رویکرد مصر جدید به فلسطین
رویکرد مصر جدید به فلسطین
شنبه 7 مرداد 1391

با تعمیق در فعالیت دستگاه دیپلماسی مصر نسبت به تحولات خاورمیانه و موضعگیری دولتمردان این کشور در برهههای مختلف، نقش این کشور جهت برقراری ثبات و آرامش در منطقه در قیاس با سایر کشورهای دیگر نمایانتر میشود. بطوریکه از زمان بروز بحران در خاورمیانه و شکلگیری اسراییل نقش مصر همواره کلیدی بوده است. مصر، امروزه به محمد مرسی نامزد اخوانیها رسیده است در حالیکه در شصت سال گذشته همواره از سوی نظامیان اداره میشده و اخوانالمسلمین هم فاقد تجربه حکومتداری در مصر میباشد. با این وجود اخوانالمسلمین، نسبت به بزرگترین معضل جهان اسلام یعنی فلسطین هیچ وقت بیتفاوت نبوده است.
در این مسیر، برای بازشناسی رویکرد کلان مصر به تحولات فلسطین باید به ریشههای شکلگیری سیاست خارجی آن در دورههای مختلف اشاره کرد:
استراتژی کلان ناصر پس از کودتای 1954 تاکید بر ناسیونالیسم عربی و رهبری جنبشهای ضد اسراییلی و غربی در منطقه بوده است. ناصر که داعیهدار رهبری جهان عرب بود با همپیمانی روسها تلاش نمود که با قدرت نظامی ضمن شکست اسراییل، بازپسگیری سرزمینهای اشغالی را نیز عملیاتی نماید ولی شکست مصر در جنگ 6 روزه 1967 آرمان ناصر را بر باد داد و در این جنگ بخشهای دیگری از سرزمینهای عربی از جمله کرانه باختری رود اردن، نوار غزه، صحرای سینای مصر و بلندیهای جولان سوریه به اشغال اسراییل درآمد. جانشین ناصر سادات، دلیل این شکست را در همپیمانی مصر با شوروی دانست و در این مسیر توان مالی و نظامی کرملین را برای پشتیبانی از سیاستهای داخلی و خارجی مصر در منطقه ناکافی نامید، لذا سادات با تکیه بر اصل غافلگیری جنگ دیگری را علیه اسراییل در سال 1974 براه انداخت و به توفیقات نسبی هم دست یافت با این وجود صلح با اسراییل در 26 مارس توسط سادات نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی و جیمی کارتر امضا شد، ولی این اقدام مصر با واکنش کشورهای اسلامی و گروههای فلسطینی مواجه گردید، بطوریکه مصر از جهان عرب اخراج شد. با توجه به اقدامات مصر به عنوان اولین کشور در امضای توافقنامه صلح با اسراییل در سال 1979، مهمترین هدف آمریکا از انعقاد صلح؛ شکستن قبح انجام مذاکرات با سایر طرفهای عربی، کشورهای دیگر و مشروعیت بخشیدن به حضور اسراییل در منطقه بوده است. پس از سادات، در دوره مبارک نیز نقش مصر در روند سازش و حمایت از موجودیت اسراییل در منطقه پررنگتر شد. بطوریکه آمریکا توانست با اهرم مالی در قالب اعطای کمکهای سالیانه میلیاردی به ارتش مصر همچنان این کشور را به عنوان ذخیره استراتژیک برای غرب و اسراییل در منطقه حفظ نماید. در این ارتباط شیمون پرز در مورد نقش مصر در روند صلح و مذاکرات بین سازمان آزادیبخش فلسطین و اسراییل گفته بود :«اولین شراره شروع مذاکرات را در مصر یافتیم، حسنی مبارک و عمر موسی وزیر امورخارجه مصر و اسامه الباز مشاور رییسجمهور از مذاکرات محرمانه مطلع بودند. واقعیت آن است که مبارک از هیچ تلاشی برای حمایت از روند گفتگوهای صلح دریغ نکرد و علاقمندی زیادی به کمک به طرفین نشان داد. عمر موسی در تماس دائم با طرفین بود و هر وقت مذاکرات به بنبست میرسید در رفع آن گام برمیداشت...»
در واقع مصر پس از بازگشت مجدد به جهان عرب نقش میانجی را میان اعراب و اسراییل بر عهده گرفت، به طوریکه تمام تلاشهای سیاسی این کشور بر حفظ روند سازش و تعمیق آن به سایر کشورهای منطقه متمرکز گشته بود. گفتنی است که مبارک نقش موثری در فراهم ساختن ارتباط تلآویو با سازمان آزادیبخش فلسطین و بهبار نشستن مذاکرات آنها با امضای موافقتنامه اسلو و برنامه اجرایی آن در قاهره داشت. اوج خیانت مبارک به آرمان فلسطین را میتوان در نوع موضعگیری در جنگ 23 روزه رژیم صهیونیستی علیه مردم بیدفاع غزه دریافت. مصر در روزهای آغازین جنگ همگام با غرب و اسراییل، حماس را به عنوان عامل رنج مردم فلسطین محکوم و از بازکردن گذرگاه رفح و ارسال کمکهای انسانی به نوار غزه خودداری کرد.

