معمای همکاری همزمان کردها با آمریکا و روسیه

چرا کردها مهم شدهاند؟
بین شرایط جغرافیایی، اجتماعی و سیاسی عراق و سوریه، تفاوتهای جدی وجود دارد و شرایط حاکم بر جهان و منطقه در آخرین دههی قرن بیستم و آغاز مشروعیت یافتن و قدرت گرفتن احزاب کُردی اقلیم کردستان عراق با شرایط کنونی و معادلات سوریه، متفاوت است. با این حال، یک عنصر مهم و مشابه با آن دوران وجود دارد که میتوان آن را چنین توصیف کرد: در آن مقطع، احزاب کُردی در عراق، نسبت به جریانات دو عنصر مهم شیعه و سنی، از بالاترین میزان آمادگی دفاعی چریکی و نیز سابقهی سازمانی و حزبی برخوردار بودند و به همین خاطر، نه تنها آمریکا، بلکه مخالفین عرب صدام نیز، به این نتیجه رسیدند که برای کنترل عراق، حتما باید با کردها همکاری کرد و از ظرفیتهای آنان بهره گرفت. در شرایط کنونی هم، در سوریه، کردها بسیار سازمانیافتهتر از اعراب، ترکمانها و دیگران هستند و اتفاقا در شرایط مطلوبتری نسبت به گروههای کُردی عراقی اواخر قرن بیستم قرار دارند. اگر در آن مقطع، در کردستان عراق، دو حزب مهم یعنی حزب دموکرات به رهبری مسعود بارزانی و حزب اتحادیهی میهنی به رهبری مام جلال طالبانی، با هماهنگی آمریکا و با محدودیتهای بزرگ توانستند به طور محدود در سالیان آخر حکومت صدام حسین، از اختیاراتی برخوردار باشند، حالا در شمال سوریه، بر اساس توافق نانوشتهای که بین بشار اسد و پ.ک.ک در جریان است، ادارهی سه منطقهی کردنشین جزیره، کوبانی و عفرین، تماما در اختیار حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه است و نیروهای ادارای، انتظامی، امنیتی و یگانهای مسلح آن، توانستهاند سه نیمچه حکومت خودگردان ایجاد کرده و کانتونهای دفاکتویی داشته باشند که هر کدام از آنها دارای نخست وزیر، کابینه و مجلس محلی است. اگر چه کارمندان این مناطق هنوز هم از دمشق حقوق میگیرند، اما در هر حال، کردها نشان دادهاند که میتوانند مناطق خود را اداره کنند و بخشی از نفت رمیلان را نیز از طریق اقلیم کردستان عراق به فروش برسانند. به موازات همهی اینها و امتیازی که از تمام این ویژگیها برتر و مهمتر است، شاخهی نظامی حزب اتحاد دموکراتیک موسوم به واحدهای دفاع از خلق (YPG)، در برابر گروه تروریستی تکفیری داعش، النصره و چندین گروه افراطی دیگر به خوبی جنگیده و هنوز هم میجنگد.
حساسیتهای آنکارا و دلجوییهای واشنگتن
میدانیم که با برجستهتر شدن حضور نظامی روسیه، بازی پیچیدهتر شده و در پروندهی سوریه، رقابت ویژهای بین واشنگتن و مسکو به وجود آمده و بازیگران دیگری نیز در این میدان حضور دارند که الزاما نمیتوان همهی آنها را ذیل و زیرمجموعهی یکی از قطبین آمریکا و روسیه قلمداد کرد. در این میان این بازیگران، که از مهمترین آنان میتوان به ایران، ترکیه، عربستان سعودی، قطر، اردن و اروپا اشاره کرد، این فقط ترکیه است که در مورد استفاده از کارت کردها، دارای حساسیت ویژهای است که حتی بر بازی دو بازیگر بزرگ یعنی آمریکا و روسیه نیز اثر میگذارد.
