بررسی وضعیت پنج حزب مخالف دولت در ترکیه

مهمترین احزاب مخالف در ترکیه، بهترتیب میزان آراء و نفوذ سیاسی و اجتماعی عبارتند از:
1. حزب جمهوری خلق (CHP) (جمهوریت هالک پارتیسی)؛
2. حزب حرکت ملی (MHP) (ملیتچی حرکت پارتیسی)؛
3. حزب دموکراتیک خلقها (HDP) (هالکلارن دموکراتیک پارتیسی)؛
4. حزب سعادت (SP) (سعادت پارتیسی)؛
5. حزب اتحاد بزرگ (BBP) (بیوک برلیک پارتیسی).
حزب جمهوری خلق
این حزب در سال 1923 میلادی و همزمان با نابود شدن امپراتوری عثمانی توسط مصطفی کمال آتاتورک تأسیس شد و درطول نزدیک به یک قرن اخیر، بارها بهتنهایی کابینه را تشکیل داده و قدرت بلامنازع ترکیه بوده است. حزب مزبور در دوره نزدیک به سه دهه از تاریخ نظام تکحزبی و در دوران آتاتورک و عصمت اینونو، قدرت خود را تثبیت نمود و بعدها در دوران اقتدار نظامیان نیز همواره قدرت را در دست داشت، اما در سه دهه اخیر قدم در مسیر زوال تدریجی نهاده است.
حزب جمهوری خلق هماکنون 125 کرسی از مجموع 535 کرسی پارلمان و 232 شهرداری از مجموع 1381 شهرداری ترکیه را دراختیار دارد.
کمال کلچدار اوغلو، رهبر کنونی حزب جمهوری خلق، اصالتاً از کردهای علوی اهل درسیم است، اما هیچگاه حاضر نشده درمورد هویت دینی و قومی خود سخن بگوید. او پس از انتشار نوار ویدئویی رسوایی اخلاقی دنیز بایکال، سکان هدایت این حزب را در دست گرفت و به اعتقاد کارشناسان و منتقدین، هنوز هم نتوانسته از پس مخالفین داخلی حزب خود برآید. با آنکه کلچدار اوغلو برای ترمیم و بازسازی اعتبار و اقتدار حزب خود دست به تلاشهای گستردهای زده، اما همواره در چند سال اخیر، شاهد کاهش آرای این حزب بودهایم و علاوهبراین، تاکنون چند تن از نمایندگان این حزب مخالف دولت استعفا داده و به جریانات دیگر پیوسته و یا بهصورت مستقل تشکیل حزب دادهاند.
از اصلیترین مشکلات این حزب میتوان به این مسائل اشاره کرد:
1. خلأ ایدئولوژیک و فکری و جدال جدی بین دو جناح چپگرا و ملیگرا ـ کمالیست، از عمدهترین مشکلات این حزب است و بنا به نظرات غالب تحلیلگران سیاسی ترکیه، حزب جمهوری خلق در ترکیه کنونی، دارای گفتمان جذابی برای جلب آرای نسل جدید ترکیه نیست.
2. مشکل رهبری از دیگر مشکلات عمده حزب جمهوری خلق است و فرد کاریزماتیکی که بتواند جان دوباره به این حزب بدهد، در میان کادرهای عالیرتبه کنونی آن وجود ندارد.
3. حزب جمهوری خلق در تاریخ نود ساله خود مرتکب خطاهای بزرگی شده و هنوز هم حاضر به مواجهه صحیح با این خطاها نیست. اردوغان در اقدامی رندانه از این حزب خواست که بابت کشتار کردهای علوی در سال 1938، از همه کردها عذرخواهی کند. علاوه بر این کشتار، اقدامات سیاه دیگری نیز در تاریخ حزب جمهوری خلق وجود دارد.
4. حزب جمهوری خلق درمورد پرونده عجیب و پیچیده کردها، هیچ استراتژی و برنامه خاصی ندارد و این درحالی است که غالب منتقدین براینباورند که مبارزات مسلحانه کردها و سر برآوردن جدی این معضل، در دوران اقتدار این حزب بوده و بهخاطر بیمهریهایی که دولتهای برآمده از حزب جمهوری خلق در حق کردها نشان دادند، آنها سلاح به دست گرفته و روانه کوهستان شدند.
5. حزب جمهوری خلق دارای تئوری اقتصادی خاصی برای تغییر وضعیت ترکیه نیست.
