همه تفاوتهای اردوغان، گل و داوداوغلو

پیش از آنکه به موضوع اصلی بحث، یعنی مقایسه تفاوتهای سه فرد مورد نظر بپردازیم، در نگاهی اجمالی، به سیر رشد این افراد میپردازیم:
عبدالله گل
در سال 1950 میلادی در شهر قیصری به دنیا آمد. قیصری یک استان تاجرپرور و اقتصادی است و گل در یک خانواده بازاری به دنیا آمده است. او تا پایان دوران دبیرستان در زادگاه خود ماند و سپس در دانشگاه استانبول، در رشته اقتصاد، تا مقطع دکترا ادامه تحصیل داد. سپس به عنوان عضو هیات موسس رشته مهندسی صنایع در دانشگاه ساکاریا به مدت 5 سال تدریس کرد. گل، در سال 1983 به جده عربستان رفت و به عنوان یک اقتصاددان در «بانک توسعه اسلامی» مشغول به فعالیت شد و به مدت 8 سال در عربستان زندگی کرد. او در همان دوران دانشگاه با برخی از شاگردان و همراهان «پروفسور نجمالدین اربکان» آشنا شده بود و این آشنایی به عضویت او در حزب رفاه اسلامی (RP) منجر شد.
برای درک اهمیت مسیر فکری سالیان جوانی گل، باید به این نکته اشاره کنیم که او نیز مانند بسیاری دیگر از روشنفکران اسلامگرای آن دوران، تحت تاثیر شاعر عارف مسلک ترک «نجیب فاضل کسا کورَگ» قرار گرفت. مردی که از سال 1965 به بعد، با انتشار مجله «شرق بزرگ» (Büyük doğu) نقش مهمی در هدایت افکار دانشجویان و جوانان مسلمان پیدا کرد و بر همه آنان تاثیر نهاد. اگر قرار باشد خطی را با نقطه مبدا انتشار مجله شرق بزرگ ترسیم کرده و به سوی آغاز فعالیتهای سیاسی نجمالدین اربکان حرکت کنیم، پاسخ بسیاری از سوالات ما در مورد اسلامگرایان ترکیه به دست میآید.
واقعیت این است که افکار نجیب فاضل، در حد یک روشنفکر بزرگ بیدارگر، بر همه خانوادههای محافظهکار تاثیر گذاشت. هرچند در فضای به شدت نظامی زده تحت کنترل ژنرالها، اسلامگرایان به حاشیه رانده شده و لاییستها به آنان مجال تنفس نمیدادند اما خانوادههای بزرگ و خاندانها و حلقههای محافظهکار، با ایجاد مدارس دینی و تقبل هزینه این مدارس و نیز با اعزام دانشجو به خارج، عملا نسل نوینی از روشنفکرهای محافظهکار را تربیت کردند که قرار بود بعدها سرنوشت ترکیه را تغییر دهند.
به موازات اهمیت نقش این شاعر مشهور، باید به این مساله نیز اشاره شود که غالب اسلامگریان ترکیه، تحت تاثیر میراث دینی و فکری روحانی و متفکر اسلامگرای مشهور کُرد ترکیه «بدیعالزمان نورسی» بودهاند. مردی که در دوران عثمانیان با امضا و عنوان «شیخ سعید کُردی»، بارها به دربار عثمانی رفت تا مجوزی دریافت و بزرگترین دانشگاه دینی خاورمیانه را در یکی از دو شهر کردنشین دیاربکر یا وان تاسیس کند و با برگزیدن اسم «مدرسه الزهرا»، با الازهر مصر رقابت نماید. اما درخواستهای مکرر او مورد توجه قرار نگرفت. در دوران جمهوری، کمالیستهای جوان، اسلامگرایان را به حاشیه راندند و شیخ سعید کُردی نیز همه عمر خود را در تبعید و بیماری گذراند. اما او میراث بزرگی از حلقههای دینی بهوجود آورد و هماکنون نیز دارای میلیونها پیروان است. در شرایطی که در ترکیه آن دوران، تنها میراث موجود، آثار و شاگردان نورسی بودند، نجیب فاضل با مجله شرق بزرگ، آتش تازهای برپا کرد و بسیاری از جوانان اسلامگرا تحت تاثیر افکار و اندیشههای او قرار گرفتند. آشنایی عبدالله گل با علی برادر اوغلو، از شاگردان مهم نجیب فاضل و همراهی او با چهرههای مهم دیگر باعث شد که به عضویت شعبه قیصری «باشگاه فکری شرق بزرگ» درآمده و با افکار اسلامگرایان ملیگرایی آشنا شود که معتقد به ضرورت تقویت و توسعه ترکیه از راه توجه به بنیههای تاریخی و فکری اسلامی و شرقی کشور بودند.