همچنان که در گفتگوهای ژنو 3 شاهد بودیم، تا چند روز و حتی چند ساعت پیش از آغاز گفتگوها، لاوروف و بوگدانوف، بارها بر این موضوع تاکید کردند که لازم است صالح مسلم رهبر حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه (PYD) در ژنو3 حضور داشته باشد. با تکیه بر همین مواضع سفت و سخت بود که صالح مسلم نیز چند ساعت قبل از گفتگوها به ژنو رفت. اما ترکیه در جریان سفر جو بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا به استانبول، همهی قدرت و نفوذ خود را به کار گرفت و کاری کرد که آمریکا از استفان دمیستورا بخواهد عذر صالح مسلم را بخواهد و او را به مذاکرات راه ندهد. در همان زمان، احمد داوداوغلو پیش از سفر به ریاض، آشکارا اعلام کرد که ترکیه در این پرونده پیروز شده و راه ندادن PYD به مذاکرات مزبور، یک ظفر ارزشمند برای آنکارا است. او همچنین بر این موضوع تاکید کرد که از دید ترکیه، این حزب کُردی که از نهادهای اقماری پ.ک.ک است، نه تنها با بشار اسد همدست و همکار است، بلکه از منظر امنیت ملی ترکیه، همردیف گروه تروریستی داعش است. اما متعاقب این تصمیمگیریها، اتفاق دیگری نیز روی داد که به باور نگارنده، نقطه عطفی در تحولات اخیر است. این نقطه عطف، سفر برث مک گورک، نمایندهی ویژهی باراک اوباما به شهر کردنشین کوبانی در شمال سوریه بود. او در این سفر با افرادی دیدار و گفتگو کرد که از منظر امنیتی ترکیه، هر کدام از آنها یکی از چهرههای بسیار مهم وابسته به پ.ک.ک بودند. افرادی نظیر آلدار خلیل از کادرهای بسیار نزدیک به جمیل بایک رئیس شورای رهبری پ.ک.ک و پولاد جان از مسئولین مهم رسانهای PYD.
رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه، در بازگشت از سفر چند روزهی خود به کشورهای آمریکای لاتین، اعلام کرد: آمریکا باید تکلیف خود را روشن کند، متفق ماست یا PYD؟
در این جا ذکر یک نکته، بسیار ضروری است؛ آنکارا نسبت به قدرت گرفتن همهی کردهای سوریه حساس نیست و اتفاقا از همهی کارتهای خود استفاده میکند که نزد ائتلاف مخالفین سوری، برای سیاستمداران کُرد سوری نزدیک به مسعود بارزانی، امتیاز بگیرد. اما وقتی نوبت به احزاب و نهادهای اقماری پ.ک.ک میرسد، ترکیه به شدت حساس و نگران میشود و نمیتواند قدرت گرفتن آنان و شکلگیری یک اقلیم کُردی وابسته به پ.ک.ک در طول مرز ترکیه و سوریه را تحمل کند.
