تغییرات منطقهای، جنگ غزه و ادامه سیاست شهرکسازی: تاملی بر روند انزوای تلآویو
تغییرات منطقهای، جنگ غزه و ادامه سیاست شهرکسازی: تاملی بر روند انزوای تلآویو
یکشنبه 26 آذر 1391

تحولات مختلفی که از سال 2011 در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا آغاز شده آثار و پیامدهای مختلفی را با خود بههمراه داشته است. تحولاتی که با تغییرات گسترده سیاسی در تونس آغاز و کشورهای دیگری را نظیر مصر، لیبی و... دربر گرفت. سرعت و گستردگی اعتراضات مردم در این قیامها، به نحوی بود که در فاصله کوتاهی اصلیترین خواست مردم در برابر این رژیمهای تمامیتخواه حاکم، سقوط آنها و تغییر ساختار در حاکمیت گردید. این تحولات علاوه بر اینکه آثار مختلفی در عرصه داخلی کشورهای فوق در زمینههایی نظیر اصلاحات سیاسی، دمکراسی و حقوق بشر برجای گذاشت، در توازن قدرت منطقهای نیز تغییراتی را بهوجود آورد و تا حدودی نظم شکل گرفته پیشین را به چالش کشید. به بیان دیگر این تحولات از یکسو بر موقعیت کشورهای منطقه و روابط آنها با یکدیگر تاثیر گذاشتند و از سوی دیگر بر رابطه قدرتهای فرامنطقهای با کشورهای منطقه به نحوی از انحاء موثر بودهاند.
یکی از کشورهایی که تغییرات سیاسی در آن، آثار مهمی در منطقه و جایگاه تلآویو برجای گذاشت، کشور مصر است. مصر تحت حاکمیت مبارک، روابط بسیار نزدیکی با ایالاتمتحده داشت و بسیاری از تصمیمگیریهای این کشور در منطقه بهطور کلی و در برابر اسرائیل بهطور خاص، تحت نفوذ این کشور بود. اما واقعیت این است که اولویتهای نیروهای جدید مصر در سیاست خارجی، که ریشه در شعارهای انقلابی مصریها دارد، تفاوت بسیاری با اولویتهای دولت پیش از خود دارد. تنظیم روابط خارجی جدید براساس قطع روابط با تلآویو، لغو معاهده کمپدیوید و برچیده شدن سلطه و نفوذ سیاسی غرب در مصر از شعارهای مورد تاکید انقلابیون مصر بود. از سویی مردم مصر استقلال و آزادی برای کشور خود را با محوریت اسلام تبیین کردند، مسئلهای که با تقویت قدرت اخوانالمسلمین در بدنه حاکمیت مصر بروز و ظهور یافت و بسیاری از کارشناسان قانون اساسی کنونی را بازتاب دیدگاههای اسلامگرایان و حامیان محمد مرسی و اخوانالمسلمین میدانند. اهمیت این متغیرها زمانی دوچندان میشود که به این موضوع نیز توجه شود که اگرچه از زمان بروز ناآرامیها تا برکناری حسنی مبارک و انتخاب محمد مرسی به عنوان رئیسجمهوری جدید در مصر تغییرات بسیاری مشاهده شده و نظرات گوناگونی در خصوص این پدیده سیاسی مطرح شده است، اما بسیاری الگوی انقلاب اسلامی ایران و سرنوشتی که به عنوان گزینهای محتمل در برابر قاهره قرار دارد را مطرح کردهاند و مشابهاتی میان این دو رویداد تاریخی یافتهاند. روندهای جدید در حالی در همسایگی رژیم صهیونیستی رخ میدهد که پیشتر روابط این رژیم با برخی کشورهای مهم منطقه مانند ترکیه در بحران بود. حزب عدالت و توسعه از روزی که قدرت را در ترکیه بهدست گرفت، به دلایل متعدد و به واسطه اقدامات اسرائیل ترجیح داده است که در روابط دو کشور سردی حاکم کند. حتی احمد داوود اوغلو، وزیر امورخارجه ترکیه در جایی