ترکیه و مسئله کردهای سوریه: عواقب احتمالی یک محاسبه اشتباه
ترکیه و مسئله کردهای سوریه: عواقب احتمالی یک محاسبه اشتباه
شنبه 21 مرداد 1391

در پی عقبنشینی ارتش سوریه از چند شهر مهم و اصلی کردنشین این کشور در امتداد مرزهای مشترک سوریه و ترکیه گروههای مسلح کرد نزدیک به «پکک» این شهرها را به تصرف خود درآوردند و پرچمهای «پکک» را بر فراز ساختمانهای دولتی به احتزاز درآوردند؛ امری که باعث خشم و نارضایتی کشور ترکیه شده است که دهههاست با پکک در مناطق کردنشین خود وارد جنگ خونین شده است. اینکه ارتش سوریه تحت فشار مخالفان و یا در یک برنامه حسابشدهتر از شهرهای کردنشین عقبنشینی کرده است محل مناقشه است، ولی برداشت دولت ترکیه این است که دولت سوریه عامداً و آگاهانه این مناطق را به حزب کارگران کردستان واگذار کرده است تا وضعیتی شبیه کردستان عراق به وجود بیاورد و پکک بتواند پایگاهی مطمئن علیه ترکیه برای خود فراهم نماید.
واقعیت هر چه باشد، در این امر نباید شک روا داشت که تغییر وضعیت به حالت سابق اگر نگوئیم که امکانپذیر نیست حداقل میتوان گفت به سادگی و بدون خونریزی امکانپذیر نخواهد بود. ترکیه در موقعیت واقعاً دشواری قرار گرفته است. حمایت ترکیه از مخالفان بشار اسد اگر به وضعیتی منتهی شود که اقلیم کردستان عراق با آن روبهرو شد، در بلندمدت ترکیه را در ردیف بازندگان قرار خواهد داد. اکنون این احتمال از هر زمان دیگری قویتر شده است که ترکیه سیاستی در پیش گرفته است که نمیتواند در آن برنده شود. خطر اصلی در این راستا آن است که رهبران ترکیه برای برهمزدن معادلاتی که خواهینخواهی در حال شکلگیری هستند به قدرت نظامی متوسل شوند و به بهانه وضعیتی که در مناطق کردنشین سوریه پیش آمده است وارد این منطقه شوند. البته چنین اقدامی نه ساده است و نه بدون هماهنگی ترکیه با ناتو و آمریکا قابل تصور است. با این حال، ترکیه انگیزه و بهانه کافی در اختیار دارد که بخشهایی از خاک سوریه را مورد تهاجم قرار دهد و تلاش کند معادله را به سود خود برگرداند.
اما مشکل این است که اقدام مذکور میتواند به جنگ کنونی در سوریه که در ظاهر محدود به ارتش سوریه و مخالفان مسلح دولت بشار اسد میباشد، ابعاد منطقهای بدهد و از ظاهر جنگ نیابتی کنونی که برخی کشورها مشغول تصفیهحساب با یکدیگر هستند خارج شده، کشورهای منطقه را درگیر جنگ مخربی با یکدیگر سازد. دورنمای چنین خطری رهبران حزب اسلامگرای عدالت و توسعه را علیالقاعده باید مجبور سازد به پیامدهای احتمالی چنان دخالت آشکار نظامی یک بار دیگر فکر کنند. بهویژه آنکه مخالفتهای روسیه که در «طرطوس» سوریه پایگاه نظامی دارد هرگونه دخالت خارجی را تاکنون با مانع روبهرو کرده است. چین و روسیه در سازمان ملل متحد و شورای امنیت باعث شدهاند که آمریکا نتواند مجوز برای دخالت نظامی به دست بیاورد و همین امر موجب شده است که سیاست غرب برای ساقط کردن رژیم بشار اسد به طرف نوعی جنگ داخلی مخرب و طولانیتر گرایش پیدا کند؛ جنگی فرسایشی توأم با تخریب زیرساختهای سوریه و کشتارهای انتقامجویانه که با نقض گسترده حقوق بشر همراه شده است، بدون آنکه واقعاً کسی خود را مسئول بداند.
