نوعثمانگرایی اردوغان در سیاست داخلی یا داوود اوغلو در سیاست خارجی؟
نوعثمانگرایی اردوغان در سیاست داخلی یا داوود اوغلو در سیاست خارجی؟
چهارشنبه 27 آذر 1392

تحرکات فعال سیاست خارجی ترکیه در دهه گذشته و قرارگرفتن سیاست عضویت در اتحادیه اروپا در دستورکار نخست حزب عدالت و توسعه و بحران سوریه در سه سال گذشته مانع از این شد که صاحبنظران مختلف به تغییرات بطنی و بنیادین سیاست داخلی ترکیه، به استثنای بحث تحولات اقتصادی پس از تثبیت پایههای اقتدار حزب عدالت و توسعه، توجه کنند. حال آنکه نگاهی به کارنامه سیاست داخلی حزب عدالت و توسعه و در راس آن اهداف و خواستهای رجب طیب اردوغان و اقدامات و چشماندازهای ترسیم شده نشاندهنده هدفی استراتژیک دور از دیدگان ناظران خارجی است. این هدف استراتژیک "نوعثمانگرایی" است که به معنای "تحکیم پایههای اسلام سیاسی در داخل ترکیه" است. گذشته از اینکه این هدف و مکانیزمهای رسیدن به آن چگونه تعریف شده باشد، تغییرات فزاینده بطنی و طراحی و اجرای سیاستهای موازی مواردی است که در نگاه به ترکیه باید مورد توجه قرار گیرد. اما پیش از هر چیز ارائه تعریفی واضح و روشن میتواند در تحلیلی کارآمد موثر باشد.
برای نخستینبار در تاریخ جمهوری ترکیه نوعثمانگرایی به عنوان مفهومی انتقادی از سوی کشورهایی چون یونان در جریان تصرف یکسوم خاک قبرس توسط ارتش ترکیه در سال 1974 مطرح شد.
در دوره تورگوت اوزال این مفهوم بار دیگر در سیاست خارجی ترکیه مطرح شد و کوششهایی چند برای بهکاربستن آن صورت گرفت. اما در همان حد تلاش باقی ماند. دلیل اینکه نوعثمانگرایی مفهوم جدیدی در سیاست خارجی ترکیه در دوره حزب عدالت و توسعه بهشمار میرود این است که با وجود پیشینه نظری این نظریه تا پیش از این وارد عرصه عملی نشده بود.
عثمانگرایی مفهومی است که به دنبال جریان ملیگراییها و فرقهگراییهای سدههای 18 و 19 در سرزمینهای وسیع امپراتوری عثمانی مطرح شد. پیرو این تحرکت پادشاهان عثمانی تصمیم گرفتند سیاست عثمانیگری را در پیش بگیرند که بر اساس آن ضمن بهرسمیت شناختن ملل مختلف آنها را زیر چتر عثمانی حفظ کنند. تالی منطقی این سیاستها که بهویژه در دوره تنظیمات رخ داد برجسته کردن تمایز میان مسلمانان و غیرمسلمانان بود. همین امر سبب شد تا بهویژه مسیحیانی که در حوزه بالکان زندگی میکردند به دلیل ترادف ضمنی عثمانیگری با اسلام ناخشنود باشند. اما در یک چشمانداز تاریخی به مرور ترکگرایی یا به عبارتی پانترکیسم جای عثمانیگری را گرفت و از آنجاییکه تاریخ همیشه برای عدهای خاص تکرار میشود. در دوره حزب عدالت و توسعه در عرصه سیاست داخلی و خارجی شاهد گذار مجدد ترکیه از پانترکیسم به عثمانگرایی هستیم.
