افزایش سطح روابط هند و کشورهای حاشیه خلیج فارس
افزایش سطح روابط هند و کشورهای حاشیه خلیج فارس
چهارشنبه 17 دی 1393

رشد اقتصادی کشور هند در طی سالهای 2000 تا 2009 رقم چشمگیر 3/7 درصد بوده است. طبیعتاً میزان بالای رشد اقتصادی، تقاضای فزایندهای برای مواد خام، بهویژه برای حاملهای انرژی خواهد داشت، به طوری که پانزده سال آینده میزان واردات نفت این کشور دو برابر خواهد شد.
با توجه به تناسب منطقی بین صادارات و واردات این قدرت اقتصادی نوظهور، لزوم سیاست نگاه به شرق دهلینو برای رفع نیازهای رو به تزاید آن، اهمیت خاورمیانه و بهخصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس را بیش از پیش برای این کشور ملموس کرده است. بنابراین، دستگاه سیاست خارجی این کشور برای این منطقه، سیاستی ترکیبی، چندوجهی و برگرفته از عواملی نظیر فرهنگ و اقتصاد را پیریزی نموده است تا امنیت انرژی ارزان و ایمن را برای سالیان آتی تضمین کند. این اهمیت بعد از جنگ جهانی دوم به حدی بود که بهرغم نیاز بسیار زیاد این کشور در حوزههای نظامی، پزشکی، و کشاورزی و نیز تقاضای رژیم اسرائیل برای برقراری روابط سیاسی، دهلی نو برای جلب نظر کشورهای مسلمان از شناسایی رسمی رژیم اسرائیل سر باز زد و حتی در آن مقطع، نهرو از طرف اعضای کابینه بهدلیل ارتباط غیررسمی با رژیم اسرائیل مورد اعتراض قرار گرفت.
ولی عملاً بهدلیل شرایط خاص جنگ سرد، سیاست روشنی بهجز در چهارچوب جنبش عدم تعهد برای ارتباط هند و منطقه دیده نمیشود، اما با سقوط نظام متصلب دوقطبی و اتخاذ سیاست درهای باز و اقتصاد لیبرالیستی، عزم هند برای ارتباط با منطقه استراتژیک خلیج فارس آشکار گردید.
در این مقطع، سیاست نگاه به شرق هند از طریق نزدیکی با آمریکا، جنبه عملیاتی یافت و از این رهگذر دهلی نو کوشید موقعیت خود را در این منطقه با تکیه بر توانمندیهای خود و همگرایی با ایالات متحده تعریف کند؛ ازاینرو، شاهد بسط محتاطانه محیط امنیتی هند بهسمت خاورمیانه و تبدیل وضعیت سیاسی هند از کشوری تابع، به کشوری صاحب جایگاه هستیم، ولی تا سال 2000 پاکستان بهدلیل تضادهایی که با هند داشت، نقشی منفی در این مسیر ایفا میکرد و موجب شد روند همگرایی هند با کشورهای منطقه بهخصوص کشورهایی که در همسایگی پاکستان بودند، به کندی پیش برود.
با وجود این، رشد مستمر و شتابان اقتصادی هند، مانع از آن میشد که کشورهای حاشیه خلیج فارس بتوانند این بازیگر نوظهور را نادیده بگیرند. دهلی نو نیز به مدد پیشرفت در حوزههایی مانند IT که بهشدت مورد نیاز کشورهای منطقه بود، درصدد برآمد برنامهریزی منسنجمتر و هدفمندتری برای کشورهای این جغرافیا داشته باشد، تا جایی که بنا به گزارش مرکز تحقیقاتی پیو در سال 2012، هند از محل روابط تجاری با امارات متحده بیش از پانزده میلیارد دلار، عربستان بیش از هشت میلیارد دلار، کویت سه میلیارد دلار و عمان و امارات هریک سه میلیارد دلار بهدست آورد.
