سیاست خارجی مصر جدید؛ تغییر یا تداوم؟
سیاست خارجی مصر جدید؛ تغییر یا تداوم؟
چهارشنبه 28 تیر 1391

محمد مرسی رییسجمهوری جدید مصر در نخستین سفر خارجی خود به عربستان سعودی رفت تا ماشین سیاست خارجی مصر را که مدتها راکد مانده بود، به حرکت درآورد. وی پس از بازگشت از عربستان با منصف المرزوقی رییسجمهوری تونس دیدار کرد و دو روز پس از آن نیز میزبان هیلاری کلینتون وزیرخارجه آمریکا بود و ساعاتی پس از آن هم برای شرکت در نشست اتحادیه آفریقا به آدیس آبابا پایتخت اتیوپی رفت.
در طول یک سال و نیم اخیر که از سقوط حسنی مبارک در مصر میگذرد، به دلیل نبود یک دولت منتخب و نیز بالا بودن تنشهای سیاسی، سیاست خارجی این کشور از تحرک کمی برخوردار بود. اما با انتخاب رییسجمهوری جدید و تشکیل قریبالوقوع دولت جدید مصر، این انتظار وجود دارد که سیاست خارجی این کشور بیش از پیش جلوهگر شود.
اما پرسش اصلی این است که سیاست خارجی مصر در دوره جدید چگونه خواهد بود؟ آیا باید انتظار تغییرات بنیادین و جدی را در این عرصه داشت یا خیر؟
بهطور کلی سیاست خارجی هر کشوری معمولا برآیندی از وضعیت داخلی آن کشور از ساختار سیاسیاش گرفته تا وزن نیروهای سیاسی و نگاه آنها به منافع ملی است. به طور طبیعی روند تغییرات در ساختار سیاسی مصر پس از سقوط مبارک و نیز آرایش قدرت جدید در این کشور، سیاست خارجی آن را نیز متاثر خواهد ساخت. اما برخلاف تصور برخی، تحول در سیاست خارجی مصر در دوره جدید چندان بنیادی و زیربنایی و باشتاب نخواهد بود.
یکی از موانع جدی در برابر تحول شتابان و ریشهای در سیاست خارجی مصر، توازن و تکثر موجود میان نیروهای تاثیرگذار در این کشور است که طبیعتا هر تغییر بنیادین در چنین فضایی میتواند با مخالفت، ایستادگی و مانعتراشی طرفهای مختلف مواجه شود. گرچه محمد مرسی نخستین رییسجمهوری غیرنظامی و اسلامگرای مصر است اما نباید فراموش کرد که اولا هنوز نهاد نظامی مصر یکی از نیروهای اثرگذار در روند سیاستگذاری در این کشور است و ثانیا رای شکننده مرسی در انتخابات و فاصله تنها 3 درصدی وی با رقیبش احمد شفیق آن هم در انتخاباتی که کمتر از 50 درصد از مردم مصر در آن مشارکت کردهاند نشان میدهد که وی نمیتواند یکتنه دست به تغییرات جدی بزند، مضافا بر اینکه در میان خود جریانهای انقلابی و اسلامگرا نیز تکثر بالایی وجود دارد که حوزه عمل رییسجمهوری جدید را محدودتر میکند.
یکی دیگر از موانع، وضعیت نابسامان اقتصادی مصر است که چون این کشور را نیازمند جذب سرمایهگذاری خارجی برای احیای اقتصاد میکند، سیاست خارجی را نیز به سمت نوعی عدم تنش و حرکت آرام در فضای منطقهای و بینالمللی سوق میدهد.
از زمان سقوط مبارک تاکنون، شاخصهای اقتصادی تحت فشار شدید بودهاند. فقط در سال 2011، ورود سرمایه با کاهش 90 درصدی مواجه شده است، صنعت توریسم کاهش بسیاری داشته و کمبود موازنه تجاری بالغ بر30 میلیارد دلار بوده است و رشد درآمد ناخالص ملی از 8/3 درصد به یک درصد کاهش یافته است. موفقیت یا شکست دولت مرسی تا حدود زیادی بستگی به اقتصاد مصر دارد.
با این وجود سیاست خارجی مصر شاهد تغییر برخی رویهها نیز خواهد بود که در جای خود قابل بررسی و تامل است.
به نظر میرسد مهمترین شاخصه سیاست خارجی مصر در دوره جدید را میتوان توازن و منطقهگرایی دانست. توازن به این معناست که مصر جدید در صدد تنوع بخشیدن در روابط خارجی خود و عدم تکیه به یک یا چند قدرت منطقهای و فرامنطقهای است. منظور از منطقهگرایی نیز این است که اولویت اصلی مصر گسترش روابط با کشورهای منطقه و احیای قدرت این کشور در معادلات منطقهای است.
