ناکامی جنگ با تروریسم در رسیدن به اهدافش

درحالیکه مردم افغانستان در تکاپوی انتخاب یک رئیسجمهور جدید میباشند نگرانیهای امنیتیشان درباره آینده این کشور جنگزده رو به فزونی است. افغانستان در دهههای اخیر فراز و فرودهای فراوانی را تجربه کرده است و تنها در مقاطع کوتاهی صلح و آرامش را در کشوری که مدتهای طولانی بهخاطر اهمیت استراتژیک و ژئوپلیتیکش تحت اشغال قدرتهای غربی و شرقی بوده، شاهد بودهایم. افغانستان که قدم گذاشتن بر مسیر دموکراسی را آغاز نموده هماکنون درحال خیزش از خاکستر سالهای تاریک حکومت ستمکارانه بنیادگرایان طالبان است؛ حکومتی که در کل زمان قدرت خود طی سالهای 1996 تا 2001، سالی که درنهایت توسط نیروهای نظامی آمریکا بعد از عملیات آزادی پایدار خلع قدرت شد، زندگی شهروندان افغانی را در نگرانی و هراس دائمی فرو برده بود.
حال افغاستان درحال بهبود یافتن از زخمهایی است که برای سالیان طولانی از آنها در رنج بوده است و انتظار میرود که با خروج کامل نیروهای تحت هدایت ناتو و ایساف از این کشور تا پایان سال 2016، بهطور تدریجی دوران جدیدی از صلح و امنیت را تجربه کرده و مردم این کشور استقلال واقعی و حق تعیین سرنوشت را بچشند.
ایران ریویو برای بررسی موفقیتها و ناکامیهای جنگ با تروریسم در افغانستان؛ نگرانیهای امنیتی مردم و نظر آنها درباره تهاجم سال 2001 به این کشور؛ منازعات قومی و فرقهای کنونی که امنیت ملی این کشور را تحلیل برده است، مصاحبهای اختصاصی با پروفسور فرانسیس وندرل ترتیب داده است.
وندرل دیپلماتی اسپانیایی میباشد که برای سالهای طولانی در سطوح مختلف اداری سازمان ملل متحد مشغول بهکار بوده است. وی از سال 1989 تا 1991 نماینده شخصی دبیرکل سازمان ملل در فرایندهای صلح السالوادور، نیکاراگوئه، گواتمالا و تیمور شرقی و از سال 2000 تا 2002 رئیس هیئت ویژه سازمان ملل متحد در افغانستان (UNSMA) بوده است. وندرل در حال حاضر استاد مدعو در مدرسه مطالعات بینالمللی پیشرفته پل اچ نیتز در دانشگاه جان هاپکینز میباشد؛ در ضمن وی پیشتر نماینده ویژه اتحادیه اروپا در امور افغانستان و همچنین استاد میهمان در مدرسه وودرو ویلسون در دانشگاه پرینستون، مدرس حقوق اساسی در دانشگاه گینه نو پاپوا، مدیر مطالعاتی در آکادمی حقوق بینالملل لاهه و استاد مدعو در دانشگاههای ییل و راتجرز نیز بوده است. فرانسیس وندرل در مصاحبه اختصاصی با ایران ریویو شرکت کرد و به برخی سؤالات ما درباره چشمانداز دموکراسی در افغانستان، نگرانیهای امنیتی مردم افغانستان، موفقیتها و ناکامیهای جنگ با تروریسم و مسئولیتهای رئیسجمهور جدیدی که به زودی اعلام میگردد پاسخ داد. در ادامه متن این مصاحبه آمده است.