با مطرح شدن نام احمد داوود اوغلو در عرصه سیاست خارجی ترکیه با نگارش اثر عمق استراتژیک که روحی ایدهآلیستی و نوستالوژیک بر آن حاکم است نوعثمانگرایی در کنار بحث به صفر رساندن مشکلات ترکیه مورد بحث و چالشهای نظری بسیار قرار گرفت. اما پرسشی که در این جا مد نظر است این است که آیا نوعثمانگرایی یک مفهوم سیاست خارجی است که توسط داوود اوغلو وارد عرصه عمل شد یا یک مفهوم سیاست داخلی است که توسط اردوغان با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سیاست داخلی این کشور اعمال میشود؟
نوعثمانگرایی در سیاست داخلی ترکیه زمانی وارد عرصه عمل شد که اردوغان پیرو مباحثی که پیرامون این حزب وجود داشت اعلام کرد: پیراهن ملیگرایی را از تن درآوردهاند.
یک نگاه دقیق به کارنامه سیاست داخلی حزب عدالت و توسعه نشان میدهد که اردوغان و حزب او یک تفکر استراتژیک دارند و میکوشند در عرصه سیاست داخلی نیز چون سیاست خارجی لباس اسلام سیاسی را به کل بدنه ترکیه بپوشانند. تمامی تغییرات کوچک و بزرگ سیاست داخلی ترکیه در سالهای گذشته حول همین یک محور (خارج از مساله عضویت در اتحادیه اروپا) چرخیده است. از تلاش برای برداشتن قانون اجباری بیحجابی در مدارس، دانشگاهها و مراکز دولتی و غیره گرفته تا کنارگذاشتن مهرههای لیبرال و ملیگرای حزب عدالت و توسعه، از تلاش برای کمرنگ کردن مصطفی کمال و حذف اجبارِ خواندنِ سوگندِ ملی مدارس گرفته تا تلاش برای تغییر قانون اساسی در راستای حفظ اقتدار حزب عدالت و توسعه و تثبیت اسلام سیاسی یا به حداقل رساندن نقش و اهمیت ارتش و کمالیستها در عرصه سیاست، همگی در وجوه مختلف تنها نوید یک چیز را میدهند: نوعثمانگرایی در داخل.
در این میان همزمانی اکران سریالهای ترک تلویزیونی در ترکیه چون "محتشم یوزیل" و "محمد فاتیح" را نمیتوان دور از نظر داشت، چرا که در باطن امر سیاستگذاران ترکیه تولد دوباره استانبول به عنوان پایتخت نوعثمانگرایی و تولد ترکیهای جدید را با اهمیت منطقهای و جهانی روزافزون بشارت میدهد.
بنابر نظر اردوغان، ترکیه میکوشد تا از حقوق تمام مسلمانان جهان دفاع کند. این بیان تاریخی در این برهه از سیاست خارجی ترکیه جز در راستای سیاست نوعثمانگرایی قابل تفسیر نیست.
یکی از تغییرات غیرقابل انکار ترکیه در دهه گذشته بهویژه با اجرایی کردن بستههای هماهنگی اتحادیه اروپا، افزایش معیارها و حقوق مربوط به دموکراسی و کاهش نقش ارتش در زندگی مردم است. همین امر یکی از دلایلی بود که باعث شد در پی خیزشهای عربی در خاورمیانه ترکیه بتواند خود را به عنوان الگویی مناسب ارائه کند. ترکیه امروز در چهارراه خاورمیانه، بالکان، قفقاز قرار دارد جاییکه قرنها پیشتر به مدت 600 سال بر آن حکم رانده است. این امر یکی از مواردی است که به داوود اوغلو الهام داد تا در پی خوانش دیگری از تاریخ و جغرافیای ترکیه و مهمتر از همه هویت ترکیه برآید. هویتی که بتواند کردها، ترکها، اعراب را بههم پیوند دهد و حقوق بشر جدیدی را تعریف کند. هرچند هممعنی گرفتن این تعریف با نوعثمانگرایی از سوی ترکیه بارها رد شده است اما انکار یک امر لزوما به معنای اسقاط واقعیت آن نیست. در این تعریف از هویت جایی برای ملیتگرایی وجود ندارد چرا که حزب عدالت و توسعه نیز به تفاوتهایی که ترکها با اعراب دارند آگاه است. تلاش حزب عدالت و توسعه برای حل مساله کردی در داخل نیز نباید تنها در چارچوب معیارهای مشخص کپنهاگ تعبیر شود، بلکه باید از زاویه سیاست نوعثمانگرایی نیز به آن نگاه کرد.
