بایسته‌های صلح و دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران


بایسته‌های صلح و دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران
 

 
دوشنبه 8 مهر 1392
 
 
 

«سیاست‌های بین‌المللی دیگر یک معادلة تک‌مجهولی نیست، بلکه به زمینه‌ای چندبُعدی تبدیل شده که در آن گاهی همکاری و رقابت به‌طور همزمان ظهور می‌کنند. دورة جنگ‌های خونین سپری شده است». این جملات آغازین یادداشت چند روز پیش دکتر روحانی در روزنامة واشنگتن پست است؛ یادداشتی که همزمان با «روز جهانی صلح» فضایی فراهم کرد تا ظرفیت‌های جدیدی در عرصة مناسبات دوجانبه و چندجانبه در چهارچوب اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل ایجاد شود.
ملاقات‌ها، سخنرانی‌ها، یادداشت‌ها و تصاویری که این روزها رهبران جمهوری اسلامی ایران به نمایش می‌گذارند به زعم بسیاری از تحلیلگران مسائل بین‌المللی بهره‌مندی هوشمندانه از ابزار دیپلماسی عمومی را نشان می‌دهد. شاید همه‌ساله با نزدیک شدن به اجلاس مجمع عمومی بستر دیپلماسی عمومی فرصت طرح مباحثی را به مقامات ایرانی داده باشد؛ اما آنچه انتظارها را در نمایش تمایزی آشکار در متن سخنرانی امسال رئیس‌جمهور ایران با سخنرانی‌های چند سال گذشته ایجاد کرده گفتمان صلح‌طلبانه و مفاهمه‌آمیز آن است.
دیپلماسی عمومی در خدمت منافع ملی یک کشور است و عمدتاً در تلاش است تا فهم از کشور را افزایش دهد و حامیان بیشتری را برای دیدگاه‌های آن فراهم آورد. این ابزار صرفاً یک شیوة تبلیغاتی، نوعی روابط عمومی، روش ارتباطی یا بازاریابی نیست، بلکه شاید بتوان آن را مجموعه‌ای از استراتژی‌ها و تاکتیک‌های جدید دیپلماتیک دانست که در خدمت دستگاه سیاست خارجی یک کشور قرار می‌گیرد. مسئلة اصلی این است که از چه طریق و با چه روشی می‌توان وجهه و تصویر یک کشور را در جهان بهبود بخشید و باورها و سیاست‌های خود را به‌منظور افزایش نفوذ میان جوامع کشورها گسترش داد.
رابرت آینهورن (Robert Einhorn) از مشاوران دولت اوباما دربارة‌ مصاحبة‌ اخیر دکتر روحانی با شبکة‌ ان‌بی‌سی، اظهار داشته «ایرانیان با به‌کارگیری یک دیپلماسی عمومی خردمندانه، ماهرانه و بسیار جدی به‌دنبال ایجاد زمینه‌ای برای مذاکرات هستند و امیدوارند که بدین‌شکل با نشان دادن تصویری از خرد و انعطاف، جامعة‌ بین‌المللی را برای تضعیف تحریم‌ها تشویق کنند».
آنچه در موفقیت ابتکار ایران در بهره‌مندی دیپلماسی عمومی تأثیرگذارتر خواهد بود، نهادینه‌سازی بایسته‌های مفهومی صلح ـ صلح مثبت ـ در این رویکرد است. در ادبیات حقوقی و سیاسی صلح منفی اساساً ناظر به نبود و نفی جنگ است و نه سایر اقدامات برانداز صلح. این درحالی است که جنگ خود مفهومی محدود است و تنها کاربرد گستردة نیروهای مسلح به‌منظور تهدید یا نقض تمامیت ارضی دولت‌ها و استقلال سیاسی آنها را دربر می‌گیرد. محدودیت در مفهوم حقوقی جنگ، دامنة مفهوم صلح منفی را نیز تنگ می‌سازد. صلح منفی، صلحی حداقلی است و بدون اینکه گام برداشتن در مسیر رفع موانع ماهوی و ساختاری میان انسان‌ها، ملت‌ها، تمدن‌ها و دولت‌ها را تعقیب کند، تنها و تنها بر حفظ وضع موجود نه صلح و نه جنگ تأکید می‌کند.