گفته بود که «ما از رابطه با اسرائیل هیچ سودی ندیدهایم و فقط خشم و بدبینی جامعه اسلامی را علیه خود برانگیختهایم از اینرو دیگر توسعه روابط با تلآویو نباید در اولویتهای ما باشد». جدای از این عوامل منطقهای که تاثیرات قابل ملاحظهای بر انزوای تلآویو در منطقه نهاده است بایستی به مشکلات و چالشهای این کشور در عرصه داخلی و دامنه گسترده آن در ماههای اخیر اشاره کرد. در حال حاضر مردم ساکن در سرزمینهای اشغالی شرایط سختی را از نظر اقتصادی تجربه میکنند به نحوی که نارضایتیها از وضعیت زندگی در ماههای اخیر به اعتصابها و ناآرامیهای اجتماعی منجر شده است. میتوان گفت بافت سیاسی حاکمیت و احزاب در اسرائیل خود را مواجه با بحران سیاسی ـ اقتصادی در درون اسرائیل میبیند و تغییرات موجود در منطقه نیز بر دامنه مشکلات این رژیم میافزاید. این گیجی و سردرگمی و ضرورت اقدامی برای کسب وجهه داخلی با توجه به انتخابات آتی در ماه ژانویه در این کشور، به اقدامات نسنجیده دیگری در مدت اخیر یعنی جنگ غزه و ادامه شهرکسازی انجامید و زنجیره اشتباهات قبلی به نوعی تکمیل گردید. به بیان دیگر، جنگ اخیر غزه که با یورش همهجانبه اسرائیل به غزه دنبال شد با ادامه سیاست نابخردانه شهرکسازی ادامه یافت.
واکنشهای جهانی نسبت به جنایات صورتگرفته و نقض گسترده حقوق بشر در غزه، بهشدت به زیان اسرائیل بوده و افکار عمومی در اقصا نقاط جهان نیز به شکل قابل ملاحظهای علیه این اقدامات موضعگیری انتقادی نموده است. کشورهای عربی منطقهای و کشورهای اروپایی نیز به نحوی از انحاء انتقادات زیادی را متوجه اسرائیل کردند چرا که با توجه به تغییرات جدید مهم در منطقه، نمیتوانستند در مقابل جنایات شکلگرفته سکوت نمایند. از طرفی با تحولی که با قدرت گرفتن اسلامگراها در مصر بهوجود آمده، دولت این کشور نقش مهمی در محدود کردن دامنه درگیریها ایفا نمود.
با توجه با این تحولات و تغییرات بهوجود آمده، جامعه جهانی نیز به این باور رسیده که به منظور کاستن از هزینههای احتمالی، بایستی با تغییرات گسترده بهوجود آمده، همانگ شده و از مواضع پیشین خود در برابر تلآویو فاصله گرفته و در رویکرد پیشین خود در برابر آن تجدیدنظر نماید. نشانههای این تغییر رویکرد، در رفتار کمسابقه سیاست خارجی برخی از کشورهای اروپایی در واکنش به از سر گرفتن سیاست شهرکسازی، قابل مشاهده است که با احضار سفرا در برخی از این کشورها (انگلیس و فرانسه) و تنش مستقیم در برخی سطوح عالی (آلمان)، بروز و ظهوریافته است. از همه مهمتر اینکه عضویت فلسطین را به عنوان کشور ناظر غیرعضو را میتوان آغاز روندی جدید در ایجاد تغییرات منطقهای دانست که میتواند آثار مهمی در توازن و تغییرات قدرت در منطقه ایفا نماید چرا که برای اولینبار سازمان ملل متحد، فلسطین را به عنوان کشور مستقل بر سرزمینهای اشغالی سال 1967 که شامل کرانه باختری، نوار غزه و بیتالمقدس شرقی است، بهرسمیت شناخت. سازمان ملل در تاریخ 29/11/1947 فلسطین را به دو دولت قسمت کرد که 56 درصد آن سهم صهیونیستها و 44 درصد نیز به عنوان یک دولت برای ملت فلسطین در نظر گرفته شد.