این موفقیتها برای اقتصاد هند در حالی رقم خورد که کارشناسان باور داشتند که میزان این موفقیت به تناسب ظرفیتهای منطقه ناچیز بوده است؛ بنابراین، مودی، نخستوزیر این کشور، تلاش کرد با دیدارهای دوجانبه با طرفهای ایران، عربستان، امارات، قطر و عمان در جهت بهرهبرداری از ظرفیتهای منطقه گام بردارد. در این راستا، دستگاه سیاستگذاری این کشور، کوششهایی را برای برگزاری نشست مشترک وزارتی با اعضای اتحادیه عرب در سال 2015 آغاز کرد. تحلیلگران با مثبت ارزیابی کردن این اقدامات، سال 2015 را واجد تحولی اساسی در روابط هند و کشورهای حاشیه خلیج فارس میدانند.
دهلی نو باید توجه داشته باشد که این منطقه بهرغم آنکه واجد ارزشهای اقتصادی بسیار برای هر بازیگری است، اما این خلیج فارس صرفاً منطقهای اقتصادی نیست و مسائل سیاسی بهشدت تعامل بازیگران مشتاق برای ورود به این منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد.
هند نیز بدون ورود به مسائل سیاسی خاص این منطقه، مانند: مذاکرات صلح، سوریه، عراق، مبارزه با تروریسم، و حتی مذاکرات هستهای ایران که بسیار هزینهبَر است، نمیتواند تعاملات پایداری با کشورهای آن برقرار کند. این درک پیشتر در رقیب این کشور، یعنی چین شکل گرفته است، به طوری که چین برای نزدیک شدن به کشورهای منطقه مجبور شد بعد از تحولات خاورمیانه با دور شدن از ماهیت اقتصادی خود، ورودی غیرصوری به موضوعات منطقهای تأثیرگذار مانند سوریه و یا مذاکرات هستهای ایران پیدا کند.
بنابراین، همانطور که مرکز مطالعات سیاسی هند نیز به نخستوزیر هند توصیه کرده است، دهلی نو ضمن تعمیق آرامش باید هوشمندانه نسبت به طبیعت سیاست در خاورمیانه رفتار کند. این کشور نمیتواند بدون توجه به مسائل سیاسی و بازیگرانی مانند ایران و عربستان به متن منطقه راه یابد.
در این میان، بهطور مشخص دهلی نو با چالشهایی منطقهای مانند پاکستان و چالشهای داخلی مانند رفتار بدون تبعیض با مسلمانان هند بهعنوان عوامل بازدارنده در توسعه روابط با منطقه روبهروست. در صورت حل و رفع این چالشها، میتوان شکل جدیدی از منطقهگرایی را با توجه به وسعت سرزمینی، جمعیتی و قدرت اقتصاد و نیازهای مکمل طرفین در منطقه خلیج فارس شاهد بود.
با توجه به تناسب منطقی بین صادارات و واردات این قدرت اقتصادی نوظهور، لزوم سیاست نگاه به شرق دهلینو برای رفع نیازهای رو به تزاید آن، اهمیت خاورمیانه و بهخصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس را بیش از پیش برای این کشور ملموس کرده است. بنابراین، دستگاه سیاست خارجی این کشور برای این منطقه، سیاستی ترکیبی، چندوجهی و برگرفته از عواملی نظیر فرهنگ و اقتصاد را پیریزی نموده است تا امنیت انرژی ارزان و ایمن را برای سالیان آتی تضمین کند. این اهمیت بعد از جنگ جهانی دوم به حدی بود که بهرغم نیاز بسیار زیاد این کشور در حوزههای نظامی، پزشکی، و کشاورزی و نیز تقاضای رژیم اسرائیل برای برقراری روابط سیاسی، دهلی نو برای جلب نظر کشورهای مسلمان از شناسایی رسمی رژیم اسرائیل سر باز زد و حتی در آن مقطع، نهرو از طرف اعضای کابینه بهدلیل ارتباط غیررسمی با رژیم اسرائیل مورد اعتراض قرار گرفت.
ولی عملاً بهدلیل شرایط خاص جنگ سرد، سیاست روشنی بهجز در چهارچوب جنبش عدم تعهد برای ارتباط هند و منطقه دیده نمیشود، اما با سقوط نظام متصلب دوقطبی و اتخاذ سیاست درهای باز و اقتصاد لیبرالیستی، عزم هند برای ارتباط با منطقه استراتژیک خلیج فارس آشکار گردید.