اگرچه صاحبنظران خارج از ترکیه نوعثمانگرایی را ابزاری برای نقد سیاست خارجی ترکیه میدانند و با یادآوری مساله قبرس ترکیه را به خویشتنداری در دخالت در امور همسایگان دعوت میکنند، اما ترکیه همواره این مساله را رد کرده و بارها اعلام کرده تنها با استفاده از قدرت نرم و اعمال نفوذ در صدد نیل به خواستهاش است و منظور از نوعثمانگرایی تنها ایجاد و افزایش روابط دیپلماتیک و علقههای مشترک با کشورهایی است که پیشتر در حوزه امپراتوری عثمانی بودهاند. در این راستا داوود اوغلو همزمان با بازتعریف هویت ترکیه خواستار گشوده شدن درهای سیاست خارجی ترکیه به حوزههایی غیر از اتحادیه اروپا است.
ایدهآل ترکیه این است که بتواند در رابطه با مسائل جهان اسلام و مسلمانان صاحبنظر باشد و حمایت کسانی را بهدست آورد که برایشان مشروعیت کامل داشته باشند. رشد اقتصادی ترکیه در این دوره همزمان با موفقیت دیپلماتیک ترکیه در خاورمیانه تا پیش از خیزشهای عربی امکان بیشتری به رهبران این کشور برای تحقق خواستهایشان میدهد. متغیر تاثیرگذار دیگر در این راستا حمایت اتحادیه اروپا و آمریکا از جریان اسلام سیاسی رویکار آمده در ترکیه بود تا جاییکه لوموند طی مقالهای اعلام کرد که ارتش نباید مانع حزب حاکم در ترکیه باشند. الچین آکدوغان ایدئولوگ اصلی حزب عدالت و توسعه در همین زمان اعلام کرد که این نخستینبار در طول 200 سال گذشته است که سیاست داخلی و خارجی ترکیه دست مصالحه به همدیگر دادهاند. اما سوالی که در این رابطه میتوان مطرح کرد این است که چرا الگوی دولت سکولار و ملت مسلمان مورد حمایت آمریکا در طول سالها به الگویی چون اسلام سیاسی تغییر کرد؟ پاسخ این سوال را جز در واقعبینی در شرایط منطقهای و بازی براساس قواعد نمیتوان داد.
شاید بتوان گفت از میان رهبران کشورهای منطقه تنها اسد در بیانات خود به هر دو بعد مفهوم نوعثمانگرایی اشاره کرده است. بهدنبال بحران سوریه بشار اسد طی سخنانی بیان کرد که در ترکیه هنوز برخی در رویای احیای امپراتوری عثمانی هستند اما رهبران ترک هنوز غیرممکن بودن تحقق این رویا را نپذیرفتهاند از اینرو با تثبیت احزاب اسلامگرا میخواهند نفوذ خود را در کشورهای عربی بیافزایند.
ترکیه معتقد است همانطوری که اروپاییها توانستند، ترکیه هم میتواند با جلبنظر سرزمینهای عثمانی پیشین، بار دیگر بیرق عثمانیگری را بالا ببرد.
اگرچه شکی نیست که نوعثمانگرایی بدیل چشمانداز استراتژیک ترکیه در صورت عدم پذیرش در اتحادیه اروپا است، اما ترکیه نباید صرفا به پیشبرد سیاستهای موازی اکتفا کند، بلکه باید به سوالهای بسیاری از قبیل: کدام کشورها و با چه شرایطی به ترکیه اجازه خواهند داد که سهمی در سیاست خارجی آنها ایفا کنند؟ منافع این دولتها از همراهی با ترکیه چه خواهد بود؟ منافع ترکیه در تحقق این ایده چه خواهد بود؟ جایگاه ترکیه و کشورهای همراه چه خواهد بود؟ واکنش سایر کنشگران منطقهای و یا جهانی چه خواهد بود؟ پاسخ دهد.