حزب حرکت ملی
این حزب در سال 1969 میلادی توسط آلپ ارسلان ترکش و براساس امتزاج اندیشههای ملیگرایانه ترکی و اسلامی تأسیس شد و همواره بر بستر تند راست افراطی حرکت کرده است. حزب مزبور تاکنون چند بار در دولت ائتلافی، صاحب بخشی از قدرت کابینه ترکیه شده است، اما با ورود حزب عدالت و توسعه به گردونه سیاسی ترکیه، این موقعیت را از دست داد. دولت باغچلی، رهبر کنونی حزب، از سال 1997 تاکنون رهبری حزب را برعهده دارد. حزب حرکت ملی هماکنون 52 کرسی از 535 کرسی مجلس و 169 شهرداری از 1381 شهرداری ترکیه را در دست دارد.
این حزب طی سالیان گذشته، همواره بر هویت ترکی تأکید نموده و همه شهروندان ترکیه را ترک میداند و معتقد است هرگونه مذاکره و سازش با کردهای مخالف، موجب تجزیه ترکیه میشود.
از مهمترین مشکلات حزب مزبور میتوان به این مسائل اشاره کرد:
1. حزب حرکت ملی دارای گستره جغرافیایی محدودی است و نتوانسته در همه استانهای ترکیه، هوادار جمع کند.
2. اندیشههای راست افراطی ملیگرایانه ترکی، رفتهرفته جذابیت خود را از دست میدهد و ازآنجاییکه گرایش فکری نوینی در کادر رهبری دیده نمیشود، افق روشنی برای گرویدن نسل جدید جوانان ترکیه به حزب مزبور وجود ندارد.
3. حزب حرکت ملی، پروژه سیاسی ـ اقتصادی خاصی برای اداره ترکیه پیشنهاد نکرده و صرفاً براساس شعارهای ملیگرایانه به حیات سیاسی خود ادامه داده است.
حزب دموکراتیک خلقها
این حزب درواقع یکی از نهادهای اقماری پکک است که طی دو دهه اخیر، بارها تغییر نام داده است. هماکنون کرسی رهبری این حزب بنا به اصل پذیرفتهشده در اساسنامه پکک، مانند همه نهادهای اقماری دیگر، دراختیار یک مرد و یک زن است و صلاحالدین دمیرتاش به اتفاق فیگن یوکسک داغ، بهعنوان رهبران مشترک یا همارز شناخته میشوند. بااینحال در رسانهها و محافل سیاسی، نام دمیرتاش برجستهتر و آشکارتر است.
حزب دموکراتیک خلقها براساس آراء و افکار اوجالان و پکک، از ابتدا بهمنظور تحقق مطالبات کُردی و قومی قدم در راه نهاد، اما بعدها با توجه به تغییرات عمدهای که در پکک صوت گرفت و بهویژه پس از دوران دستگیری و زندانی شدن اوجالان، شعارهای عمده آن تغییر پیدا کرد. حزب مزبور درحالحاضر بر روی دو محور اصلی حرکت میکند: الف) تلاش برای جلب آرای کردها در مناطق جنوب و جنوب شرقی و استانبول، براساس تبلیغ درمورد مطالبات سیاسی و فرهنگی کردها. ب) تلاش برای جلب آرای چپهای ترکیه و تثبیت موقعیت خود بهعنوان حزبی با اندیشهها و برنامههایی که همه ترکیه و اقوام آن را دربر میگیرد.
از مهمترین مشکلات این حزب میتوان به این موارد اشاره کرد:
1. حزب دموکراتیک خلقها ازلحاظ هویت سیاسی و حزبی، مشکلات بنیادینی دارد و منتقدین براینباورند که این نهاد اقماری پکک، همه قدرت و نفوذ خود را از منبع تهدیدات نظامی پکک بهدست آورده و دارای استقلال در تصمیمگیریهای حساس نیست.
2. حزب دموکراتیک خلقها، در اساس، خود را یک حزب دموکرات میداند و در همه بیانیههای تبلیغاتیاش، بر این موضوع تأکید میکند که صرفاً بهدنبال مطالبات کُردی نیست، اما در عمل، در موقعیتی قرار گرفته که در نزد بسیاری از مردم ترک زبان ترکیه، بهعنوان یک حزب تجزیهطلب و قوممحور تعریف شده و از دیگر سو نزد بسیاری از کردها، بهعنوان یک نهاد سیاسی شکستخورده مورد انتقاد قرار میگیرد که دست از مطالبات کُردی برداشته و بهسوی ترکها، گرایش پیدا کرده است.
3. کمبود منابع مالی، یکی از مهمترین مشکلات این حزب است. براساس قوانین ترکیه، تنها گروههایی میتوانند بهعنوان حزب ثبتشده قانونی فعالیت کنند که در نصف بهعلاوه یک 81 استان ترکیه، دارای دفتر مرکزی در مرکز استان و دفتری در بزرگترین شهرستان دوم استانها باشند و تأمین هزینههای این دفاتر بسیار دشوار است. از این گذشته، تأمین هزینههای کمپینهای تبلیغاتی و سیاسی، نیاز به منابع مالی عظیم دارد و ازآنجاییکه حزب دموکراتیک خلقها چنین امکانی در دست ندارد، ناچار است برای برآورده کردن نیازهای خود، از پکک و تاحدودی از هواداران خود کمک بگیرد.