گل در سال 1991 به عنوان عضو حزب رفاه (RP)، از حوزه انتخابیه قیصری به عنوان نماینده به مجلس ترکیه راه یافت. او خیلی زود رشد کرد و در سال 1993 معاون اربکان در حزب رفاه شد. گل در کمیسیونهای برنامه و بودجه و کمیسیون سیاست خارجی خوش درخشید. او در سال 1995 دوباره نماینده شد و در سال 1996 در دولت ائتلافی اربکان ـ تانسو چیلر، به عنوان «وزیر دولت» (در ادبیات سیاسی ترکیه 4 معاون نخست وزیر را وزیر دولت میخوانند) و سخنگوی هیات دولت انتخاب شد. در سال 1998 میلادی، حزب رفاه به دستور دادگاه قانون اساسی ترکیه تعطیل شد. برخی از شاگردان اربکان همچون رجایی کوتان و اسماعیل آلپ تکین یک سال پیش از تعطیلی حزب رفاه، حزب فضیلت (FP) را بنیان نهادند و گل در انتخابات سال 1999 برای سومین بار به مجلس راه یافت. او این بار عضو مجلس نمایندگان پارلمان اروپا شد. در سال 2000 میلادی حزب فضیلت نیز به دستور دادگاه تعطیل شد و گل به همراه افرادی همچون رجب طیب اردوغان، بشیر آتالای، ادریس نعیم شاهین، بلنت آرنچ، علی باباجان و دیگران، «حزب عدالت و توسعه» (AKP) را بنیان نهادند. اردوغان به عنوان رهبر حزب انتخاب شد و گل نیز مهمترین معاونت یعنی معاونت حقوقی ـ سیاسی را بر عهده گرفت. در انتخابات سال 2002 میلادی، گل، دوباره نماینده مجلس شد و از آن جاییکه اردوغان به خاطر حکم دادگاه، در مسیر تشکیل کابینه، با ممانعت روبرو شده بود، عبدالله گل کابینه را تشکیل داده و نخست وزیر شد. یک سال بعد، در شهر کردنشین سرت (زادگاه آمنه اردوغان همسر اردوغان)، یکی از نمایندگان را وادار به استعفا نمودند تا از آن حوزه اردوغان را به مجلس آورند و به این ترتیب، اردوغان نخست وزیر و گل، معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه شد. سپس در سال 2007 عبدالله گل به عنوان رئیسجمهور، به کاخ چانکایا راه یافت.
رجب طیب اردوغان
اردوغان در سال 1954 در محله قاسم پاشای شهر استانبول به دنیا آمد اما خانواده او اهل ریزه در شمال شرقی ترکیه هستنند. او در ماه رجب به دنیا آمده و نام پدربزرگش نیز طیب بوده و به همین خاطر، اسم رجب طیب را برایش برگزیدهاند. اردوغان در یک خانواده دارای سطح اقتصادی پایین به دنیا آمده و در دوران کودکی با دنیای کار آشنا شده است. او در دبیرستان دینی استانبول درس خوانده است و همچون عبدالله گل در دوران دبیرستان به عضویت «اتحادیه ملی دانشجویان ترکی» درآمد. از آن جایی که دبیرستانهای دینی موسوم به مدارس امام خطیب، در آن دوران با ممنوعیت و محدودیت در کنکور روبرو شدند، اردوغان از یک دبیرستان عادی نیز با خواندن چند درس، دیپلم دیگری گرفت و در رشته اقتصاد تا مقطع لیسانس تحصیل کرد. در سال 1975 اردوغان عضو حزب سلامت ملی (MSP) شد و در زمره همراهان اربکان قرار گرفت. او در همان سال مسئول شاخه جوانان این حزب در بیگ اوغلوی استانبول شد. در سال 1976 مسئول شاخه جوانان استان استانبول شد و تا زمانی که حزب مزبور در سال 1980 و پس از کودتای نظامی ژنرال کنعان اَورَن تعطیل شد، در این مسئولیت باقی ماند. اردوغان در آن سالها در مناسبتهای حزبی، بر صحنه تئاتر میرفت، بیانیه مینوشت، سخنرانی میکرد، سازماندهی میکرد و در کل به عنوان فردی آیندهدار مورد اعتماد اعضای بالای حزب قرار گرفت.