تداوم روند شکل گرفته میتواند بر رویکرد کلان نظام بینالملل در برابر اسرائیل در سایر موضوعات مهم از جمله تسلیحات اتمی اثرگذاری نماید. استثنا سازی(Exceptionalism) در روابط بینالملل را از بین برده و راه را برای اقدامات بعدی در زمینه «خلع سلاح» هموار نماید. تحولی که در صورت وقوع راه را برای ایجاد ثبات در منطقه حساس و عصبی خاورمیانه با توجه به اهمیت خاص این منطقه در صلح و امنیت بینالمللی هموار خواهد نمود.
یکی از کشورهایی که تغییرات سیاسی در آن، آثار مهمی در منطقه و جایگاه تلآویو برجای گذاشت، کشور مصر است. مصر تحت حاکمیت مبارک، روابط بسیار نزدیکی با ایالاتمتحده داشت و بسیاری از تصمیمگیریهای این کشور در منطقه بهطور کلی و در برابر اسرائیل بهطور خاص، تحت نفوذ این کشور بود. اما واقعیت این است که اولویتهای نیروهای جدید مصر در سیاست خارجی، که ریشه در شعارهای انقلابی مصریها دارد، تفاوت بسیاری با اولویتهای دولت پیش از خود دارد. تنظیم روابط خارجی جدید براساس قطع روابط با تلآویو، لغو معاهده کمپدیوید و برچیده شدن سلطه و نفوذ سیاسی غرب در مصر از شعارهای مورد تاکید انقلابیون مصر بود. از سویی مردم مصر استقلال و آزادی برای کشور خود را با محوریت اسلام تبیین کردند، مسئلهای که با تقویت قدرت اخوانالمسلمین در بدنه حاکمیت مصر بروز و ظهور یافت و بسیاری از کارشناسان قانون اساسی کنونی را بازتاب دیدگاههای اسلامگرایان و حامیان محمد مرسی و اخوانالمسلمین میدانند. اهمیت این متغیرها زمانی دوچندان میشود که به این موضوع نیز توجه شود که اگرچه از زمان بروز ناآرامیها تا برکناری حسنی مبارک و انتخاب محمد مرسی به عنوان رئیسجمهوری جدید در مصر تغییرات بسیاری مشاهده شده و نظرات گوناگونی در خصوص این پدیده سیاسی مطرح شده است، اما بسیاری الگوی انقلاب اسلامی ایران و سرنوشتی که به عنوان گزینهای محتمل در برابر قاهره قرار دارد را مطرح کردهاند و مشابهاتی میان این دو رویداد تاریخی یافتهاند. روندهای جدید در حالی در همسایگی رژیم صهیونیستی رخ میدهد که پیشتر روابط این رژیم با برخی کشورهای مهم منطقه مانند ترکیه در بحران بود. حزب عدالت و توسعه از روزی که قدرت را در ترکیه بهدست گرفت، به دلایل متعدد و به واسطه اقدامات اسرائیل ترجیح داده است که در روابط دو کشور سردی حاکم کند. حتی احمد داوود اوغلو، وزیر امورخارجه ترکیه در جایی گفته بود که «ما از رابطه با اسرائیل هیچ سودی ندیدهایم و فقط خشم و بدبینی جامعه اسلامی را علیه خود برانگیختهایم از اینرو دیگر توسعه روابط با تلآویو نباید در اولویتهای ما باشد». جدای از این عوامل منطقهای که تاثیرات قابل ملاحظهای بر انزوای تلآویو در منطقه نهاده است بایستی به مشکلات و چالشهای این کشور در عرصه داخلی و دامنه گسترده آن در ماههای اخیر اشاره کرد. در حال حاضر مردم ساکن در سرزمینهای اشغالی شرایط سختی را از نظر اقتصادی تجربه میکنند به نحوی که نارضایتیها از وضعیت زندگی در ماههای اخیر به اعتصابها و ناآرامیهای اجتماعی منجر شده است. میتوان گفت بافت سیاسی حاکمیت و احزاب در اسرائیل خود را مواجه با بحران سیاسی ـ اقتصادی در درون اسرائیل میبیند و تغییرات موجود در منطقه نیز بر دامنه مشکلات این رژیم میافزاید. این گیجی و سردرگمی و ضرورت اقدامی برای کسب وجهه داخلی با توجه به انتخابات آتی در ماه ژانویه در این کشور، به اقدامات نسنجیده دیگری در مدت اخیر یعنی جنگ غزه و ادامه شهرکسازی انجامید و زنجیره اشتباهات قبلی به نوعی تکمیل گردید. به بیان دیگر، جنگ اخیر غزه که با یورش همهجانبه اسرائیل به غزه دنبال شد با ادامه سیاست نابخردانه شهرکسازی ادامه یافت.
