ریشه تنش‌های مکرر میان ایران و پاکستان


ریشه تنش‌های مکرر میان ایران و پاکستان
 
 
چهارشنبه 21 آبان 1393
 
 
 
مقدمه
همزمان با سفر یک‌روزه معاون آسیا و اقیانوسیه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به اسلام‌آباد در تاریخ دوشنبه 5 آبان 1393، هشتمین نشست گفتگوهای مشورتی ـ سیاسی رؤسای هیئت دو کشور در محل وزارت امور خارجه پاکستان برگزار شد. در این جلسه که عصر دوشنبه به وقت محلی انجام شد، ابراهیم رحیم‌پور و اعزاز احمد چودری، قائم‌مقام وزارت امور خارجه پاکستان ریاست هیئت‌های دو کشور را برعهده داشتند. در این نشست تعدادی از مسئولان ایالت بلوچستان پاکستان نیز حضور یافتند. گفتگو برای یافتن راهکارهای اساسی به‌منظور پایان دادن به حوادث اخیر مرزی بین دو کشور و نیز تلاش برای گسترش بیش از پیش همکاری‌ها به‌ویژه تعاملات مربوط به مناطق مرزی دو کشور از مهم‌ترین موضوعات مطرح‌شده در این نشست بود. دیدار با طارق فاطمی، دستیار ویژه نخست‌وزیر پاکستان در امور خارجی؛ سرتاج عزیز، مشاور عالی نخست‌وزیر پاکستان در امور خارجی و امنیت ملی؛ شاهد خان، قائم‌مقام وزارت کشور؛ و اعزاز چودری، قائم‌مقام وزارت امور خارجه پاکستان نیز از دیگر دیدارهای دوجانبه این سفر بودند. در این دیدارها ازسوی هر دو طرف تأکید شد که حوادث مرزی اخیر هرگز نمی‌تواند روابط ریشه‌دار و مردمی دو کشور و دو ملت دوست و برادر ایران و پاکستان را تحت‌الشعاع قرار دهد.

پاکستان و کشورهای همسایه
پاکستان، کشوری با حدود 796 هزار کیلومتر مربع وسعت و دارای بیش از 6700 کیلومتر مرز زمینی با کشورهای ایران، هند، افغانستان، و چین، سال‌هاست علاوه‌بر مشکلات متعدد سیاسی و اقتصادی در داخل، با مشکلات فراوان در مناطق مرزی روبه‌رو بوده است. طولانی‌ترین مرز مشترک پاکستان با کشورهای همسایه‌اش، هند است. دو کشور بیش از 2900 کیلومتر مرز مشترک دارند. خط مرزی میان پاکستان و افغانستان نیز بیش از 2400 کیلومتر است. همچنین پاکستان بیش از نهصد کیلومتر مرز مشترک با ایران دارد و بیش از پانصد کیلومتر نیز طول خط مرزی پاکستان و چین است. نکته قابل توجه درخصوص خطوط مرزی پاکستان با کشورهای همسایه این‌ است که بسیاری از این مناطق همواره مسائل زیادی را برای پاکستان و کشورهای همسایه آن ایجاد کرده‌اند و تقریباً تمامی همسایگان پاکستان، این کشور را متهم می‌کنند که کنترل کافی بر مرزهایش ندارد و مشکلات متعددی را برای همسایگان خود ایجاد می‌کند؛ برای مثال، اختلافات دیرینه هند و پاکستان، همواره مربوط به مسائل مرزی میان دو کشور است. هند، پاکستان را متهم می‌کند که مناطق مرزی این کشور به حیاط‌خلوت و محل امنی برای شبه‌نظامیانی تبدیل شده که هر از گاهی به داخل قلمروی هند نفوذ می‌کنند و موجب بروز ناآرامی‌ها در مناطق تحت کنترل هند به‌ویژه در منطقه مورد مناقشه کشمیر می‌شوند. درمورد افغانستان نیز، اوضاع تقریباً به همین شکل است. کابل همواره از اسلام‌آباد به‌دلیل ناآرامی‌های اطراف مرز مشترک دو کشور گله‌مند است. افغانستان می‌گوید مناطق مرزی پاکستان به مخفیگاه و محل امنی برای شبه‌نظامیان طالبان تبدیل شده است و عناصر طالبان به‌راحتی با عبور از مرز، وارد خاک