مسئله امنیت انرژی
مسئله امنیت انرژی
شنبه 19 دی 1394

این روزها اخبار و اطلاعاتی ازسوی مقامات روسی مبنیبر قاچاق نفت توسط نیروهای افراطی و داعشی از مسیر ترکیه به گوش میرسد. در همین رابطه، وزارت دفاع روسیه اوایل ماه دسامبر جاری مدارک و شواهدی را ارائه کرد که براساس آن ترکیه نفت قاچاق مسروقه از سوریه را از تروریستهای داعش خریداری میکند. اینکه آیا نیروهای افراطی آسیای مرکزی و قفقاز را بهعنوان یکی از حوزههای عمده انرژی جهان از این منظر مورد توجه قرار داده یا میدهند، سؤالی است که ذهن را به خود مشغول مینماید و بدینلحاظ امنیت انرژی مبحثی است که بهسادگی نمیتوان مورد اغماض قرار گیرد.
یکی از مقولههای حائز اهمیت در روابط بینالملل که دارای ارزش و اهمیت تعیینکنندهای است و وجود آن در هر منطقه جغرافیایی میتواند آن را تبدیل به یک عامل رقابت و کشاکش نموده و صفبندیها و آرایشهای سیاسی را حول آن شکل دهد؛ موضوع انرژی میباشد. منطقه آسیای مرکزی و قفقاز نیز پس از استقلال بهدلیل ذخایر ارزشمند انرژیهای فسیلی مورد توجه قرار گرفته و به موازات افزایش تنش و بحران در خاورمیانه ارزش و اهمیت آن بهعنوان یک منبع بااهمیت بهمثایه یک بدیل مناسب دوچندان شده است.
وجود این ذخایر موجب پیدایش رقابتهای پنهان و پیدایی میان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای شده است که خود ضرورت پرداختن به ژئوپلیتیک و امنیت انرژی این منطقه را روشن مینماید. پایان جنگ سرد، موجب تحول مفهومی انرژی، از مفهومی ژئوپلیتیک به مفهومی ژئواکونومیک گردید. با توجه به حاکمیت ژئواکونومیک و اهمیت یافتن مبحث انرژی و همچنین شتاب گرفتن مصرف جهانی انرژی بهویژه در کشورهای درحال توسعه آسیایی، اهمیت منطقه آسیای مرکزی در حوزه انرژی، افزونتر خواهد شد. چنین شرایط ژئوپلیتیکی در قرن بیستویکم بهدلیل نقش ژئواکونومیکی خطوط انتقال نفت و گاز جایگاهی ویژه به منطقه میدهند. بنابراین میتوان تحولات این منطقه را متأثر از عامل سیاست خطوط لوله نفت و گاز و مسائل مربوط به انتقال انرژی از آسیای مرکزی، دریای خزر و قفقاز نیز دانست؛ زیرا کشیدن خطوط لوله از کشوری موجب افزایش رده استراتژیکی آن کشور و محرومیت کشور فاقد این امتیاز میگردد. به همین دلیل بهنظر میرسد منابع انرژی بهعنوان یکی از مهمترین متغیرهای ژئوپلیتیکی در نظام سیاسی کنونی جهان در تعاملات بینالمللی میان کشورها محسوب میگردد و به همین اعتبار انرژی را به موضوع ژئوپلیتیکی مهمی تبدیل نموده است؛ زیرا انرژی و تمام ابعاد و جنبههای آن غایت سه پارامتر جغرافیا، قدرت و سیاست است خصوصاً انرژیهای فسیلی (نفت و گاز) از آن حیث که در بیلان انرژی جهان سهم بالایی دارند، جایگاه ویژهای را در مناسبات بینالمللی پیدا کردهاند و سیاستهای بینالمللی را نیز تحتالشعاع قرار دادهاند.
بهطور سنتی مفهوم امنیت انرژی به امنیت کشورهای مصرفکننده محدود میشد و مسائل امنیت انرژی هم بر اختلالات جریان نفت خام از خاورمیانه متمرکز بود، از چنین منظری عناصر سنتی امنیت انرژی را به منابع عرضه، مراکز تقاضا، ژئوپلیتیک و ساختارهای بازار تقسیم میکردند.