اما این نوع از جنگ فقط برای سوریه خطرناک نیست، بلکه برای ترکیه نیز ممکن است خطرات پیشبینینشدهای به بار بیاورد. ارتش سوریه و ساختار متمرکز قدرت در آن بهرغم ضرباتی که تاکنون تحمل کرده است و بهرغم جداییها که تا سطح نخستوزیر و فرار او به اردن کشیده شده است، هنوز از اراده و قدرت کافی برای ادامه جنگ برخوردار است. هرچند مخالفان و هواداران خارجی آنها چنین ارادهای را در بلندمدت تزلزلپذیر ارزیابی میکنند، ولی خطری که ادامه وضع موجود برای ترکیه میتواند داشته باشد، تجزیه عملی سوریه بر مبناهای قومی و فرقهای است. اگر روزی دولت بشار اسد و هوادارانش در ارتش و نیروهای نظامی ـ امنیتی واقعاً نتوانند در مقابل تهاجم گسترده داخلی مقاومت نمایند و مجبور به عقبنشینی شوند، تن به عقبنشینی تمامعیار نخواهند داد و بخشهایی از کشور را با مرکزیت «لازقیه» که پایگاه سنتی علویهاست، به دست خواهند گرفت و بقیه مناطق را به مخالفان واگذار میکنند. اتفاقی که ممکن است بیفتد تقسیم قومی ـ مذهبی سوریه در پایان یک جنگ مخرب فرقهای است. آنچه در بخش کردنشین سوریه هماکنون اتفاق افتاده است، قابلیت تکرار در سایر مناطق را دارد. در چنین حالتی ترکیه و عراق دو کشور همسایه سوریه هستند که بحران قومی ـ مذهبیشده در سوریه امکان سرایت به قلمرو ملی آنها را پیدا خواهد کرد. بحرانی که در پی تسلط پکک بر مناطق کردنشین سوریه بین اقلیم کردستان عراق و دولت مرکزی این کشور بر سر حفظ مرزهای عراق و سوریه در بخش کردستان پیش آمده است و اگر راهحلی سیاسی برای آن یافت نشود تا سطح جدایی احتمال ارتقا خواهد داشت، فقط یک گوشه کوچک از سرایت بحران از سوریه به همسایگانش را به نمایش میگذارد. بحران عمیقتر و بزرگتر ترکیه را تهدید خواهد کرد.
واقعیت این است که ترکیه در سوریه با یک آزمون دشوار روبهرو شده است. چگونگی تحول قدرت در سوریه در هر شکلی که امکانپذیر شود، ترکیه با مسئله «کُرد» روبهرو باقی میماند و به سادگی نمیتواند از عواقب اجتنابناپذیر آن گریبان خود را رها سازد. سوریه اگر نتواند به هر دلیلی وحدت ملی و ارضیاش را در پایان مناقشه و جنگ داخلیِ تحمیلشده از خارج حفظ کند، سایر کشورهای منطقه را با وضعیت مشابهی درگیر میکند؛ چه تصور شود که چنین وضعیتی طبق برنامه و از قبل فکرشده باشد و چه تصور شود که چنین وضعیتی نتیجه جبری تحولات جاری در سوریه است. نتیجه برای ترکیه و سایر کشورها که به نوعی در تحولات سوریه صاحب نقش هستند و یا میخواهند که صاحب نقش باشند، یکسان خواهد بود.
در هر حال، این احتمال را باید در نظر گرفت که تحولات سوریه آنطور که انتظار آن در ترکیه وجود دارد پیش نرود. تکرار اشتباهات راهبردی نظامهای متمرکزگرا همچون سوریه خیلی دور از انتظار نمیتواند باشد، ولی تکرار اشتباهات استراتژیک دولتهایی که مدعی دموکراسی پارلمانی و متکی به رأی مردم هستند همچون دولت حزب عدالت و توسعه ترکیه، واقعاً دور از انتظار است و احتمالاً با پیامدهای مهم داخلی و منطقهای روبهرو خواهد شد. ورود ترکیه در جنگ داخلی سوریه به آن ابعاد منطقهای خواهد داد و این بزرگترین خطر برای کل منطقه و شاید هم بینالملل و توازن شکننده قدرت در خاورمیانه خواهد بود.
نظر شما