افغانستان می‌شوند و پس از اقدامات تروریستی، به مناطق مرزی پاکستان باز می‌گردند. هرچند پاکستان همواره این‌گونه ادعاها و اتهامات مطرح‌شده ازسوی هند و افغانستان را رد کرده است، اما کابل و دهلی‌نو همچنان این اتهامات را تکرار می‌کنند. مرزهای جنوب غربی پاکستان هم به‌ویژه در روزهای اخیر، مشکلاتی را برای همسایه غربی آن، یعنی جمهوری اسلامی ایران، ایجاد کرده است. مرزهای جنوب غربی پاکستان سال‌هاست آن‌گونه که باید، ازسوی دولت و نیروهای امنیتی این کشور کنترل نمی‌شوند و هر از گاهی مشکلاتی برای طرف ایرانی ایجاد می‌کنند. افراد شرور و تروریست‌ها، از نبودِ کنترل کافی بر مرزهای جنوب غرب پاکستان ازسوی مرزبانان این کشور، سوءاستفاده می‌کنند و گاهی باعث بروز مسائل جدی و ناامنی برای طرف ایرانی می‌شوند. این تنها یکی از مسائل و مشکلات ناشی از نبودِ کنترل و نظارت ازسوی پاکستان بر مناطق مرزی خود با ایران است. ورود غیرقانونی کالاهای مختلف ایرانی ازجمله سوخت و مصالح ساختمانی به پاکستان، از دیگر مشکلاتی است که برای دو کشور وجود دارد. عبور غیرقانونی اتباع پاکستانی از مرز و ورود آنان به خاک ایران نیز ازجمله دیگر مسائلی است که ریشه در ضعف طرف پاکستانی در کنترل مرزهای خود دارد.
ازاین‌رو گزارش حاضر درصدد است تا با نگاه به مقدمه فوق درخصوص تحولات اخیر در روابط ایران و پاکستان به بررسی تحلیل شیرین هانتر، استاد دانشکده سیاست خارجی دانشگاه جورج تاون ، با عنوان ریشه‌ تنش‌های مکرر میان ایران و پاکستان  که در تاریخ 23 اکتبر 2014 در سایت لوب‌لاگ  به چاپ رسیده است، بپردازد. هانتر در این تحلیل ضمن بررسی اجمالی رویدادهای اخیر در روابط این دو کشور همسایه، نگاهی گذرا به تاریخچه روابط دو کشور داشته و ریشه‌ها و علل پدید آمدن چنین تنش‌هایی را به تصویر کشیده است.

تحلیل
شیرین هانتر، نویسنده مقاله، معتقد است که درگیری‌های مرزی و حملات تروریستی در استان سیستان و بلوچستان ایران (در مرز پاکستان) در هفته‌های اخیر موجب تنش‌های بیشتر در روابط این دو کشور شده و بر وخامت آن افزوده است؛ مضاف بر اینکه برخلاف درگیری‌های گذشته که توسط گروه‌های افراطی سنی بلوچ، همچون جندالله و جیش‌العدل به‌وقوع می‌پیوست، تنش اخیر، به گفته مقامات پاکستانی، با کشته شدن یکی از مرزبانان پاکستانی توسط نیروهای مرزی ایران رخ داده است. از این گذشته عامل دیگری که موجبات نگرانی مقامات ایرانی را فراهم آورده، تلاش شبه‌نظامیان سنی برای پیوستن به گروه داعش در عراق و سوریه ازطریق مرز ایران است؛ لذا مهم‌ترین محورهای موضوعی این تحلیل را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1.‌ به گفته شیرین هانتر تا چندی پیش مقامات جمهوری اسلامی ایران دغدغه‌ها درخصوص تنش‌های مرزی با همسایه شرقی خود را تنها به شکایت و اعتراض به مقامات پاکستانی درخصوص حفظ امنیت مرزهای مشترک میان دو کشور و ممانعت از ورود تروریست‌ها به خاک ایران محدود می‌نمودند، اما پس از واقعه ربوده شدن چندین مرزبان ایرانی و کشته شدن یکی از آنها، برخی از مقامات ایران به پاکستان هشدار دادند که برای دستگیری این متجاوزان، خود دست به اقدام عملی زده و وارد خاک پاکستان خواهند شد.
