بحران سوریه و متحدان منطقهای آمریکا

سخنان ماه اکتبر 2014 جو بایدن، معاون رئیسجمهور آمریکا، در دانشگاه هاروارد درخصوص مقصر دانستن متحدان منطقهای آمریکا (عربستان، ترکیه، و امارات متحده عربی) در قدرت گرفتن داعش، موجب اعتراض ترکیه و امارات متحده عربی شده و عذرخواهی تلفنی و رسمی بایدن از سران این دو کشور را درپی داشت. برخی این سخنان را نوعی افشاگری میدانند و تحلیل دیگری هم وجود دارد مبنی بر اینکه آمریکا از این طریق میخواهد ناامنی به وجود آمده در منطقه را به گردن کشورهای منطقه که علیرغم اتحاد با آمریکا در برخی مسائل دارای استقلال رأی و عمل هستند بیندازد. اگر علت سخنان اولیه بایدن و عذرخواهی وی از سران ترکیه و امارات را کنار بگذاریم و به این بهانه به کنکاش در سیاستهای متحدان منطقهای آمریکا در موضوع سوریه بپردازیم، در یک تحلیل اجمالی میتوان گفت که در مسائل منطقهای خاورمیانه و بهویژه در مسئله سوریه، بین آمریکا و کشورهای مسلمان متحد آمریکا (ترکیه، عربستان، قطر، و امارات متحده عربی) نوعی اختلاف منافع وجود دارد و از این روست که این کشورها در برخی سیاستها بهرغم خواست کاخ سفید عمل میکنند. اگر مسائل منطقه خاورمیانه را از منظر بحران سوریه بنگریم، در یک طرف حامیان دولت سوریه با رهبری ایران و روسیه هستند که تقریباً خواسته روشنی دارند و بر حفظ دولت قانونی سوریه و مبارزه با گروههای معاند ضددولت سوریه (اعم از گروههای سوری و گروههای تروریستی خارجی و تکفیری) تأکید دارند و در طرف دیگر آمریکا و کشورهای غربی به همراه متحدان منطقهای آمریکا (ترکیه، عربستان سعودی، قطر، اردن، امارات متحده عربی، و...) هستند، که در این محور خواستهها یکپارچه و یکدست نیست.
آمریکا در موضوع سوریه نیز بهدنبال پیاده کردن مدل مداخلهجویانه شبیه لیبی بود؛ ولی از آنجا که روسیه نمیخواست اشتباه بیتفاوتی در لیبی را تکرار کند و نیز با توجه به منافع این کشور در سوریه و همچنین با توجه به اصرار ایران بر حمایت و تقویت محور مقاومت ضدصهیونیستی، کاخ سفید با درک حساسیتهای روسیه و ایران در موضوع سوریه و نیز با احساس نگرانی از اینکه قدرت گرفتن گروههای تندرو در سوریه ممکن است منافع منطقهای آمریکا بهویژه موجودیت اسرائیل را با تهدید مواجه سازد؛ از این رو، واشینگتن از پیگیری گزینه سقوط بشار اسد دست کشید. از سوی دیگر، اگر در سوریه گروه اخوانالمسلمین بر سر کار میآمدند، پیوند بین آنها با اخوانالمسلمین مصر و سایر کشورهای عربی و نیز حمایتهای تمامعیار ترکیه و قطر از این گروه، سبب شکلگیری قدرت منطقهای رقیب برای آمریکا میشد. با توجه به این موارد اختلاف منافع بارزی بین آمریکا و برخی متحدانش مانند ترکیه و قطر در موضوع سوریه بهوجود آمد. در این میان، عربستان سعودی نیز که از قدرت گرفتن اسلام اخوانی در منطقه بیمناک بود، در مصر از کودتای نظامی علیه مرسی حمایت کرد و در سوریه با تقویت گروههای تکفیری، سبب تضعیف جبهه ضددولتی موسوم به ارتش آزاد سوریه شد. بنابراین، اختلاف منافع و سیاستهای متضاد آمریکا و متحدان منطقهایاش در بحران سوریه بهخوبی نمایان است و این امر هرچند در ظاهر به سود دولت کنونی سوریه بوده و سناریوی سقوط بشار اسد را در اوضاع کنونی غیرمحتمل ساخته است، ولی از تبعات منفی این تضاد منافع بازیگران منطقهای و غیرمنطقهای ضدسوری میتوان به گسترش آشوب در منطقه اشاره کرد که علاوه بر سوریه در عراق، لبنان، و سایر مناطق نیز به شکل حاد درآمده است.
دشمنی آمریکا با دولت دمشق، با توجه به اینکه دولت سوریه در محور ایرانی ـ روسی قرار دارد، بدیهی است. عربستان سعودی نیز با توهم خطر هلال شیعی سعی در ایجاد هژمونی منطقهای بین اعراب سنی سلفی دارد و سوریه را یکی از اصلیترین قلعههای تسخیرنشده در راه اهداف خود میداند. در این میان، اما وضع ترکیه و قطر به گونهای است که با توجه به سابقه رویکردهای نسبتاً جامع و چندجانبه در سیاست خارجی این دو کشور، انتظار منطقی این بود که این دو کشور بهویژه ترکیه که مسائل داخلیاش در اندازهای وسیع متأثر از بحران سوریه است، رویه میانهای را در بین معارضین و دولت سوریه در پیش میگرفتند و با اصرار بیش از حد بر قدرتگیری اسلام اخوانی در منطقه، مشروعیت و مقبولیت منطقهایشان را خدشهدار نمیکردند؛ ولی با وجود این، در چند سال گذشته شاهد بودیم که این دو کشور فقط به گزینه سقوط بشار اسد فکر کردند و هزینههایی را نیز در این زمینه متحمل شدند. اکنون مواضع دولتهای این دو کشور درباره سوریه معتدلتر شده است؛ ولی بهنظر نمیرسد که در سیاستهای سوریهای خود تجدید نظر اساسی کرده باشند. این تعبیر در مورد ترکیه بیشتر صدق میکند. دولتمردان ترک اکنون از احیا و بازخیزی (Restoration) سیاست خارجی ترکیه سخن میگویند و بهنظر میرسد این به معنای تجدید نظر اساسی و بنیادین در سیاست خارجی این کشور نیست، بلکه بهمنظور تجدید نظر در تاکتیکهای رسیدن به اهداف قبلی محسوب میشود.
سخن آخر اینکه مطلقنگری در مسئله سوریه، عربستان را با بحران داخلی و تخریب بیشتر سیمای این کشور به جهت حمایت از افراطیگری دینی و گروههای تروریستی مواجه ساخته، محبوبیت منطقهای ترکیه را بهمنزله مدل و الگوی دولت اسلامگرای موفق کاهش داده، و قطر را با تهدید انزوا در منطقه و شورای همکاری خلیج فارس روبهرو ساخته است.
پینوشت
1. DAVUTOĞLU Ahmet, Türkiye’nin Restorasyonu: Güçlü Demokrasi, Dinamik Ekonomi, Etkin Diplomasi, Stratejik Araştırmalar Merkezi, vision papers, No. 7, Ağustos 2014.
نظر شما