هدف‌های موردنظر، حمله هوایی ناگهانی را رد کرده‌اند. همزمان، تقاضا برای اعزام نیروهای ویژه آمریکایی برای حل این مشکل در قالب مداخله محدود و کمک به بغداد در تلاش‌های ضدشورش جاری‌اش، درحال افزایش است.
در چنین سناریویی، بهترین حالتی که بغداد می‌تواند امید وقوع آن را داشته باشد، ثبات محدود منطقه تحت سیطره‌‌اش و نه جلوگیری موفق از پیشروی داعش یا پایان گرفتن تسلط آن بر مناطق تصرف‌شده است. اما آنچه ضرورت دارد، یافتن راهبردی همه‌جانبه‌ است که شکست قطعی تروریست‌ها و به‌دست آوردن دوباره اقتدار حکومت مرکزی در موصل، تکریت و فلوجه و غیره را به‌دنبال داشته باشد. این امر هم‌راستا با منافع ایران است و بنابراین، ایران باید به بغداد درجهت رسیدن به این هدف کلیدی کمک نماید.
نباید فراموش کرد که سقوط موصل موجب سرازیر شدن محموله‌های تسلیحاتی به سوریه شده که به معنای تقویت جای پای داعش در سوریه است. این اتفاق به نوبه خود شکست احتمالی دیگری برای ایران است و در زمره نگرانی‌های جدی امنیت ملی این کشور جای می‌گیرد. ارزیابی ایران از مقاصد نیروهای خارجی، به‌عنوان مثال آمریکا، عربستان سعودی، کویت، قطر، ترکیه و سایرین باید عقلایی باشد، نه براساس گفتار این بازیگران که خود در بحران جاری عراق دستی بر آتش دارند.
از سوی دیگر، با توجه به ماهیت سیال بحران و تغییر توازن نیروها در داخل عراق برای تعیین حکومت این کشور، هرگونه پاسخ ایران باید انعطاف‌پذیر و پویا باشد و اَشکال مختلفی از «تحلیل تهدید» لازم را لحاظ کند؛ مانند مخاطرات طولانی‌مدتی که در نتیجة کنترل افراطی‌ها بر بخش عمده‌ای از سرحدات عراق برای منافع امنیت ملی ایران پیش می‌‌آید و به‌وسیلة آن این گروه می‌تواند حکومت مرکزی را از نظر اقتصادی در مضیقه قرار دهد و همزمان هدف موقعیت خود را در سوریه تقویت نماید. از این‌رو، روشن است تا پیش از آنکه شورشیان فرصتی برای تثبیت موفقیت‌های خود بیابند و پیروزی‌های نظامی تأثیربرانگیز خود را نهادینه سازند، باید ضدحمله‌‌ای ازسوی حکومت مرکزی با کمک جامعه بین‌الملل صورت گیرد و جان کلام اینکه گذشت زمان به نفع حکومت مرکزی عراق نیست.
روشن است مجموعه پاسخ‌های ایران به این بحران، با توجه به وفاداری آمریکا به دول شورای همکاری‌های خلیج فارس که از تروریست‌های داعش حمایت می‌کنند، دوگانگی آن نسبت به حکومت عراق و روابط نزدیک و رو به رشد رژیم صهیونیستی با کُردها و حمایت تل‌آویو از دولت مستقل کُردی که اکنون با نظارت کامل کردها بر کرکوک یک قدم به این هدف نزدیک‌تر شده است، نباید به واکنش آمریکا منوط شود. به همین دلیل پیش از آنکه هرگونه همکاری (محدود) ایران و آمریکا درمورد عراق جامه عمل بپوشد، ضروری است تهران از نیات و اهداف آمریکا با شفافیت بیشتری آگاه شود؛ به عبارت دیگر ایران باید پاسخ صریحی برای این سؤالات داشته باشد: آیا آمریکا متعهد به جلوگیری از بالکانیزه شدن عراق است یا خیر؟ آیا آمریکا راغب به حفظ تمامیت ارضی عراق است یا خیر؟ این روزها بحث شدیدی در آمریکا بر سر این پرسش‌ها وجود دارد و درنهایت قرعه به نام یکی از آنها زده خواهد شد.
اما در این فاصله، ایران باید کاملاً از خطرات چندگانه‌ای که بحران جدید عراق برای منافع آن ایجاد نموده است، آگاه باشد. دیگر بازیگران که در بالا به آنها اشاره شد هم ممکن است خواهان آن باشند که با کشاندن ایران به باتلاق شکاف‌های فرقه‌ای، ‌از عراق ویتنامی دیگر برای تهران بسازند. از جنبه دیگر، اتحاد نزدیک ایران و آمریکا در داخل عراق ممکن است در منطقه نتیجه معکوسی علیه ایران داشته باشد؛ زیرا می‌تواند ایران را به نفع گروه‌های تکفیری و القاعده بدنام سازد.
با این حال، علی‌رغم چنین نگرانی‌هایی،‌ ایران باید به‌خوابی بداند که بغداد برای یک ضدحمله‌ موفقیت‌آمیز و به‌دست آوردن تمام‌عیار دوباره سرزمین‌ها و حاکمیتش به چه چیزی نیاز دارد و در کمک به بغداد برای تحقق این نیازها تا حد ممکن متعهد گردد.