خطر ورود ایدئولوژیهای جدید به منطقه آسیای مرکزی

بروز و ظهور پدیدهای به نام داعش این روزها توجهات جهانی را بهواسطه وسعت خبری، و سبعیت رفتاری، کرداری و عملکردی این گروه تکفیری به خود جلب کرده است. این پدیده برای مقامات کشورهای منطقه آسیای مرکزی نیز ایجاد نگرانی کرده است.
در بررسی علل و چگونگی ورود افکار و اندیشههای وهابی و سلفی به این منطقه، حضور دانشجویان و مبلغان عرب در این کشورها و نیز تحصیل دانشجویان، طلاب و علمای منطقه در کشورهای عربی را بهعنوان دو کانال اصلی میتوان برشمرد. وقایع پس از جنگ در افغانستان، حضور نیروهای طالبان و القاعده در دو کشور افغانستان و پاکستان و حوادث پس از یازدهم سپتامبر، زمینههای ورود جریانهای سلفی و وهابی را به این منطقه تشدید کرد.
این گروه از اسلامگراها بر اثر واکنشهای تند قدرتهای سیاسی منطقه، همواره در انزوا بودهاند و ازسوی اسلامگرایان سنتی مورد انتقاد قرار میگرفتند.
دره فرغانه، در قلب آسیای مرکزی که بهلحاظ نقش ژئوپلیتیکیاش همواره منطقهای بحرانخیز بوده، امروزه مأمن گروههای بنیادگرا، جایگاه شکلگیری، رشد، پرورش، حمایت و گسترش این اندیشهها در آسیای مرکزی است. این حوزه جغرافیایی با پتانسیل اثرگذاری و اثرپذیری از تحولات منطقه؛ فارغ از این ویژگی خود بهدلیل سوابق تاریخی، شکافهای اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی، تهدید امنیتی برای سه کشور هممرز (ازبکستان، قرقیزستان، و تاجیکستان) و حتی سایر کشورهای منطقه بهشمار میرود.
امروزه ظهور نوسلفیان افراطگرا در قالب جریان داعش، که ازیکسو بهعنوان دسیسهای اسرائیلی ـ غربی برای به انحراف کشاندن گروههای جهادی مسلمان شناخته شدهاند و ازسویی بخش مهمی از توان نظامی شیعیان برای مقابله و مقاومت دربرابر داعش و جریانهای سلفی را مصروف خود میدارد با هزینهها و سرمایه عربستان بهعنوان تأمینکننده اقتصادی این فتنه نقش اساسی خود را در غرب آسیا ایفا میکند.
کارشناسان مُبرز منطقهای خطر داعش برای آسیای مرکزی و قفقاز را تهدیدی واقعی برآورد مینمایند بهویژه که حضور نیروهای قفقازی بهعنوان همکاران عمده و تکیهگاههای اصلی داعش در کنار همسایگی با افغانستان پرمسئله و حضور نیروهای طالبان و القاعده، بسترهای مناسب تهدیدزا، اشتراک اهداف داعش با برخی از گروهها و جنبشهای افراطی مستقر در منطقه درخصوص ایجاد خلافت و گسترش و برنامه تغییرات حوزههای جغرافیایی، ازجمله عواملی است که استدلال میشود حرکتهای بهاصطلاح جهادی وارد مرحله و سطح جدیدی شدهاند.
با ادعاهای داعش برای ایجاد خلافت و در کنار فعالیتهای تبلیغاتی و ایدئولوژیکی، این گروه تکفیری شرایط را برای بسیج و اعزام جوانان از سراسر جهان به نقاط بهاصطلاح داغ در سوریه، عراق، افغانستان، و آسیای مرکزی فراهم کرده، با پیامهای ایدئولوژیکی که برای مخاطبین خود در زمینه معیارهای سلفی ـ جهادی ارسال کرده آنها را فریفته و با شعار فریبنده جهاد برای برپایی دولت اسلامی و عدالت اجتماعی در این زمینه موفق عمل کرده است. بنا بر قاعده، در آینده آنها را برای بازگشت و ایجاد سازمان و انجام اقدامات تروریستی با هدف بیثبات کردن این کشورها وادار خواهند ساخت.
باید درنظر داشت طی سالهای اخیر در آسیای مرکزی و بهخصوص در قرقیزستان و ازبکستان در میان گروههای افراطی، ایده ساختن یک خلافت ازطریق جهاد مسلحانه گسترش پیدا کرده است. اینکه چه عواملی موجب جذب ساکنان آسیای مرکزی و قفقاز به گروههای تکفیری شده، نیاز به بررسی و مطالعات جدی دارد اما آنچه تا حدودی در منابع رسانهای درج شده این است که یکی از دلایل گسترش فعالیت جنبشهای افراطی اسلامگرا در این کشورها، افزایش مراودات ازبکها، تاجیکها و دیگر اقوام با افغانیها در دوران اشغال شوروی سابق بوده؛ زیرا اسلامگرایان افراطی در جریان حمله شوروی به افغانستان، مهمترین نیروهای مقاومت بودند که این قرابت جغرافیایی و مراودات تشدید این فعالیتها را بهدنبال داشت.
همچنین مهاجرت نیروهای جوان از همه کشورهای آسیای مرکزی به روسیه در جستجوی کار و درآمد مناسب موجب شده که این جامعه مسلمان مهاجر ناآگاه از آموزههای اسلامی، منبع مناسبی برای استخدام نیروهای فعال و ورزیده در گروههای تکفیری باشند. آنها جوانان فریبخورده را ابتدا بهعنوان گردشگر، محصل و دانشجو راهی ترکیه کرده و سپس در آنجا با همکاری و مدیریت برخی از سرویس امنیتی منطقه همه را با دستهبندیهای مشخص دراختیار گروههای تکفیری در سوریه قرار میدهند. در ابتدا تصور میشد که بیشتر نیروهای تندرو و افراطی جذب این گروهها میشدند، اما اکنون مراکز امنیتی این کشورها دریافتهاند که بسیاری از نیروهای تازهنفس مشخصاً برای کسب درآمد بیشتر و با انگیزه دریافت وجوه مالی کلان به این گروهها میپیوندند.
یکی دیگر از مسیرهای انتقال نیروها از این کشورها و پیوستن به گروههای تکفیری ازطریق فعالیت پنهانی برخی از امامان مساجد نوظهور در این منطقه است. در سالهای اخیر مساجد بسیار زیادی در جنوب قرقیزستان فعال شدهاند. تعداد این مساجد که برخی با هزینهها و گردش مالی بسیار کلانی تأسیس و پررونق شدهاند، چنان انبوه است که دولتمردان «بیشکک» را به وحشت انداخته است؛ چنانکه آنان درصدد تصویب قانونی برای پیشگیری از تأسیس مساجد جدید در نقاط دورافتادهتر هستند. همین روند کموبیش در دیگر کشورهای مذکور نیز جریان دارد.
بیشک دولتهای سکولار این منطقه که در گذشته اسلامخواهی مردم را با فشار و تهدید و تصویب قوانین سختگیرانه پاسخ میدادند این روزها خود را مجاز خواهند یافت که به بهانه مقابله با تهدید بنیادگرایی اسلامی و فعالیتهای تروریستی این گروهها و جنبشهای افراطی، با خواستههای بهحق مسلمانان سختگیرانهتر و بدون اغماض برخورد و مقابله نمایند.
نظر شما