سؤال: در اکتبر سال 2001 شما اظهار داشتید که هر اقدامی که در افغانستان ازسوی جامعه بینالمللی صورت میگیرد باید با رضایت کامل افغانها بوده و آنها نباید اقدامات آمریکا و متحدانش را بهعنوان اشغال کشور خود تصور نمایند. حال بیش از یک دهه از آغاز جنگ در افغانستان گذشته است. نتایج یک نظرسنجی که اخیراً ازسوی بنیاد آسیا صورت گرفته، نشان میدهد که بیش از سهچهارم (77 درصد) افغانها از رویارویی با نیروهای بینالمللی در کشورشان میترسند. افغانها نگرانیهای جدی امنیتی دارند و بهنظر میرسد حضور نیروهای ایساف کمکی به کاهش این نگرانیها نخواهد کرد. نظر شما در این رابطه چیست؟ بهنظر شما راه بازگشت امنیت به افغانستان حفظ نیروهای نظامی خارجی در این کشور است؟
پاسخ: هرگونه حضور نظامی خارجی در یک کشور دارای حاکمیت پس از چند سال سبب بروز نارضایتی میگردد. آمریکا در طول چند سال گذشته بهخصوص، همانگونه که خود کرزای، رئیسجمهور افغانستان شکایت کرده، ازطریق حملات شبانه، بمبارانهای بدون وقت، دستگیریها و بازجوییها به عصبانیت مردم افغانستان دامن زده است.
منبع دیگر ناامیدی مردم، فقدان اهداف روشن تعریفشده غرب برای توجیه حضور نظامی خارجی و ناکامی برای مبارزه با فساد و فقدان حکومت قانون در این کشور میباشد. از طرف دیگر بسیاری از افغانیهایی که از نیروهای نظامی خارجی ابراز تنفر مینمایند نگران عواقب امنیتی خودشان پس از این هستند که نیروهای آمریکایی و ناتو تا پایان سال نیروهای خود را به دوازده هزار نفر کاهش و تا پایان سال 2016 به صفر برسانند. آنها نگران این هستند که نیروهای امنیت ملی افغانستان توان حمایت از آنها را نداشته و این باعث گردد که احتمالاً شورش طالبان تشدید گردد. آخرین تحولات در عراق، جایی که ارتش این کشور از موصل و دیگر مناطق شمالی در مواجهه با حملات نیروهای بعثی ـ تکفیری عقبنشینی نموده است احتمالاً نگرانی و هراس امنیتی افغانها را تشدید خواهد کرد.
سؤال: اجازه دهید به یک نگرانی امنیتی مهم دیگر افغانستان اشاره نماییم، ظهور و بروز ستیز قومی و خشونت فرقهای باعث ضربه زدن به جوانان و دموکراسی نوپای این کشور شده و ازطریق گرفتن زندگی صدها نفر از افغانیهای بیگناه هزینه انسانی سنگینی را بر این کشور تحمیل نموده است. آیا دولت کرزای عزمی برای برخورد با این نگرانی و ایجاد اتحاد و انسجام ملی در میان گروههای مختلف قومی و مذهبی بروز داده است؟ با توجه به اینکه بهزودی رئیسجمهور جدیدی بر سر کار خواهد آمد آیا احتمال پایان همه گونههای منازعات قومی و فرقهای در آینده میرود؟
پاسخ: قومگرایی همیشه یک عامل مهم در افغانستان محسوب میشود، اما این امر تا حدی در دوران حکومتهای اقتدارگرا که میتوانستند بر موضوع سرپوش بگذارند، پنهان میگشت. با این حال، قومگرایی طی دوران جنگهای داخلی بین سالهای 1992 تا 1996 با شدت زیادی رشد کرد. درطول دوازده سال گذشته تلاشهایی برای پراکندن قدرت در میان چهار گروه قومی اصلی صورت گرفته است. تنشهای قومی هماکنون و بهدنبال دور دوم انتخابات ریاستجمهوری، زمانیکه حمایت از دو کاندید نهایی موازی با خطوط قومی شکل گرفته، تشدید شده است. بنابراین در این انتخابات یافتن راهحلی که به اراده رأیدهندگان افغان احترام بگذارد و درعینحال همه گروههای قومی احساس نمایند که نمایندهای در دولت جدید دارند دارای اهمیت بسیار زیادی است.