بر اساس آنچه گفته شد، اولویت اصلی روابط خارجی مصر، تحکیم و توسعه روابط با کشورهای عربی است. مصر به عنوان پرجمعیتترین کشور عربی که همواره در عرصههای مختلف در میان اعراب پیشقراول بوده در دوره جدید هم تلاش خواهد کرد که جایگاه تاثیرگذار خود در منظومه کشورهای عربی را بازیابد.
محمد مرسی بارها بر ضرورت گسترش روابط با کشورهای عربی تاکید کرده و حتی در نخستین سفر خارجی خود به عربستان سعودی رفت و سخن از خط قرمز بودن امنیت خلیج فارس برای مصر زد.
مصر برای احیای اقتصاد نابسامان خود به پول و سرمایه موجود در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیاز مبرم دارد. افزون بر این دولت جدید مصر نیازمند جلب اعتماد کشورهای مختلف عربی به روند سیاسی و تحولات جدید در این کشور است.

در عرصه روابط با قدرتهای بزرگ از جمله آمریکا به نظر میرسد روابط نزدیک کنونی حفظ شود. نفوذ نهاد نظامی در مصر که با آمریکا روابط مستقیم دارد و ضرورتهای اقتصادی و الزامات سیاسی ناشی از تکثر نیروها در فضای مصر و تلاش برای جلب اعتماد جهانی باعث میشود که مصر جدید تمایلی به تغییر منفی مناسبات نزدیک قاهره ـ واشنگتن نداشته باشد. در چنین فضایی برای آمریکا نیز حفظ و گسترش روابط با کشوری که جزو متحدان غیرناتوی آمریکا محسوب میشود در دستور کار قرار دارد.
اما یکی از بحث برانگیزترین مسائل در سیاست خارجی مصر، روابط با اسراییل است. مصر و اسراییل پس از امضای معاهده صلح کمپ دیوید بیش از سه دهه روابط نزدیکی با یکدیگر داشتند. با این وجود پس از انقلاب مصر، این روابط با حوادثی چون انفجار چندینباره خط لوله گاز صادراتی مصر به رژیم صهیونیستی، حمله سفارت این رژیم در قاهره و نیز لغو قرارداد فروش گاز مصر به رژیم صهیونیستی دچار تکانههای شدیدی شد.
پس از به قدرت رسیدن محمد مرسی که نامزد گروههای انقلابی و اسلامی در این کشور است، بسیاری در اسراییل و البته آمریکا نگرانند که معاهده صلح کمپ دیوید از سوی دولت جدید این کشور تحت تاثیر موج ضداسراییلی در مصر، لغو شود. با این وجود محمد مرسی در نخستین سخنرانی خود پس از پیروزی در انتخابات، اعلام کرده که به همه تعهدات بینالمللی مصر پایبند است. هرچند بارها اخوانالمسلمین که مرسی نامزد این گروه در انتخابات بوده، خواهان تعدیل در توافقنامه کمپ دیوید شده است.
بر اساس این مواضع پیشبینی میشود که روابط مصر و اسراییل در آینده، اگر نه به شکل کامل قطع اما بیتردید به شکل گذشته نیز نخواهد بود و نوعی سردی در روابط دو طرف حاکم خواهد بود. به تعبیری نوعی صلح سرد در روابط دو طرف حاکم خواهد شد.
یکی دیگر از حوزههایی که در روابط خارجی مصر احتمالا شاهد تغییر خواهد بود، روابط با جمهوری اسلامی ایران است. مصر و ایران دو کشوری که دارای تمدن کهن و سابقه دیرین فرهنگی هستند قابلیتهای بسیاری برای نزدیکی با یکدیگر دارند، هرچند نزدیکی این دو کشور خوشایند برخی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای نیست. به نظر میرسد روابط تهران و قاهره در آینده نزدیک هر چند نه با سرعت بالا بلکه با یک حرکت تدریجی به سمت نزدیکی روابط پیش روند. در فضایی که کشورهای غربی و عربی به صورت متحد یک جبهه ضد ایرانی را سامان دادهاند، طبیعی است که مصر روابطش با ایران را در حدی که باعث حساسیت منطقهای و بینالمللی شود پیش نخواهد برد.
در یک کلام باید گفت که سیاست خارجی مصر در دوره جدید همچون روند سیاسی در داخل این کشور به آرامی حرکت خواهد کرد و اگرچه شاهد تغییراتی خواهد بود اما این تغییرات آرام و به شدت محتاطانه خواهد بود.
نظر شما