امروزه علاوهبر ابعاد سنتی امنیت انرژی ابعاد متعدد جدیدی هم به آن افزوده شدهاند. تهدید تروریسم بیثباتی در بعضی از کشورهای تولیدکننده، صادرکننده مسیرهای ترانزیت و رقابتهای ژئوپلیتیکی و نیاز فزاینده به انرژی برای رشد اقتصادی اهمیت مسئله امنیت انرژی (گاز و نفت) را مضاعف کرده است؛ افزون بر آن موضوعات مربوط به انرژی هستهای و منابع جایگزین وضع را پیچیدهتر نموده است.
آشفتگیهای منطقهای و اجتماعی در مناطق مهم تولیدکننده استمرار داشته، ابعاد تازهای هم به سیستم افزوده شده است؛ برای مثال احتمال متمرکز شدن تروریسم جهانی بر سیستمهای عرضه انرژی در دهههای هفتاد آنقدر مهم نبود که امروز هست. امروزه تروریسم جهانی و محلی کل سیستم را تهدید میکند جنگ عراق موجب اختلال در بازار انرژی شده و ناآرامیهای سیاسی نیجریه و ونزوئلا میتواند پیامدهای جدی برای زنجیره تأمین انرژی داشته باشند و به اختلال چشمگیر عرضه نفت بینجامد.
ویژگی منحصر به فرد ارتباطی این منطقه درپی سیاستهای کشورهای مصرفکننده انرژی غربی که درصدد کاهش وابستگی خود به منابع انرژی روسیه و خاورمیانه هستند، افزایش یافته است. شماری از کشورها و سازمانهای غربی در تلاشند تا به انحصار روسیه در انتقال انرژی اوراسیا با ایجاد خطوط انتقال انرژی بدیل پایان دهند. ازاینروست که خط لوله نفت آتاسو ـ آلاشانکو (بین قزاقستان و چین)، خط لوله باکو ـ تفلیس ـ جیحان و باکو ـ تفلیس ـ ارزروم (بین گرجستان، ترکیه، آذربایجان، و قزاقستان) خط لوله گاز ناباکو (بین اتحادیه اروپا، ترکیه، بلغارستان، رومانی، مجارستان، و اتریش) درحال طراحی و ساخت بوده و بعضاً عملیاتی شده است.
در هر صورت مسائل مرتبط با تأمین امنیت انرژی امروزه در کانون توجه سازمانهای نظامی قرار گرفته و دراینراستا امنیت خطوط لوله نفت و گاز در برابر عملیات تروریستی از اولویتهای سازمانهای نظامی میباشد.
بهعنوان مثال تنشهای گرجستان و مولداوی با روسیه، سازمان گوام را ناگزیر به تجدیدنظر در امنیت انرژی این سازمان و جستجوی آلترناتیوهایی برای استقلال از نفت و گاز روسیه نمود. در چنین سناریوهای بدیلی، این آذربایجان است که نقشی حیاتی هم در عرضه انرژی و هم در ترانزیت آن از آسیای مرکزی ایفا میکند.
درحالحاضر نیروهای مسلح روسی به حفاظت از منابع انرژی مشغولند؛ ضمن اینکه برای پیمان امنیتی روسیه محور CSTO، تأمین امنیت انرژی بهعنوان یک وظیفه، اهمیتی بیش از پیش مییابد. مرکز مبارزه با تروریسم پیمان CIS قبلاً در این عرصه درگیر بوده است.
بنابراین بهنظر میرسد نقشآفرینی CSTO در امنیت انرژی منطقه بهویژه در قفقاز جنوبی در آینده توسعه مییابد.
براساس گزارشهایی، غرب نیز بهطور مستقیم در فرایند امنیت انرژی در قفقاز جنوبی درگیر است. گفته میشود افسرانی از ترکیه همراه با همتایان آذری و گرجی خود، مرتباً در تمرینات نظامی ویژه جهت انجام عملیات لازم در دفاع از پروژه باکو ـ جیحان شرکت مینمایند. علاوهبراین، در سال 2005 موافقتنامهای بین ناتو و ایالات متحده جهت تأمین امنیت خط لوله فوق به امضاء رسیده است و در آینده خط لوله گاز باکو ـ تفلیس ـ جیحان را نیز تحت پوشش امنیتی خود قرار خواهد داد. علاوهبرآن، واحدهای نظامی ناتو و ایالات متحده، حمایت و یا آموزش نیروهای آذری و گرجی متولی حفاظت از خط لوله فوق را نیز بهعهده خواهند داشت. بااینحال، اظهارات مقامات رسمی ناتو، نشستهای ویژه و هدفمند و دیگر فعالیتهای انجامشده در این عرصه، نشاندهنده علاقه روزافزون ناتو به قفقاز جنوبی و بهویژه منابع انرژی آن است. با توجه به اینکه بهنظر میرسد ناتو و ایالات متحده همچون روسیه و CSTO، در امر امنیت انرژی در قفقاز جنوبی درگیر هستند، عملاً منطقه شاهد رقابت این دو قطب قدرت در جهان امروز است.
