ترکیه ـ بازی با آتش
ترکیه ـ بازی با آتش
سهشنبه 1 مرداد 1392

درپی درگیریهای شدیدی که بین گروهی موسوم به «یگانهای حمایت مردمی کردهای سوریه» و «جبهه النصره» در شهر رأسالعین در شمال سوریه و در امتداد مرزهای مشترک با ترکیه پیش آمد، جبهه النصره مجبور به ترک مواضع خود شد و درپی آن در ترکیه اعلام شد که حزب اتحاد دموکراتیک کرد شعبه سوریهای حزب کارگران کردستان ترکیه بر منطقه مسلط شده و اعلام خودمختاری کرده است. ارتش ترکیه با اعزام نیرو به مرز، حالت آمادهباش به خود گرفت و اعلام خودمختاری کردها را برای امنیت ملیاش خطرناک توصیف کرد. جنگندههای ترکیه بر فراز مناطق مرزی به پرواز درآمدند و سران سیاسی و نظامی در آنکارا در اجلاس ویژهای تحولات رأسالعین را مورد بحث و تبادل نظر قرار دارند. تا این جای موضوع شاید با توجه به آنچه در سوریه میگذرد و خلأ قدرتی که در برخی از مناطق ازجمله مناطق قومی کردها در سوریه پیش آمده است تا حدی طبیعی بهنظر برسد، ولی واقعیت آن است که موضوع به همین سادگیها نیست. میتوان اعلام خودمختاری در رأسالعین را از چند زاویه نگاه کرد.
1. نگاه کردی به مسئله خودمختاری
2. نگاه سوریهای به مسئله خودمختاری
3. نگاه ترکیهای به مسئله خودمختاری
روشن است که در هرکدام از این رویکردها اهداف خاصی وجود دارند و دلیل اصلی حساسیتها در همین واقعیت نهفته است. اگر اظهارات داوود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه را ملاک قضاوت قرار دهیم که نسبت به اعلام خودمختاری کردهای سوریه هشدار داد و آن را غیرقابل قبول دانست، این پرسش مطرح میشود که برداشت واقعی ترکیه از تحولات در مناطق کردنشین سوریه چیست؟ در نگاهی بیطرفانه و تا حدی به دور از پیشداوری میتوان گفت که ترکیه حرکت نظامی گروه موسوم به یگانهای حمایت مردمی کردهای سوریه را پوششی میداند که حزب اتحاد دموکراتیک وابسته به پکک یا بهتر بگوییم شاخه سوریهای حزب کارگران کردستان برای عملیات خود علیه مخالفان دولت بشار اسد ازجمله جبهه النصره مطرح کرده است، وگرنه چنین گروه مردمی از کردهای سوریه که در راستای منافع بشار اسد حرکت کند وجود خارجی ندارد.
در نگاه ترکیه اعلام خودمختاری کردها در سوریه در هماهنگی کامل با دولت بشار اسد و بهمنظور تقویت دولت مرکزی و در همان حال یادآوری این موضوع به ترکیه است که دارد با آتش بازی میکند و اگر قرار باشد مخالفان مورد حمایت سوریه، دنیای عرب و جهان غرب در موقعیتی قرار گیرند که حاکمیت را بیش از این تحت فشار قرار دهند، دولت بشار اسد از اهرم کرد علیه ترکیه نیز استفاده خواهد کرد. یگانهای حمایت مردمی کردهای سوریه درواقع میتواند بخشی از این پروژه تشدیدکننده رقابتها بین سوریه و ترکیه تصور شود، بهویژه آنکه در همکاری حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه با حزب کارگران کردستان ترکیه تردیدی وجود ندارد، هرچند که در بین کردهای سوریه نیز وحدت نظر کاملی وجود ندارد و لااقل جناحی از کردها بر این باورند که تحولات سوریه به هر طرفی که گرایش بیابد، بازسازی ساختار متمرکز قدرت در پایان بحران جاری امکانپذیر نیست و کردهای سوریه خود را برای ساختاری از قدرت نظیر آنچه در عراق پس از صدام حسین پیش آمد و اقلیم کردستان شکل گرفت میباید آماده سازند.
