بازسازی روابط ایران با سازمان همکاری شانگهای


بازسازی روابط ایران با سازمان همکاری شانگهای

 
یکشنبه 10 شهریور 1392
 
 

اگرچه آقای روحانی طبق برنامه قرار است در اجلاس ماه آینده سازمان همکاری شانگهای (SCO) در بیشکک، پایتخت قرقیزستان شرکت نماید، رویکرد کلی ایران به این سازمان اقتصادی ـ امنیتی، اکنون به عنوان جزء جدایی‌ناپذیر از سیاست خارجی تازه‌ وعده ‌داده‌شده‌ روحانی و تیم سیاست خارجی او، به ریاست جواد ظریف، در دست بازنگری است.
ایران به‌همراه هند، پاکستان و مغولستان، از سال 2005 به‌عنوان عضو ناظر در سازمان همکاری شانگهای پذیرفته شد، اما از سال 2008 به‌دنبال عضویت کامل در این سازمان است. این درحالی است که درخواست ایران با این استدلال که قوانین سازمان فوق، عضویت هر کشوری را که تحت تحریم‌های سازمان ملل متحد است نمی‌پذیرد، رد شده است. واضح است دراین‌میان به تحریم‌های سازمان ملل اهمیت زیادی داده شده است، ولی اگر چین و روسیه، دو قدرت مهم سازمان همکاری شانگهای، مایل به انجام این کار بودند، می‌توانستند راه‌حل‌هایی مانند «پذیرش مشروط» ایران ارائه نمایند تا زمانی که مشکلات فعلی خود را با آژانس اتمی سازمان ملل متحد و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی حل کنند.
فارغ از بحث عضویت، ارتباط ایران با سازمان مربوطه می‌تواند در پرتو دعوت اخیر شورای تجاری نوپای سازمان همکاری شانگهای برای حضور قوی ایران در این شورا عمیق‌تر گردد. تهران به احتمال زیاد اولویت‌بندی فعالیت خود را از جغرافیای سیاسی به تأکیدات اقتصادی تغییر داده و درپی به حداکثر رساندن استفاده از فرصت‌های اقتصادی از جغرافیای این کشور خواهد بود و خواستار آن است تا بین دو قطب انرژی یعنی خلیج فارس و دریای خزر قرار گیرد و برای کشورهای محصور در خشکی آسیای میانه یعنی اعضای سازمان همکاری شانگهای و همچنین سازمان همکاری اقتصادی (اکو)، دروازه ورود به خلیج فارس باشد.(1)
از نقطه‌نظر تهران، دلایل چرخش سیاسی آنها درقبال سازمان همکاری شانگهای عبارت است از: نیاز به ارزیابی مجدد ریشه برخی از سوءظن‌هایی که درمورد «نگاه به شرق» در جهت‌گیری دولت قبلی وجود داشت که عمدتاً در پاسخ به تحریم‌های غرب شکل گرفته بود، و بدین‌ترتیب، «راهبرد بقا»ی ماندگاری درپی آن بود که همزمان امیدها را به ظرفیت‌های بالای سرمایه‌گذاری چین و روسیه و مزایای یک چتر محکم سیاسی و امنیتی برای مواجهه با ریسک هر حمله آمریکا/ اسرائیل به ایران افزایش دهد. به‌دور از یک فرایند یک‌طرفه، تفکر غالب در ایران تابه‌حال این بوده است که رابطه ایران با سازمان همکاری شانگهای، قدرت مانور این کشور را در برابر غرب افزایش خواهد داد، و مقاومت آن را در برابر «قدرت یک‌جانبه آمریکا» و همچنین گسترش ناتو به شرق پس از جنگ سرد را بالا خواهد برد و در کنار آن توانایی اعضای سازمان همکاری شانگهای را در برقراری رابطه خوب همسایگی با جمهوری اسلامی، که دارای سابقه خوبی در مدیریت سازنده تعارضات منطقه آسیای مرکزی و قفقاز دارد، بهبود خواهد بخشید. ایران در گذشته، از ایده روسیه در رابطه با کمیته انرژی سازمان همکاری شانگهای حمایت کرده و باتوجه به تجربه این کشور در میانجیگری منازعه بین قره‌باغ، تاجیکستان و افغانستان، به‌خوبی می‌تواند کمیته جدید حل تعارضات سازمان همکاری شانگهای را رهبری کند.
با توجه به خلأ قدرتی که به‌دنبال خروج نیروهای ایالات متحده در آینده نزدیک از افغانستان به‌وجود خواهد آمد، منافع سازمان همکاری شانگهای در ایران به‌عنوان همسایه قدرتمند و با نفوذ قابل توجه در کابل افزایش خواهد یافت و درنتیجه درمورد مسائلی مانند ترانزیت مواد مخدر، قاچاق اسلحه، و ضدتروریسم با این کشور همکاری نزدیک‌تری خواهد داشت. مطمئناً در محدوده سازمان همکاری شانگهای مشکل بی‌ثباتی قریب‌الوقوع خواهد بود، لذا تهدیدات (جدایی‌طلبی قومی)، یک ارتباط سازمان‌یافته‌تر و نزدیک‌تر را با ایران که خود را لنگر ثبات می‌داند، الزامی می‌سازد.