از دیگر سو مصر زمان مبارک نقش اصلی در آتشافروزی میان گروههای فلسطینی و عدم به ثمر رسیدن طرح آشتی ملی میان فلسطینیان بر عهده داشت و حمایت از تشکیلات خودگردان فلسطینی و تقویت موضع منطقهای آن در قبال تضعیف موقعیت حماس از جمله اقدامات مصر بود. بنابراین غالب تحولات اخیر مصر برای اسراییل بیشتر به شکل تهدید امنیتی مطرح شده است؛ چرا که مصر پس از مبارک در همان مدت کوتاه هم پس از رویکار آمدن اسلامگرایان نشان داده است که به آرمان فلسطین و تشکیل دولت مستقل در سرزمین اشغالی 1967 وفادار است. بطوریکه پس از سقوط مبارک گذرگاه رفح منفذ حیاتی برای مردم نوار غزه بازگشایی شد و قاهره میزبان آشتی دو گروه فلسطینی یعنی حماس و تشکیلات خودگردان برای رسیدن به تفاهم همهجانبه برای آینده بوده است. بیتردید گروههای فلسطینی از پیروزی اسلامگرایان مصر بسیار خشنودند. در همین راستا، ابوهنیه رهبر حماس جزء اولین نفراتی بود که پیروزی مرسی را تبریک گفت و آن را گام بلندی در احقاق حقوق مردم فلسطینی دانست.
با توجه به تحولات اخیر مصر میتوان مسایل ذیل را برای آینده تحولات فلسطین و تعاملات منطقهای متصور بود.
1ـ محمد مرسی بهرغم اینکه در سخنرانی اخیر به نوعی اعتدالگرایی خود را در سیاست خارجی و پایبندی به تعهدات بینالمللی ابراز داشته است با این وجود، به نظر میرسد حفظ روابط مصر در سطح پایین هم با رژیم صهیونیستی در گرو ایجاد دولت مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شریف خواهد بود. اسراییل دیگر نمیتواند از طریق پتانسیلهای منطقهای مصر و نیز از طریق میانجیگری آن به اهداف خویش برسد، در طبیعیترین حالت روند سازش در منطقه خاورمیانه با بنبست مواجه خواهد شد و اسراییل بدون مصر نمیتواند مانند گذشته به طرحهای منطقهای خود جامه عمل بپوشاند.
2ـ مصر با ایفای نقش محوری در ایجاد آشتی ملی میان دو گروه رقیب فلسطینی (حماس، تشکیلات خودگردان) ضمن بازیابی هویت عربی ـ اسلامی، و تقویت محور مقاومت جهت مقابله با اقدامات اسراییل در جهان عرب از ایجاد نظام نوین خاورمیانه جدید با محوریت این رژیم در منطقه ممانعت به عمل خواهد آورد.
3ـ گرچه کمکهای اقتصادی آمریکا به عنوان عامل بازدارنده برای رها شدن از سیاست قبلی و اتخاذ رویکرد جدید در مصر جدید به رهبری مرسی به شمار میرود، با این وجود مصر به عنوان یکی از بازیگران مهم منطقه دارای ارتش قوی و کانون فکر جهان عرب تلاش خود را برای مقابله با اقدامات آشوبساز اسراییل در منطقه و توسل به زور به کار خواهد بست. مصر علاوه بر اتحادیه عرب در دیگر سازمانهای منطقهای و بینالمللی نقش برجستهای دارد و این توانمندها و پتانسیل دیپلماتیک میتواند مستمسکی مناسبی برای به مجبور نمودن اسراییل به التزام قطعنامههای بینالمللی و رعایت حقوق مردم فلسطین قلمداد گردد.
4ـ گرچه دور از واقعیتهای مصر است که تصور شود، مصر با محمد مرسی برای آرمان فلسطین و دستیابی به حقوق مشروع آن محتمل هزینههای گزاف از جمله رد کمکهای آمریکا یا توسل به زور گردد، با این وجود، استراتژی مصر در میانمدت و درازمدت با تغییرات در این حوزه روبرو خواهد شد. در صورت مرکزیت یافتن مصر برای حل بحران فلسطین، بهرغم تضاد منافع و دیدگاههای متفاوت شاهد همگرایی بیشتر در جهان اسلام به سود مردم فلسطین خواهیم بود. بطوریکه هماکنون نیز بهرغم قرائتهای مختلف از سوی کشورهای اسلامی برای حل و فصل بحران دیرینه خاورمیانه، اشتراک نظر و اجماع در مورد مواضع فلسطینی در منطقه وجود دارد در این میان سیاست مصر جدید مبنی بر حمایت از تشکیل دولت فلسطینی در سرزمینهای اشغالی 1967 ضمن تقویت مواضع کشورهای عربی و اسلامی در مجمع عمومی فرایند این پروسه را تسهیل خواهد نمود.
5ـ پس از شکست اسراییل در جنگ 23 روزه، در سکوت خفتبار منادیان حقوق بشر، مردم فلسطین بهویژه نوار غزه از سوی اسراییل در محاصره کامل قرار گرفتند و جهان اسلام بدلیل تشتت آراء نتوانسته است اقدام خاصی را برای برداشتن این اقدام ضد انسانی اسراییل بردارد، به نظر میرسد اولین گام مثبت مرسی در این حوزه دادن مجوز به تمام مردم نوار غزه و نیز کرانه باختری برای ورود آزاد به مصر باشد. این رویه میتواند ضمن کم کردن فشارهای سیاسی و اقتصادی بر مردم فلسطین، اتحاد و انسجام درونی آنان برای بازپسگیری مناطق از دست رفته و احقاق حقوق واقعی خود را بیشتر نماید.
نظر شما