سؤال: یکی از اهداف اولیه اعلامی پروژه جهانی جنگ با تروریسم، ریشهکنی طالبان و القاعده و تخریب همه پایگاههای آنها بود با اینحال بعد از سیزده سال آنها هنوز فعال و بهطور آزادانه به انجام عملیاتهای تروریستی خود در سراسر جهان مشغولند. مهمتر اینکه ایالات متحده به تأمین مالی و کمک به القاعده و گروههای تروریستی مشابه در عملیاتهایشان در سوریه علیه دولت بشار اسد پرداخته است. نظر شما درباره پروژه مبارزه با تروریسم چیست؟ و آیا این پروژه بهطور موفقیتآمیزی اجرا شده است؟
پاسخ: این یک اشتباه همیشگی بوده است که جنگ علیه گروههای ستیزهجو و افراطگرا را بهعنوان «جنگ با تروریسم»، که مفهومی ذهنی داشته و راه را برای تفاسیر مختلف باز میسازد، تعریف مینمایند. کشورها درگیر جنگ علیه دیگر کشورها یا گروههای چریکی میشوند. آنها علیه یک ایدئولوژی یا استراتژی نمیجنگند. بنابراین تعجببرانگیز نیست که بگوییم جنگ با تروریسم در رسیدن به اهدافش ناکام بوده است. درواقع تهاجم آمریکا به عراق، عدم تمایل غرب به ایجاد فشار بر رژیم اسرائیل برای دست کشیدن از اشغال فلسطین و سیاستهای اشتباه آمریکا در افغانستان و دیگر کشورها به ظهور افراطگرایی کمک نموده است.
سؤال: خب یکی از نقاطی که منافع ایران و آمریکا به هم میرسد افغانستان است. هر دو کشور علاقهمند به حلوفصل مسالمتآمیز منازعه در افغانستان و امحاء پایگاههای طالبان و القاعده هستند. با این حال این دو رقیب فرصت را برای همکاری سازنده برای تأمین امنیت افغانستان و کمک به دولت منتخب افغانستان از دست دادهاند. نظر شما درباره فرصت از دست رفته و چشمانداز همکاری ایران و آمریکا در حوزه امنیتی افغانستان چیست؟
پاسخ: من به شخصه درگیر تماسها میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده در ماههای پس از حادثه 11 سپتامبر بودهام. ایران نقشی سازنده و کمکرسان ایفاء نمود که موفقیت کنفرانس بن در اواخر سال 2001 را تضمین کرد. متأسفانه سخنرانی بوش و نام بردن از ایران بهعنوان محور شرارت و اقدامات بعدی آمریکا، علیرغم همگرایی منافع دو کشور در مسائلی مثل افغانستان و دیگر مسائل منطقهای، به این تماسها و ارتباطات پایان داد. من ترجیح میدهم اینگونه به مسئله نگاه نمایم که دستیابی به توافق نهایی میان گروه 1+5 و ایران میتواند تغییردهنده بازی در روابط میان ایران و غرب گردد.
سؤال: بهعنوان آخرین سؤال، به اعتقاد شما مهمترین اقدامی که رئیسجمهور جدید افغانستان برای بهبود شرایط امنیتی، سیاسی و اقتصادی افغانستان باید صورت دهد چیست؟
پاسخ: رئیسجمهور جدید افغانستان باید یک دولت چند قومی واقعی با پایگاهی گسترده و مبتنیبر شایستهسالاری ایجاد کند و اقداماتی فوری برای بهبود حکومتداری در کابل و استانها صورت داده و خیلی سریع مبارزه با فساد را در پیش بگیرد. تدوین یک برنامه برای ایجاد اشتغال و دور نگه داشتن افغانستان از تأثیرات اقتصادی که بهدنبال خروج اکثر نیروهای خارجی از این کشور روی خواهد داد از دیگر اقدامات رئیسجمهور جدید باید باشد.
در حوزه امنیت بسیار حیاتی است که آموزش نیروهای پلیس حرفهای ارتقاء یابد و بر عملکرد ارتش ملی افغانستان (ANA) بهطور جدی نظارت شود. من نگرانیهای ایران درباره حضور دائمی نیروهای نظامی آمریکا و ناتو در افغانستان را درک مینمایم؛ اما اعتقاد دارم امضای توافق امنیت دوجانبه (BSA) نه بهخاطر کمک به نیروهای امنیت ملی افغانستان در مبارزه با شورش بلکه بهخاطر اینکه بدون آن جریان کمکهای نظامی و توسعهای غرب به افغانستان به مخاطره میافتد، یک ضرورت غیرقابل اجتناب برای رئیسجمهور آینده افغانستان میباشد.
نظر شما