آنچه که سیاستگذاران ایرانی باید به آن توجه کنند این است که در صورتیکه ترکیه بخواهد با وجود تمامی علامت سوالها و اما و اگرها نوعثمانگرایی خود را بر نظم معلق حاکم تحمیل کند ایران چه سیاستی را میباید در پیش بگیرد؟ آیا چنین وضعی همسو با منافع ایران خواهد بود یا در تعارض با آن قرار خواهد گرفت؟ اصلا ترکیه در این چشمانداز چه روابطی را با ایران تعریف کرده است؟
چه چیزی باعث میشود تا ترکیه نخواهد برای ایجاد روابط دیپلماتیک در گام نخست و روابط نزدیک اقتصادی در گام دوم همسو با کشورهای خاورمیانهای باشد؟
واکنشهایی که نسبت به برخورد ترکیه با معترضان پارک گزی مطرح شد و پیامدهای آن برای وجهه ترکیه تنها یادآور این نکته بود که هر اندازه رهبران یک کشور بتوانند حقوق ملتشان و خواستههای آنها را بهرسمیت بشناسند به همان اندازه از مشروعیت خارجی بیشتری برخوردار خواهند شد. در همین راستا میتوان به این نکته اشاره کرد که ترکیه تنها در صورتی میتواند تا حدی به ایده عثمانگرایی خود جامه عمل بپوشاند که بتواند استانداردهای زندگی و حقوق بشر را به بالاترین سطح ممکن ارتقا داده و ثبات و امنیت را برای تمام شهروندانش به یکسان فراهم کند، تا به این ترتیب بتواند اشتیاق همسانی و یا همراه بودن را در دل دولتهای مستقل از امپراتوری سابق عثمانی برانگیزد. به این ترتیب ممکن است به قول چامسکی بتوان آیندهای را دید که "یک گردشگر بتواند از قاهره به بغداد و از آنجا به استانبول" برود. بر همین مبنا نیز اگر ترکیه در سال 2023 در صورت نیل به اهدافش همزمان با برگزاری جشن صدسالگی جمهوریت تولد دیگری را نیز جشن بگیرد نگارندگان به هیچوجه تعجب نخواهند کرد.
تحولات عربی آزمونی برای سیاست خارجی جدید ترکیه در کل و فرصتی برای اعمال سیاست نوعثمانگرایی آن بهطور خاص فراهم کرد. حزب حاکم عدالت و توسعه نیز میدانست که در وضعیت حاکم بر منطقه نمیتواند به رویای خود جامه عمل بپوشد.بر همین مبنا نیز بود که کوشید با حمایت از جنبشهای ایجاد شده سهمی از نظم آتی را از آنِ خود کند.
نگارندگان بر آنند که نوعثمانگرایی سیاستی است که همزمان در دو عرصه داخلی و خارجی ترکیه اعمال میشود. هدف از اعمال آن در عرصه سیاست داخلی تحکیم پایههای اسلام سیاسی و حزب عدالت و توسعه در داخل کشور ترکیه و هدف از اعمال آن در عرصه سیاست خارجی نیز ایجاد یک حوزه نفوذ گسترده در سرزمینهای عثمانی پیشین و تبدیل شدن به یک قدرت موثر منطقهای و جهانی با در دست داشتن امتیازات استراتژی و ژئواستراتژیک این کشورها است. اما آنچه ترکیه نباید آن را فراموش کند توجه به واقعیتهای جهانی، تجربه تاریخی عثمانیگرایی در کنار تجارب حاصل از سیاستهای بحران سوریه و حتی مسائل مصر است.
نظر شما