بنابراین از نگاه کردی اگر به تحولات روزهای اخیر در رأسالعین توجه شود میتوان گفت حزب اتحاد دموکراتیک فضا را برای تمرین آنچه در انتظارش هست مساعد یافته است و دور از ذهن نمیتواند باشد که در درگیریهایش با جبهه النصره و گروههای رادیکال اسلامی که علیه حاکمیت بشار اسد میجنگند بهنوعی ـ اگر نگوییم حمایت دولتی ـ لااقل منافع مشترک با دولت مرکزی داشته باشد. درست از همین نگاه است که ترکیه بهشدت نگران شده و اینطور برداشت کرده است که تسلط کردها بر رأسالعین و اخراج جبهه النصره درنهایت امنیت ملیاش را تحت تأثیر قرار خواهد داد و ازآنجاکه مذاکرات پکک و دولت حزب عدالت و توسعه ترکیه به بنبست کشیده شده است اگر پکک در شمال سوریه بتواند پایگاهی مطمئن بهدست بیاورد در همان حال که میتواند مواضع سختتری را در مذاکرات در پیش بگیرد خطر سرایت بحران سوریه و مسئله کرد به ترکیه تقویت خواهد شد. چنین خطر احتمالیای میتواند جنگ داخلی سوریه را از این ظرفیت برخوردار سازد که به ترکیه نیز در قالب مسئله کرد سرایت کند؛ امری که دولت بشار اسد میتواند از منافع آن حداقل در کاهش فشارها از ناحیه ترکیه بهرهمند شود.
دقیقاً با لحاظ کردن چنین ملاحظاتی است که میتوان نگاه سوریه به مسئله رأسالعین و اعلام خودمختاری کردهای این کشور را درک کرد. دولت بشار اسد میتواند از عامل کرد برای ایجاد مشکل برای ترکیه و تعدیل مواضع این کشور درقبال خودش استفاده کند. سوریه درعینحال با دادن امتیازات محدود به کردها در سطحی که بعداً قابل کنترل باشند، سعی دارد این ادعای ترکیه و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را که میگویند جنگ در سوریه فرقهای و بین اهل سنت و اهل تشیع است، بهدلیل سنی بودن کردها خنثی کند و آن را در قالب دولت مستقر قانونی و مخالفان مسلح که از خارج کمک دریافت میکنند به تصویر بکشد. هرچند در این پروژه ممکن است جنبههای قومی به عمد نادیده گرفته شده باشند و یا اهمیت آن بهدرستی درک نشده باشد هرچه هست، در شرایطی که دولت بشار اسد در آن قرار دارد عامل قومیت کرد قابل کنترلتر از خطر فرقهای کردن جنگ بهصورت تمامعیار بین شیعه و سنی خواهد بود؛ ازاینرو میتوان گفت که نگرانی ترکیه خیلی بیمورد نیست و نوعی هماهنگی بین اهداف حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه و دولت بشار اسد قابل تصور است.
درهرحال در نگاهی واقعبینانه و فراتر از نگاه سهگانه کردهای سوریه، دولت سوریه و دولت ترکیه مسئله اعلام خودمختاری کردها در رأسالعین مسئله کرد را در ابعاد گستردهتری از گذشته در منطقه مطرح میکند و هر اتفاقی که در سوریه بیفتد، چه دولت مرکزی درنهایت مخالفان مسلح خود را تحت کنترل دربیاورد و چه مخالفان در موضع برتر قرار گیرند و حاکمیت را بهدست آورند و چه در میانه راه یک راهحل منطقهای و بینالمللی یافت شود این واقعیت وجود خواهد داشت که سوریه به شرایط قبل از بروز بحران بازنخواهد گشت و بالطبع کردهای سوریه دیگر اتباع بدون شناسنامه این کشور به حساب نخواهند آمد. ترکیه یا هر کشور دیگری در منطقه که با مسئله اقلیتهای قومی و مذهبی روبهروست، اگر واقعیتها را آنطور که وجود دارند و درحال بازیگری هستند درک نکند و یا کماهمیت تلقی کند دیر یا زود با مشکل روبهرو خواهد شد. ترکیه ازآنجاکه خود آتشبیار معرکه در سوریه شده است احتمالاً خیلی زودتر از آنچه رهبران این کشور فکر میکردهاند با سرایت این بحران در درون مرزهای ملیاش مواجه خواهد شد، بهویژه اگر وسوسه شود که ازطریق قدرت نظامی میتواند جلوی خودمختاری کردهای سوریه را سد کند، تردید نباید داشت که خود درگیر بحران خواهد شد.
نظر شما