واکنشهای جهانی نسبت به جنایات صورتگرفته و نقض گسترده حقوق بشر در غزه، بهشدت به زیان اسرائیل بوده و افکار عمومی در اقصا نقاط جهان نیز به شکل قابل ملاحظهای علیه این اقدامات موضعگیری انتقادی نموده است. کشورهای عربی منطقهای و کشورهای اروپایی نیز به نحوی از انحاء انتقادات زیادی را متوجه اسرائیل کردند چرا که با توجه به تغییرات جدید مهم در منطقه، نمیتوانستند در مقابل جنایات شکلگرفته سکوت نمایند. از طرفی با تحولی که با قدرت گرفتن اسلامگراها در مصر بهوجود آمده، دولت این کشور نقش مهمی در محدود کردن دامنه درگیریها ایفا نمود.
با توجه با این تحولات و تغییرات بهوجود آمده، جامعه جهانی نیز به این باور رسیده که به منظور کاستن از هزینههای احتمالی، بایستی با تغییرات گسترده بهوجود آمده، همانگ شده و از مواضع پیشین خود در برابر تلآویو فاصله گرفته و در رویکرد پیشین خود در برابر آن تجدیدنظر نماید. نشانههای این تغییر رویکرد، در رفتار کمسابقه سیاست خارجی برخی از کشورهای اروپایی در واکنش به از سر گرفتن سیاست شهرکسازی، قابل مشاهده است که با احضار سفرا در برخی از این کشورها (انگلیس و فرانسه) و تنش مستقیم در برخی سطوح عالی (آلمان)، بروز و ظهوریافته است. از همه مهمتر اینکه عضویت فلسطین را به عنوان کشور ناظر غیرعضو را میتوان آغاز روندی جدید در ایجاد تغییرات منطقهای دانست که میتواند آثار مهمی در توازن و تغییرات قدرت در منطقه ایفا نماید چرا که برای اولینبار سازمان ملل متحد، فلسطین را به عنوان کشور مستقل بر سرزمینهای اشغالی سال 1967 که شامل کرانه باختری، نوار غزه و بیتالمقدس شرقی است، بهرسمیت شناخت. سازمان ملل در تاریخ 29/11/1947 فلسطین را به دو دولت قسمت کرد که 56 درصد آن سهم صهیونیستها و 44 درصد نیز به عنوان یک دولت برای ملت فلسطین در نظر گرفته شد.
تداوم روند شکل گرفته میتواند بر رویکرد کلان نظام بینالملل در برابر اسرائیل در سایر موضوعات مهم از جمله تسلیحات اتمی اثرگذاری نماید. استثنا سازی(Exceptionalism) در روابط بینالملل را از بین برده و راه را برای اقدامات بعدی در زمینه «خلع سلاح» هموار نماید. تحولی که در صورت وقوع راه را برای ایجاد ثبات در منطقه حساس و عصبی خاورمیانه با توجه به اهمیت خاص این منطقه در صلح و امنیت بینالمللی هموار خواهد نمود.
نظر شما