باوجوداین، به‌رغم عوامل فوق، اینکه ایران در آینده چگونه با سازمان همکاری شانگهای تعامل خواهد داشت، تا حدودی نامشخص است، چراکه شیب تند حرکت به‌سمت شرق ازسوی برخی از سیاست‌گذاران تهران، انحراف اعتقادی از شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» که در سردر وزارت خارجه این کشور نصب گردیده تلقی می‌شود. این وضعیت با شکایات رو به رشد ایرانیان درباره الگوی نادرست روس‌ها و چینی‌ها از چانه‌زنی با غرب بر سر ایران، صرف‌نظر از معایب مبادله انرژی ایران با کالا تحت تحریم‌های تحمیلی، آن‌هم برای کالاهای نامرغوب چین و هند و یا امتناع روسیه از تعهد قراردادی‌اش در رابطه با تحویل سیستم دفاع هوایی اِس300، که دعوی آن درحال‌حاضر در یک دادگاه در اروپا مطرح است، اوضاع را بغرنج‌تر نموده است.
چنین انتقادی از روسیه، چین و هند، هرچند در اصل معتبر است، اما هنوز در برابر استدلال حفظ و حتی بهبود روابط تجاری با کشورهای سازمان همکاری شانگهای به‌عنوان یک استراتژی مؤثر برای مبارزه با تحریم‌ها و نیاز ایران برای ساخت ائتلاف جدید منطقه‌ای و بین‌المللی با هدف مقابله با تحریم‌های غرب وزن کمتری دارد. قطعاً تحکیم روابط منطقه‌ای ایران امروز برای تهران در اولویت قرار دارد و دولت آقای روحانی آماده است تا ازطریق دیپلماسی چندگانه‌ای اطمینان حاصل کند که افزایش تعامل با سازمان همکاری شانگهای هزینه‌ای در رویکرد نوین «نگاه به غرب» آن با تمرکز بر ترمیم روابط با اتحادیه اروپا به‌عنوان اصلی‌ترین شریک تجاری این کشور قبل از آغاز تحریم‌ها در سال 2006، در بر نخواهد داشت.
اما با کمرنگ شدن آرمان روابط سالم «هم با غرب و هم با شرق» در سایه‌ واقعیت تلخ تحریم‌های سخت غرب در آینده‌ قابل پیش‌بینی، گزینه‌های ایران نسبتاً محدودند و هر تغییر غیرضروری در رویکرد «نگاه به شرق» ممکن است نتیجه‌ معکوس دهد و به تضعیف حمایت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی از ایران بینجامد. اجتناب از رویکرد دولت قبلی «با حاصل‌جمع صفر» در روابط ایران با غرب به‌نفع استراتژی «برد ـ برد» با بلوک‌های گوناگون در اقتصاد جهانی امروز، قطعاً حرکت عاقلانه‌ای است، اما درواقع صحبت کردن از آن فقط به‌آهستگی و براساس مهارت سیاست‌گذاری خارجی اقتصادی و بالاتر از همه توجه به بخش انرژی، که درحال‌حاضر تحت تحریم‌های فلج‌کننده در وضعیت وخیمی قرار دارد امکان‌پذیر است. همچنین بیژن زنگنه، وزیر جدید نفت ایران، متعهد شده به میزان قابل توجهی صادرات نفت ایران را افزایش دهد و پروژه‌های عظیم پارس جنوبی را به‌اتمام رساند و درعین‌حال این تا حدی به توانایی ایران برای بازگرداندن شرکت‌های غربی صنعت انرژی به این کشور وابسته است که به‌دلیل تحریم‌ها ایران را ترک کرد‌‌ه‌اند و تا زمانی که تغییری در وضعیت هسته‌ای ایجاد نشده، بعید است خود را در معرض ریسک خشم آمریکا قرار دهند.
این سؤال مطرح است که آیا افزایش همکاری ایران با سازمان همکاری شانگهای همچنان که یک کارشناس روسی به نام الکساندر لورکین پیش‌بینی نمود، موجب می‌گردد که ایالات متحده برای گفت‌وگو بر سر مسئله هسته‌ای چهارچوب قابل قبولی به ایران ارائه می‌کند یا خیر؟
سؤال دیگر که برای سیاست‌گذاران خارجی ایران مطرح است، این است که آیا تکیه بر روابط دوجانبه برای ایران کافی است یا اینکه تعاملات بیشتر، برای مثال، تعاملات چندجانبه الزامی است؟