2. نویسنده در اینجا یادآور می‌شود که جندالله و رهبر آن، عبدالمالک ریگی، که مسئولیت کشته شدن صدها تن از شهروندان غیرنظامی و نیروهای سپاه پاسداران ایران را برعهده دارند، نیز وابسته به گروه‌های افراط‌گرای پاکستانی و شاید حتی سرویس‌های اطلاعاتی پاکستان هستند.
3. هانتر می‌گوید که پاکستان نیز تا پیش از به‌وقوع پیوستن رویداد اخیر تنها تلاش می‌کرد که با گفتن اینکه «کنترل کافی بر روی مرزهای خود ندارد و در آینده اقدامات بیشتری دراین‌خصوص انجام خواهد داد»، از خشم ایران بکاهد؛ البته بدون اینکه گام‌هایی واقعی و عملی دراین‌خصوص بردارد.
4. این درحالی است که مقامات این کشور در مواجهه با رویداد اخیر واکنش بسیار شدیدی نشان داده و اقدام به احضار سفیر جمهوری اسلامی ایران در اسلام‌آباد و اعتراض به وی درخصوص کشته شدن یک مرزبان پاکستانی نموده‌اند. مقامات پاکستان همچنین خواهان ارائه مدارک و شواهد ازسوی ایران برای اثبات نفوذ تروریست‌ها از خاک این کشور به ایران شده و از این کشور خواستند که پاکستان را مقصر معضلات خود در استان سیستان و بلوچستان نداند.
5. هانتر معتقد است حملات تروریستی پاکستان علیه منافع و مقامات ایران دست‌کم از اوایل دهه 1990 به‌وقوع پیوسته و ریشه آن را باید در تحولات بنیادین سیاسی و فرهنگی و الگوهای متغیر متحدان منطقه‌ای و بین‌المللی این دو کشور از دهه‌های 1950 و 1960 و اوایل دهه 1970 بررسی کرد؛ زمانی‌که دو کشور از روابط نزدیکی برخوردار بودند.
6. طبق گفته شیرین هانتر نخستین آثار تنش میان دو کشور در سال 1967 و همزمان با برگزاری نشست سران سازمان کنفرانس اسلامی در پاکستان و دعوت ذوالفقار علی بوتو، نخست‌وزیر وقت این کشور از معمر قذافی برای شرکت در این اجلاس به‌وقوع پیوست. شاه ایران از این اقدام پاکستان بسیار مکدر شده و از مقامات این کشور درخواست کرد تا دعوت خود را از قذافی بازپس گیرند. شاه انتظار داشت که به‌دلیل حمایت‌های همه‌جانبه‌ای که از پاکستان در هنگام مواجهه با معضلات مختلف کرده بود، مقامات این کشور به درخواست وی پاسخ مثبت دهند و دعوت خود را از قذافی بازپس گیرند، اما این اتفاق روی نداد حتی زمانی‌که شاه تهدید به عدم شرکت در این اجلاس کرد.
7. این روند با آمدن ژنرال ضیاء‌الحق به مسند قدرت در سال 1978 و تلاش وی برای اسلامی‌تر کردن پاکستان و ازاین‌رو برقراری روابط نزدیک‌تر با عربستان و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس، همچون امارات متحده عربی رو به افزایش نهاد.
8. هانتر معتقد است که این سیاست‌ها و همچنین وقوع جنگ میان افغانستان و شوروی سابق موجب رشد فزاینده اسلام وهابی/ سلفی در پاکستان شده و به‌دنبال آن روند عربی کردن یا سعودی‌سازی فرهنگ پاکستان به‌وقوع پیوست؛ فرهنگی که ریشه در فرهنگ مغول و به‌همراه آن فرهنگ و زبان ایرانی و فارسی داشت.