او در سال 1982 به خدمت اجباری سربازی رفت و در سال 1984 که اربکان حزب جدیدی به نام رفاه تاسیس کرد، اردوغان باز هم به مسئولیت قبلی خود بازگشت و یک سال بعد به عضویت شورای سیاستگذاری حزب درآمد، مسئول شاخه حزب در استانبول شد، در انتخابات میان دورهای سال 1986 نامزد شد اما رای نیاورد. در سال 1989 در انتخابات محلی، طالب پست شهرداری بیگ اوغلو استانبول شد اما از نامزد حزب سوسیالیست شکست خورد. در انتخابات سال 1991 به عنوان نماینده مردم استانبول وارد مجلس شد اما پس از محاسبات آرای دو حزبی که با اربکان ائتلاف کرده بودند، کرسی نمایندگی منطقه 6 استانبول، به نماینده دیگری داده شد و اردوغان نتوانست به عنوان نماینده منتخب، سوگند یاد کند. با وجود چند بدشانسی پیاپی، اردوغان در سال 1994 با حمایتهای ویژه اربکان، وارد کارزار انتخابات محلی شد و با کسب 26 درصد از آرای مردم استانبول، شهردار این شهر شد.
البته اردوغان پیش از آن که شهردار شود، در دیگر حوزههای سیاسی و فکری حزب نیز، مسئولیتهای ویژهای بر عهده داشت. مثلا او از طرف اربکان مامور شد تا با تدوین یک گزارش مفصل، در مورد راهکارهای حل معضل کردهای ترکیه و شیوههای پایان دادن به جنگ با پ.ک.ک، به رهبر حزب کمک کند. اردوغان این گزارش مفصل را به کمک چند تن از یاران نزدیک خود تدوین کرد. او در سال 1997 در شهر کردنشین سرت در یکی از سخنرانیهای حزبی خود شعری خواند که بلای جان او شد و به خاطر این شعر به مدت دو سال محاکمه شد و نهایتا در سال 1999 میلادی زندانی شد. آن چه که در حکم دادگاه مهم بود، علاوه بر جزای حبس، ممنوعیت فعالیت سیاسی اردوغان و ایجاد مانع برای عضویت او در هر حزبی بود. در سال 2000 بین یاران و شاگردان اربکان در حزب فضیلت، اختلاف افتاد. گروهی به رهبری رجایی کوتان، خود را سنتی خوانده و بر اساس رویکرد مشهور به «نگرش ملی»، حزب سعادت را بنیان نهادند. (این حزب هم اکنون به رهبری مصطفی کمال آک فعالیت میکند و در انتخابات اخیر دو ونیم درصد از کل آرای مردم ترکیه را به دست آورد.) گروه دیگری نیز که خود را متجددین نام نهاده بودند، به رهبری رجب طیب اردوغان، حزب عدالت و توسعه را تاسیس کردند. اردوغان در آن زمان در یک سخنرانی مشهور، اعلام کرد: «ما آن پیراهن قدیمی را از تن درآوردیم.» منظور او، پشت کردن به برخی باورها نجمالدین اربکان در خصوص ضرورت وحدت کشورهای اسلامی و شرقی، انتقاد از ناتو و مخالفت با غرب بود. بعدها بلنت آرنچ اعلام کرد که حزب عدالت و توسعه به خوبی این را فهمید که نمیتواند با افکار اربکان فعالیت کند و باید راهی نوین را برگزیند.
احمد داوداوغلو
در سال 1959 میلادی در شهرستان تاشکنت استان قونیه به دینا آمد. داود اوغلو دوران متوسطه را در دبیرستان ویژه پسرانه به پایان رساند و به عبارتی دیگر به سنت بسیاری از خانوادههای محافظهکار، به دبیرستان مختلط فرستاده نشد. او در دانشگاه استانبول و در رشته روابط بینالملل دکترا گرفت. در سال 1990 به مالزی رفت و به عنوان استادیار در دانشگاه بینالمللی اسلامی مالزی مشغول به تدریس شد. یک سال بعد در همان دانشگاه رشته علوم سیاسی را تاسیس کرد و به مدت دو سال ریاست دانشکده را بر عهده گرفت. او پس از بازگشت به ترکیه در دانشگاه مرمره استانبول به عنوان دانشیار مشغول به تدریس شد، در روزنامه ینی شفق بیش از دویست مقاله نوشت، در دانشگاه بیلی کنت آنکارا و آکادمی جنگ تدریس کرد و در چندین کنفرانس بینالمللی نیز سخنرانی کرد.