یکی از مقولههای حائز اهمیت در روابط بینالملل که دارای ارزش و اهمیت تعیینکنندهای است و وجود آن در هر منطقه جغرافیایی میتواند آن را تبدیل به یک عامل رقابت و کشاکش نموده و صفبندیها و آرایشهای سیاسی را حول آن شکل دهد؛ موضوع انرژی میباشد. منطقه آسیای مرکزی و قفقاز نیز پس از استقلال بهدلیل ذخایر ارزشمند انرژیهای فسیلی مورد توجه قرار گرفته و به موازات افزایش تنش و بحران در خاورمیانه ارزش و اهمیت آن بهعنوان یک منبع بااهمیت بهمثایه یک بدیل مناسب دوچندان شده است.
وجود این ذخایر موجب پیدایش رقابتهای پنهان و پیدایی میان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای شده است که خود ضرورت پرداختن به ژئوپلیتیک و امنیت انرژی این منطقه را روشن مینماید. پایان جنگ سرد، موجب تحول مفهومی انرژی، از مفهومی ژئوپلیتیک به مفهومی ژئواکونومیک گردید. با توجه به حاکمیت ژئواکونومیک و اهمیت یافتن مبحث انرژی و همچنین شتاب گرفتن مصرف جهانی انرژی بهویژه در کشورهای درحال توسعه آسیایی، اهمیت منطقه آسیای مرکزی در حوزه انرژی، افزونتر خواهد شد. چنین شرایط ژئوپلیتیکی در قرن بیستویکم بهدلیل نقش ژئواکونومیکی خطوط انتقال نفت و گاز جایگاهی ویژه به منطقه میدهند. بنابراین میتوان تحولات این منطقه را متأثر از عامل سیاست خطوط لوله نفت و گاز و مسائل مربوط به انتقال انرژی از آسیای مرکزی، دریای خزر و قفقاز نیز دانست؛ زیرا کشیدن خطوط لوله از کشوری موجب افزایش رده استراتژیکی آن کشور و محرومیت کشور فاقد این امتیاز میگردد. به همین دلیل بهنظر میرسد منابع انرژی بهعنوان یکی از مهمترین متغیرهای ژئوپلیتیکی در نظام سیاسی کنونی جهان در تعاملات بینالمللی میان کشورها محسوب میگردد و به همین اعتبار انرژی را به موضوع ژئوپلیتیکی مهمی تبدیل نموده است؛ زیرا انرژی و تمام ابعاد و جنبههای آن غایت سه پارامتر جغرافیا، قدرت و سیاست است خصوصاً انرژیهای فسیلی (نفت و گاز) از آن حیث که در بیلان انرژی جهان سهم بالایی دارند، جایگاه ویژهای را در مناسبات بینالمللی پیدا کردهاند و سیاستهای بینالمللی را نیز تحتالشعاع قرار دادهاند.
بهطور سنتی مفهوم امنیت انرژی به امنیت کشورهای مصرفکننده محدود میشد و مسائل امنیت انرژی هم بر اختلالات جریان نفت خام از خاورمیانه متمرکز بود، از چنین منظری عناصر سنتی امنیت انرژی را به منابع عرضه، مراکز تقاضا، ژئوپلیتیک و ساختارهای بازار تقسیم میکردند.
امروزه علاوهبر ابعاد سنتی امنیت انرژی ابعاد متعدد جدیدی هم به آن افزوده شدهاند. تهدید تروریسم بیثباتی در بعضی از کشورهای تولیدکننده، صادرکننده مسیرهای ترانزیت و رقابتهای ژئوپلیتیکی و نیاز فزاینده به انرژی برای رشد اقتصادی اهمیت مسئله امنیت انرژی (گاز و نفت) را مضاعف کرده است؛ افزون بر آن موضوعات مربوط به انرژی هستهای و منابع جایگزین وضع را پیچیدهتر نموده است.