9. ازسوی‌دیگر وقوع انقلاب اسلامی در ایران و تأثیر آن بر شیعیان پاکستان (که جایگاه خود را بسیار تبعیض‌آمیز می‌پنداشتند) و روابط متحدان مشترک دو کشور، همچون آمریکا، عربستان و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس موجب تیره و تار شدن بیشتر روابط دو کشور شد. به ادعای نویسنده خصومت ایران و عربستان یکی از دلایل تنش‌زا در روابط ایران و پاکستان به‌ویژه در زمان نواز شریف است که ارتباط نزدیک‌تری با پادشاهی عربستان دارد.
10. هانتر در ادامه یادآور می‌شود که فروپاشی شوروی سابق و آغاز جنگ داخلی در افغانستان نیز منافع ایران و پاکستان را از هم دورتر کرد؛ زیرا دو طرف از گروه‌ها و جناح‌های در تضاد با یکدیگر حمایت می‌کردند و همچنین میان آنها رقابت شدیدی بر سر خطوط گازی در جریان بود؛ رقابتی که در آن پاکستان از کمک‌های عربستان و حمایت ترکیه برخوردار بود.
11. هانتر می‌گوید که مقامات پاکستان در راستای اسلامی‌تر کردن کشور خود دست به اقداماتی فرهنگی، همچون تلاش‌ برای حذف واژه‌های فارسی از زبان روزمره خود نیز زدند. به‌طور مثال امروزه بسیاری از پاکستانی‌ها به‌جای استفاده از کلمه «خداحافظ»، از کلمه «الله‌حافظ» استفاده می‌کنند؛ زیرا خدا واژه‌ای فارسی است. نویسنده معتقد است که شاید این نکات چندان چشمگیر نباشد، اما نشان از روند تغییرات فرهنگی در پاکستان دارد.
12. نویسنده خاطرنشان می‌کند که باید به این عوامل مؤلفه‌هایی چون سیاست آمریکا در ایجاد بی‌ثباتی در ایران با ترغیب و حمایت از مخالفان داخلی (به‌ویژه در زمان جورج دبلیو بوش) را نیز افزود؛ زیرا این عوامل موجب افزایش جسارت پاکستان در نادیده گرفتن اعتراضات ایران درخصوص امنیت مرزی شد. به‌عبارت‌دیگر پاکستان می‌دانست که ایران توان مقابله با پاکستان مجهز به سلاح هسته‌ای را ندارد.
13. نویسنده در پایان چنین نتیجه می‌گیرد که اگرچه مؤلفه‌های فرهنگی و سیاسی گوناگونی در تنش‌زا کردن روابط ایران و پاکستان مؤثر بوده‌اند، اما آنچه که به این کشور جسارت بخشیده که عدم امنیت و تجاوزات مرزی میان دو کشور همسایه را نادیده گرفته و یا حتی آن را ترغیب کند، آن هم بدون آنکه مجازاتی در انتظارش باشد، درحقیقت از عواقب سرسختی ایران در عدم پذیرش واقعیت‌های سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی و ارزیابی صحیح از آسیب‌پذیری‌هایش نشئت می‌گیرد. به‌عبارت‌دیگر هانتر معتقد است که چنانچه ایران خود را دربرابر کنشگران مهم بین‌المللی منزوی نمی‌ساخت، هیچ‌یک از کشورهای منطقه این‌گونه با آن برخورد نمی‌کردند؛ لذا هانتر هشدار می‌دهد که تازمانی‌که ایران روند سیاست خارجی خود را تغییر نداده و رهبران آن منافع ملی (تمامیت ارضی و وحدت ملی) کشور را بر اهداف انقلابی خود ارجح ندانند، نه‌تنها پاکستان بلکه تمامی همسایگان ایران همچنان از نقاط ضعف و آسیب‌پذیری‌های آن منتفع خواهند شد.