4. حزب دموکراتیک خلقها، براساس آموزههای اوجالان، حساب ویژهای بر روی چپهای ترکیه باز کرده و این درحالی است که جریانات چپ در این کشور شکست خورده و ضعیف شدهاند.
5. حزب مزبور نهتنها برای ترکیه بلکه برای استانهای کردنشین نیز برنامه و پروژه اقتصادی خاصی ندارد.
حزب سعادت
این حزب در واقع مهمترین تشکل و نهاد سیاسی شاگردان پایبند به مکتب نجمالدین اربکان، نخستوزیر فقید اسلامگرای ترکیه است. بخش مهمی از شاگردان او که به قول اردوغان «آن جامه تنگ را از تن خود درآوردند»، به حزب عدالت و توسعه پیوستند که از میان مهمترین آنها میتوان به اردوغان، گُل، آرنچ، کورتولموش و دیگران اشاره کرد، اما شخصیتهای مهم دیگری همچون رجایی کوتان و مصطفی کمال آک، که در همان دورانِ تأسیس حزب فضیلت با اردوغان و رفقای او اختلافنظر داشتند، حزب سعادت را در سال 2001 تأسیس کردند. این حزب هماکنون در مجلس کرسی ندارد، اما 26 شهرداری از 1381 شهرداری کشور را دراختیار دارد.
حزب مزبور که از بدو تأسیس توسط مصطفی کمال آک اداره میشود، دارای چنین مشکلاتی است:
1. حزب سعادت خود را مهمترین نهاد سیاسی مروج اندیشههای نجمالدین اربکان و جریان موسوم به «دیدگاه ملی» میداند. این درحالی است که هنوز هم هیچ درک روشنی از ابعاد فکری و ایدئولوژیک این دیدگاه وجود ندارد و مشخص نیست که جریان موردنظر در ابعاد ملی، چه اختلافاتی با ترکهای افراطی حزب حرکت ملی دارد و به موازات آن، در ابعاد دینی هم، چه چالشهایی با حزب عدالت و توسعه و دیگر جریانات اسلامگرا و محافظهکار دارد.
2. حزب سعادت در محدوده کوچکی از جغرافیای ترکیه مشغول فعالیت است و در ابعاد سیاسی کلان ترکیه، چه در حوزههای نظری و تئوریک و چه در ابعاد عملی و میدانی، نمیتواند بهمثابه حزب قدرتمندی عمل کند که در آینده، تبدیل به یک جریان جایگزین یا آلترناتیو شود.
3. حزب سعادت دارای بازوان تبلیغاتی و رسانهای قدرتمندی نیست و صدای این حزب در ترکیه، در یک حد و اندازه قابل توجه به گوش نمیرسد.
4. حزب سعادت، استراتژی سیاسی و اقتصادی کلانی برای اداره ترکیه ندارد و صرفاً بنا را بر مخالفت صرف با یاران اردوغان گذاشته است.
حزب اتحاد بزرگ
این حزب در سال 1992 میلادی توسط محسن یازیجی اوغلو و یاران او و براساس اندیشههای ملی ـ اسلامی تأسیس شد. ایجاد سنتزی از تعالیم اسلامی و اندیشههای «ملیگرایانه فرهنگی ترکی»، از مهمترین آرمانهای یازیجی اوغلو بود و این حزب براساس چنین محور فکریای تأسیس شده است. یازیجی اوغلو در سال 2005 و در یک حادثه مشکوک، بر اثر سقوط بالگرد، جان خود را از دست داد و از آن زمان تاکنون، رهبری این حزب برعهده یاچین توپچی و پس از او نیز دراختیار مصطفی دستیجی بوده است.
حزب اتحاد بزرگ در مجلس ملی ترکیه کرسی ندارد و از 1381 شهرداری ترکیه نیز تنها شش شهرداری را دراختیار دارد.
درمورد مشکلات عمده حزب مزبور میتوان گفت که تقریباً با تفاوتهایی ناچیز، این حزب نیز با همان موانع و مشکلاتی روبهروست که درمورد حزب سعادت به آنها اشاره بشد. ضمن اینکه حزب اتحاد بزرگ، تنها در استان ترکی ـ کُردی سیواس، دارای طرفداران بسیاری است و در بخشهایی از استانبول و چند استان دیگر ترکیه نیز هوادارانی دارد و در آخرین انتخابات محلی در سال 2014 در کل کشور 720 هزار رأی بهدست آورده و در قد و قوارهای نیست که بتواند بهعنوان یک جریان آلترناتیو مطرح شود.
نظر شما