در این مقطع، سیاست نگاه به شرق هند از طریق نزدیکی با آمریکا، جنبه عملیاتی یافت و از این رهگذر دهلی نو کوشید موقعیت خود را در این منطقه با تکیه بر توانمندیهای خود و همگرایی با ایالات متحده تعریف کند؛ ازاینرو، شاهد بسط محتاطانه محیط امنیتی هند بهسمت خاورمیانه و تبدیل وضعیت سیاسی هند از کشوری تابع، به کشوری صاحب جایگاه هستیم، ولی تا سال 2000 پاکستان بهدلیل تضادهایی که با هند داشت، نقشی منفی در این مسیر ایفا میکرد و موجب شد روند همگرایی هند با کشورهای منطقه بهخصوص کشورهایی که در همسایگی پاکستان بودند، به کندی پیش برود.
با وجود این، رشد مستمر و شتابان اقتصادی هند، مانع از آن میشد که کشورهای حاشیه خلیج فارس بتوانند این بازیگر نوظهور را نادیده بگیرند. دهلی نو نیز به مدد پیشرفت در حوزههایی مانند IT که بهشدت مورد نیاز کشورهای منطقه بود، درصدد برآمد برنامهریزی منسنجمتر و هدفمندتری برای کشورهای این جغرافیا داشته باشد، تا جایی که بنا به گزارش مرکز تحقیقاتی پیو در سال 2012، هند از محل روابط تجاری با امارات متحده بیش از پانزده میلیارد دلار، عربستان بیش از هشت میلیارد دلار، کویت سه میلیارد دلار و عمان و امارات هریک سه میلیارد دلار بهدست آورد.
این موفقیتها برای اقتصاد هند در حالی رقم خورد که کارشناسان باور داشتند که میزان این موفقیت به تناسب ظرفیتهای منطقه ناچیز بوده است؛ بنابراین، مودی، نخستوزیر این کشور، تلاش کرد با دیدارهای دوجانبه با طرفهای ایران، عربستان، امارات، قطر و عمان در جهت بهرهبرداری از ظرفیتهای منطقه گام بردارد. در این راستا، دستگاه سیاستگذاری این کشور، کوششهایی را برای برگزاری نشست مشترک وزارتی با اعضای اتحادیه عرب در سال 2015 آغاز کرد. تحلیلگران با مثبت ارزیابی کردن این اقدامات، سال 2015 را واجد تحولی اساسی در روابط هند و کشورهای حاشیه خلیج فارس میدانند.
دهلی نو باید توجه داشته باشد که این منطقه بهرغم آنکه واجد ارزشهای اقتصادی بسیار برای هر بازیگری است، اما این خلیج فارس صرفاً منطقهای اقتصادی نیست و مسائل سیاسی بهشدت تعامل بازیگران مشتاق برای ورود به این منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد.
هند نیز بدون ورود به مسائل سیاسی خاص این منطقه، مانند: مذاکرات صلح، سوریه، عراق، مبارزه با تروریسم، و حتی مذاکرات هستهای ایران که بسیار هزینهبَر است، نمیتواند تعاملات پایداری با کشورهای آن برقرار کند. این درک پیشتر در رقیب این کشور، یعنی چین شکل گرفته است، به طوری که چین برای نزدیک شدن به کشورهای منطقه مجبور شد بعد از تحولات خاورمیانه با دور شدن از ماهیت اقتصادی خود، ورودی غیرصوری به موضوعات منطقهای تأثیرگذار مانند سوریه و یا مذاکرات هستهای ایران پیدا کند.
بنابراین، همانطور که مرکز مطالعات سیاسی هند نیز به نخستوزیر هند توصیه کرده است، دهلی نو ضمن تعمیق آرامش باید هوشمندانه نسبت به طبیعت سیاست در خاورمیانه رفتار کند. این کشور نمیتواند بدون توجه به مسائل سیاسی و بازیگرانی مانند ایران و عربستان به متن منطقه راه یابد.
در این میان، بهطور مشخص دهلی نو با چالشهایی منطقهای مانند پاکستان و چالشهای داخلی مانند رفتار بدون تبعیض با مسلمانان هند بهعنوان عوامل بازدارنده در توسعه روابط با منطقه روبهروست. در صورت حل و رفع این چالشها، میتوان شکل جدیدی از منطقهگرایی را با توجه به وسعت سرزمینی، جمعیتی و قدرت اقتصاد و نیازهای مکمل طرفین در منطقه خلیج فارس شاهد بود.
نظر شما