آیا کردها میتوانند با همه همکاری کنند و از همه امتیاز بگیرند؟
کردها در میدان سوریه نشان دادند که در یک روند طولانی، میتوانند به شکل عملگرایانه، از هر عنصر امتیازدهندهای امتیاز بگیرند. آنان در یک آنِ واحد و به شکل همزمان، با کسانی همبازی میشوند که منافع آنان، متنازع و متضاد هم است. به عنوان مثال، در حسکه و قامیشلو، با بشار اسد و نیروهای نظامی و امنیتی او همکار و هماهنگ هستند، در ژنو 3 همزمان با روسیه و همچنین با شورای تنسیق و مخالفین داخلی همنوا هستند، در کوبانی، تل ابیض (گرکی سپی) و حرکت به سوی جبهههای نزدیک به رقه در مصاف با داعش، با آمریکاییها همکارند و در اتاق عملیات مشترک، اطلاعات میدهند و هدایت میکنند، در برخی جبههها با بخشی از ارتش آزاد سوریه و ائتلاف مخالفین سوری مقیم استانبول همراهی میکنند، در ماجرای انتقال بقایای جسد فرمانروای عثمانی با ارتش و سرویس اطلاعاتی میت همکاری میکنند، در خودگردانیهای دفاکتو و غیررسمی خود، با آشوریها و اعراب و ارامنه و برخی از ترکمانها همراه و هممسیرند و خلاصه آن که با همه کار میکنند و از حمایتهای معنوی و تسلیحاتی بسیاری از کشورهای اروپایی برخوردارند و در همان حال، به احزاب نزدیک به بارزانی هم مجال بروز و ظهور نمیدهند. اما پرسش اصلی اینجاست: در شرایطی که بازیگرانی همچون بشار اسد، آمریکا، روسیه و دیگران، در سوریه دارای منافع متنازع و ضد هم هستند، آیا کردها میتوانند اصطلاحا در وسط لحاف بخوابند و از همه امتیاز بگیرند؟ در پاسخ باید گفت: در شرایط فعلی، اغلب بازیگران، از سر ناچاری، برای حفظ منافع و حرکت در مسیر اهداف بلندمدت، ناگزیرند به کردها امتیاز بدهند و از ظرفیتهای آنان بهره بگیرند اما قطعا، این روند نه تنها همیشگی، بلکه طولانی مدت نیز نخواهد بود. چرا که سناریوهای آتی مرتبط با سرنوشت سوریه، خواه ناخواه بر سرنوشت، توان و ظرفیتهای کردها نیز تاثیر خواهد گذاشت. به عنوان مثال، اگر شرایط در میدان نظامی و دفاعی و نیز در معادلات دیپلماسی جهانی به گونهای باشد که نظام سیاسی کنونی سوریه و بشار اسد در مسیر سقوط قرار بگیرند، همکاری کردها با دمشق، ادامه یپدا نخواهد کرد. اگر بر روی ارض واقع، آمریکا و متفقین آن، از قدرت و امکانات بیشتری برخوردار شوند و واشنگتن بتواند آبی بر آتش جنگ بین ترکیه و پ.ک.ک ریخته وPYD را به ائتلاف مخالفین عرب و کُرد سوری مقیم استانبول، نزدیک کند، در آن صورت، کردها نیازی به جلب حمایت روسیه نخواهند داشت. عکس نیز صادق است و به فرض اگر بشار اسد در مسیر قدرت گرفتن مجدد قرار بگیرد و تهدید بزرگ حضور داعش و دیگر افراطیون، صرفا با همکاری روسیه و ارتش ضعیف سوریه، محو شود، در آن صورت، کردها ناچار خواهند بود در مورد مسیر آینده و الگوی ادارهی مناطق خود، با دمشق و مسکو وارد گفتگو شوند. بنابراین، روند همکاری و همپیمانی کردها با بازیگران دیگر، بستگی تام و تمام به آیندهی سوریه و روند رقابت قدرتها دارد. اما در هر حال، نمیتوان از این واقعیت نیز غافل ماند که تجربیات قبلی کردها، به ویژه در عراق، نشان داده که همکاری و هماهنگی با آمریکا، به صرفهتر و سودمندتر از همراه شدن با روسیه است. آنان از دوران طولانی اقامت ملا مصطفی بارزانی در روسیه خاطرات خوشی ندارند و میدانند که بخش مهمی از قدرت فعلی سران اقلیم کردستان عراق، مرهون روابط عمیق و گستردهی آنان با آمریکاییها بوده است. پس میتوان انتظار داشت که اگر شرایط بازی بزرگ سوریه، به سمت و سوی تضعیف روسیه و بشار اسد و قدرت گرفتن آمریکا و مخالفین سوری پیش برود، در آن صورت، کردها نیز آرام آرام به دوراهی تصمیمگیری خواهند رسید و ناچار خواهند ماند به همکاریهای خود با برخی از بازیگران این پرونده پایان دهند و همچنان که پیشتر نیز ذکر آن رفت، بخش مهمی از این موضوع، در گرو چند و چون مسیر درگیریها و مذاکرات آتی بین ترکیه و پ.ک.ک خواهد بود.
نظر شما