آشفتگیهای منطقهای و اجتماعی در مناطق مهم تولیدکننده استمرار داشته، ابعاد تازهای هم به سیستم افزوده شده است؛ برای مثال احتمال متمرکز شدن تروریسم جهانی بر سیستمهای عرضه انرژی در دهههای هفتاد آنقدر مهم نبود که امروز هست. امروزه تروریسم جهانی و محلی کل سیستم را تهدید میکند جنگ عراق موجب اختلال در بازار انرژی شده و ناآرامیهای سیاسی نیجریه و ونزوئلا میتواند پیامدهای جدی برای زنجیره تأمین انرژی داشته باشند و به اختلال چشمگیر عرضه نفت بینجامد.
ویژگی منحصر به فرد ارتباطی این منطقه درپی سیاستهای کشورهای مصرفکننده انرژی غربی که درصدد کاهش وابستگی خود به منابع انرژی روسیه و خاورمیانه هستند، افزایش یافته است. شماری از کشورها و سازمانهای غربی در تلاشند تا به انحصار روسیه در انتقال انرژی اوراسیا با ایجاد خطوط انتقال انرژی بدیل پایان دهند. ازاینروست که خط لوله نفت آتاسو ـ آلاشانکو (بین قزاقستان و چین)، خط لوله باکو ـ تفلیس ـ جیحان و باکو ـ تفلیس ـ ارزروم (بین گرجستان، ترکیه، آذربایجان، و قزاقستان) خط لوله گاز ناباکو (بین اتحادیه اروپا، ترکیه، بلغارستان، رومانی، مجارستان، و اتریش) درحال طراحی و ساخت بوده و بعضاً عملیاتی شده است.
در هر صورت مسائل مرتبط با تأمین امنیت انرژی امروزه در کانون توجه سازمانهای نظامی قرار گرفته و دراینراستا امنیت خطوط لوله نفت و گاز در برابر عملیات تروریستی از اولویتهای سازمانهای نظامی میباشد.
بهعنوان مثال تنشهای گرجستان و مولداوی با روسیه، سازمان گوام را ناگزیر به تجدیدنظر در امنیت انرژی این سازمان و جستجوی آلترناتیوهایی برای استقلال از نفت و گاز روسیه نمود. در چنین سناریوهای بدیلی، این آذربایجان است که نقشی حیاتی هم در عرضه انرژی و هم در ترانزیت آن از آسیای مرکزی ایفا میکند.
درحالحاضر نیروهای مسلح روسی به حفاظت از منابع انرژی مشغولند؛ ضمن اینکه برای پیمان امنیتی روسیه محور CSTO، تأمین امنیت انرژی بهعنوان یک وظیفه، اهمیتی بیش از پیش مییابد. مرکز مبارزه با تروریسم پیمان CIS قبلاً در این عرصه درگیر بوده است.
بنابراین بهنظر میرسد نقشآفرینی CSTO در امنیت انرژی منطقه بهویژه در قفقاز جنوبی در آینده توسعه مییابد.
براساس گزارشهایی، غرب نیز بهطور مستقیم در فرایند امنیت انرژی در قفقاز جنوبی درگیر است. گفته میشود افسرانی از ترکیه همراه با همتایان آذری و گرجی خود، مرتباً در تمرینات نظامی ویژه جهت انجام عملیات لازم در دفاع از پروژه باکو ـ جیحان شرکت مینمایند. علاوهبراین، در سال 2005 موافقتنامهای بین ناتو و ایالات متحده جهت تأمین امنیت خط لوله فوق به امضاء رسیده است و در آینده خط لوله گاز باکو ـ تفلیس ـ جیحان را نیز تحت پوشش امنیتی خود قرار خواهد داد. علاوهبرآن، واحدهای نظامی ناتو و ایالات متحده، حمایت و یا آموزش نیروهای آذری و گرجی متولی حفاظت از خط لوله فوق را نیز بهعهده خواهند داشت. بااینحال، اظهارات مقامات رسمی ناتو، نشستهای ویژه و هدفمند و دیگر فعالیتهای انجامشده در این عرصه، نشاندهنده علاقه روزافزون ناتو به قفقاز جنوبی و بهویژه منابع انرژی آن است. با توجه به اینکه بهنظر میرسد ناتو و ایالات متحده همچون روسیه و CSTO، در امر امنیت انرژی در قفقاز جنوبی درگیر هستند، عملاً منطقه شاهد رقابت این دو قطب قدرت در جهان امروز است.
نظر شما