در قرائت معاصر و موسع از صلح، که ضروری است از کاربست‌های دیپلماسی عمومی ایران باشد، صلح از نگرش‌های راجع به محدودسازی، کنترل یا ممنوعیت جنگ عبور کرده و نزاع در همة سطوح شخصی و ژئوپلیتیکی آن را دربر می‌گیرد. از این منظر که گفتمان یادداشت رئیس‌جمهور در واشنگتن نیز بر آن پایه است، ناامنی، نبود عدالت اجتماعی و نابرابری اقتصادی از مهم‌ترین علل سقوط وضعیت صلح تلقی می‌شود.
اهمیت دیپلماسی در آن است که دولت‌ها را قادر می‌سازد تا با یکدیگر مناسبات مسالمت‌آمیز داشته باشند.
دیپلماسی عمومی درواقع نتیجة سازگاری میان فعالیت بازیگران دولتی و غیردولتی، اهداف سیاست خارجی و اولویت‌های دولت هستند. در دیپلماسی عمومی مخاطبان اصلی، تودة مردم جوامع دیگر و به‌ویژه نهادهای مدنی و بازیگران غیردولتی است. این ابزار، شفاف، انعطاف‌پذیر و همکاری‌جویانه است. این شیوه برخلاف دیپلماسی سنتی، بر سیاست اقناع (Politics of Persuasion) استوار است. در این چهارچوب بیش از مذاکره (Negotiating)، بر استدلال (Arguing) تأکید می‌شود یعنی بیش از آنکه مجاب کردن مخاطب مورد توجه باشد، متقاعد و متفاهم ساختن وی برای درک موضوع موردنظر است.
در فرایند اقناع‌سازی، گفتگو و تعامل با عرصة عمومی جایگاه ویژه‌ای دارد. به این ترتیب با بهره‌مندی از ابزار دیپلماسی عمومی هدف دولت‌ها، توسعة روابط فردی و نهادی با لایه‌های مختلف قلمروی عمومی داخلی و جهانی به‌منظور تبیین و توجیه سیاست‌هاست. علاوه‌بر گفتگو، همکاری نیز مبنای مناسبی برای تنظیم روابط پایدار فراهم می‌کند. به‌این‌ترتیب اعتماد و درک متقابل افزایش یافته و تنش‌های سیاسی کاهش می‌یابد.
دسترسی به صلح از کسب پیروزی در جنگ نیز مشکل‌تر است و قدرت نرم برای کسب صلح ضروری است. در این دیدگاه قدرت نرم آنچه می‌خواهد را با ابزار جذابیت و نه تهدید یا تطمیع به‌دست می‌آورد دیپلماسی عمومی ابزاری جذاب و تنش‌زدا در این عرصه تلقی می‌شود. درهمین‌راستا، دیپلماسی صلح نیز به مجموعه‌ای از راهبردها، بازیگران و روندهایی اشاره دارد که تأکید بیشتری بر حفظ صلح، برقراری رژیم‌های بین‌المللی، استراتژی‌های توسعه در داخل کشورها و احیای صلح چه پیش و چه بعد از وقوع منازعات تأکید دارد.
برخی سازوکارهای بین‌المللی چون یونسکو به‌خوبی این حق را در قالب اساسنامه‌اش نهادینه نموده است، مادة 1 آن اعلام می‌دارد هدف سازمان مشارکت برای صلح و امنیت به‌وسیلة ارتقای همکاری میان ملل ازطریق آموزش دانش و فرهنگ به‌منظور احترام جهانی بیشتر به عدالت به‌واسطة حاکمیت قانون و تحقق حقوق بشر و آزادی‌های اساسی است. به‌هرحال به‌نظر می‌رسد کارگزاران سیاست خارجی جمهوری اسلامی در تداوم روند بسترسازی برای احیای تصویر خردمندانه و صلح‌گرا از ملت و دولت ایران باید حق بر صلح را حقی جمعی معرفی نمایند.