درحالی‌که تهران درگیر این سؤالات است، اختلاف‌نظر کمی دراین‌باره وجود دارد که رویکرد ایران درقبال سازمان همکاری شانگهای باید در درجه اول بر مزایای اقتصادی متمرکز باشد و اینکه زمینه همکاری امیدبخش‌تر به شکل طرح‌های پروژه‌ای مانند حمل‌ونقل منطقه‌ای وجود خواهد داشت که منعکس‌کننده مزایای ملموس همکاری مثبت خواهد بود.
در سطح وسیع‌تر، بحث داخلی در ایران بیش از سازمان همکاری شانگهای، حول محور تفسیر سازمان همکاری شانگهای است که آن را «جایگزینی برای ناتو» می‌دانند. البته واضح است که فضای رقابتی در روابط چین و روسیه مانع تکامل سازمان همکاری شانگهای فراتر از همکاری محدود امنیتی شده و اجازه نمی‌دهد مأموریت اصلی خود را در راستای حفظ امنیت جمعی به‌انجام برساند.
بیش از اینکه شانگهای بلوکی تجاری یا اتحادی نظامی باشد، اهداف متفاوت دیگری را برای دولت‌های عضو و ناظر خود فراهم می‌آورد، در خدمت مقاصد مختلف هر شش عضو و کشورهای ناظر است، مسکو از آن برای تکمیل جغرافیای سیاسی/ جغرافیای اقتصادی آسیای مرکزی به رهبری سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) یا اتحادیه گمرکی، به‌عنوان بخشی از استراتژی گسترده‌تر «اوراسیای» خود استفاده می‌کند. نتیجه اینکه چندجانبه‌گرایی سازمان همکاری شانگهای بیشتر به جنبه‌های کلامی دست یافته تا عملی.
ازسوی‌دیگر، چین اولویت خود را توسعه دوجانبه در آسیای مرکزی می‌داند، درحالی‌که با تکیه بر سازمان همکاری شانگهای به‌عنوان ابزار ثبات، درپی تنظیم وضع موجود منطقه‌ای و بازداشتن آمریکا و ناتوست.
اما شاید بتوان گفت تنظیم رقابت چین و روسیه، بیشترین سهم را در سازمان همکاری شانگهای دارد و این مسئله اصلی است که به‌نوبه‌خود، چشم‌انداز عضویت آینده ایران را به‌عنوان یک نیروی توازن‌بخش و در پرتو توانایی سنتی ایران برای جلوگیری از تبدیل شدن آن به دولت‌های اقماری برای هر قدرت جهانی افزایش می‌دهد.
بنابراین، برخلاف دیگر کشورها ـ هند، پاکستان، و ترکیه ـ که به‌دنبال عضویت در سازمان همکاری شانگهای هستند، و بنا به دلیل یا دلایلی، پویایی روابط چین و روسیه را پیچیده‌تر می‌کنند، مزیت منحصربه‌فرد عضویت ایران این است که درحالی که ممکن است با توجه به مسئله هسته‌ای، موجب دردسرهایی شود، اما در کل و در روابط بین مسکو ـ پکن به‌عنوان نقطه اتصال دو قدرت که هریک به «نیت هژمونیک» دیگری با سوءظن می‌نگرد، مفید خواهد بود. تهران به‌سرعت به‌سوی تثبیت خود در «منطقه‌گرایی جدید» در حرکت است و برای تبدیل شدن به نیروی ثبات‌بخش در منطقه برای سرمایه‌گذاری‌های بسیار بیشتر روسیه و چین مشتاق است، و درعین‌حال از نقص در ثبات رنج می‌برد که درنتیجه می‌تواند در آینده خطوط لوله منطقه، وام‌های خارجی و سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی را به‌خطر اندازد. قدرت‌های منطقه‌ای به‌تنهایی قادر به حل مجموعه چالش‌های بالقوه امنیتی منطقه نیستند، بلکه برای این کار نیاز به تلاش جمعی است. برای مثال، نخستین دلیل وجودی شکل‌گیری سازمان همکاری شانگهای، نیاز مبرم به «افزایش شناخت» ازطریق در نظر گرفتن نقش و توان اولیه اعضای جدید ازجمله ایران است.
در یک کلام، دولت آقای روحانی آماده است بر منافع اقتصادی سازمان همکاری شانگهای در چهارچوب استراتژی «ضدتحریم» ایران تمرکز کند. درعین‌حال، نمی‌تواند رابطه حیاتی بین ابعاد اقتصادی و امنیتی و پتانسیل آنها برای تأثیرگذاری بیشتر در پویایی‌های پیچیده روابط روسیه ـ چین درباره سازمان همکاری شانگهای با هدف دوگانه را نادیده بگیرد.

یادداشت
1. با توجه به ابراز علاقه اخیر ترکیه در سازمان همکاری شانگهای، درخواست برای ایجاد همکاری نزدیک بین سازمان همکاری اقتصادی و سازمان همکاری شانگهای با راه‌اندازی کمیته کاری مشترک، حرکت مناسبی ازسوی ایران است.