داود اوغلو که بر زبانهای عربی، انگلیسی، آلمانی و مالایی تسلط دارد، در سال 2003 با توافق عبدالله گل، نخست وزیر، و احمد نجذت سرز، رییسجمهور وقت ترکیه، به خاطر انتشار مقالات، سخنرانیها، روابط خارجی و فعالیتهای علمیاش در حوزه روابط بینالملل، رتبه سفیرکبیر را از دولت دریافت و به عنوان مشاور نخست وزیر فعالیت کرد. او در سال 2009 بدون آنکه همچون دیگر وزرا، از مجلس به کابینه راه پیدا کند، وزیر امور خارجه شد. داود اوغلو با کتاب مشهور خود «عمق استراتژی»، در محافل داخل و خارج مورد توجه قرار گرفت و با تاکید بر روی سیاست «تنش صفر با همسایگان»، به عنوان یک دیپلمات مبتکر و دارای گفتمان استراتژیک نوین، به یکباره از همه بزرگان حزب عدالت و توسعه سبقت گرفت و به یکی از مهمترین مغز متفکرهای این حزب تبدیل شد. تا اواخر سال 2013 نیز کسی فکر نمیکرد که داود اوغلو مهمترین گزینه اردوغان برای پست رهبری حزب باشد و معمولا از افرادی همچون مهمت علی شاهین، هاکان فیدان، علی باباجان و دیگران اسم برده میشد اما بالاخره اردوغان پس از برگزیده شدن به عنوان رئیسجمهور، رهبری حزب و نخست وزیری را به داود اوغلو سپرد.
همسران گل، اردوغان و داود اوغلو
امینه اردوغان در سال 1955 میلادی در استانبول به دنیا آمد. خانواده امینه اهل سرت هستند. شهر کردنشین سرت در جنوب شرقی ترکیه، دارای یک اقلیت خاندانهای عرب است و امینه دختر یکی از این خانوادههاست. او در استانبول در مدرسه هنری مدحت پاشا تحصیل اما درس را نیمهکاره رها کرد و در سال 1978 با رجب طیب اردوغان ازدواج کرد. او از دوران کودکی محجبه بوده است. امینه خانم دارای چهار فرزند است.
خیرالنساء گل در سال 1965 در استانبول به دنیا آمده است. او تحصیل در دبیرستان را رها کرد و در سن 15 سالگی به عقد عبدالله گل 30 ساله درآمد. او بعدها در کنکور شرکت کرد و در رشته تاریخ به دانشگاه استانبول راه یافت اما به خاطر حجاب اسلامی خود نتوانست به دانشگاه راه پیدا کند. در آن دوران عبدالله گل نماینده مجلس بود و همراه با چندین خبرنگار به مقابل دانشگاه رفت اما اقدامات او نتیجه نداد و خیرالنسا پشت در ماند و گل خطاب به رسانهها گفت: اگر در روسیه زندگی میکردیم، وضعیت بهتری داشتیم. خیرالنساء دارای سه فرزند است.
ساره داود اوغلو در سال 1961 در قونیه به دنیا آمد. در سال 1981 میلادی در دانشگاه استانبول در رشته پزشکی، تحصیل کرد و بعدها به عنوان فوقتخصص جراحی زنان در همین دانشگاه فارغالتحصیل شد. او دارای چهار فرزند است.
تفاوتهای مهم و اثرگذار
اگر بخواهیم برای هر کدام از سه چهره شاخص مورد بحث، یک تعریف کلی به دست دهیم، میتوانیم بگوییم:
در شخصیت و رفتار عبدالله گل، تجربه سیاسی، علمی و دیدگاههای اقتصادی، در کنار رفتار متین و آرام، انعطاف در برابر مخالفین و خویشتنداری، مجموعا، از او تصویری از یک رجل سیاسی متین به دست میدهد که ادعاهای بزرگی ندارد، اتکاء به امکانات و شرایط عینی و بها دادن به واقعیتها و توجه به موانع را فراموش نمیکند. او خطیب و سخنران خوبی نیست، نسبت به بسیاری از سیاستمداران ترکیه فرد محجوبتر و آرامتری است و در مقایسه با بسیاری از رهبران، چندان اهل رسانه نیست. اما از ظرفیتهای مهم شبکههای اجتماعی، غافل نیست. گل، در مجموع دارای یک شخصیت میانهرو و معتدل است و اهل واکنشهای سریع نیست. رشد گل، در دو بستر فعالیتهای دانشگاهی، پارلمانی و دیپلماسی بیشتر بوده و در میان هواداران حزب عدالت و توسعه، دارای طیف خاص و گستردهای از هواداران ویژه خود نیست.
در منش اردوغان، ویژگیهای کاریزماتیک، برجستهتر از سایر شاخصهها است. عکسهای قدیمی اردوغان، فعالیتها، سخنرانیها و منش کلی او، نشان میدهد که در همان دوران جوانی هم، ویژگیهای یک رهبر بالقوه را داشته و به همین خاطر مورد توجه و حمایت اربکان قرار گرفته است. اردوغان خیلی سریع برافروخته میشود و از نشان دادن واکنشهای آنی و سریع ابایی ندارد و حتی در دوران نخست وزیری خود، در پارلمان، در سخنرانیهای عمومی، در محافل سیاسی و اقتصادی، به راحتی و به شکل مستقیم، پاسخ مخالفین خود را میداد و در لحظه، با آنان کل کل میکرد. اگر عبدالله گل، خطیب خوبی نیست، در مقابل، اردوغان سخنران بسیار توانمندی است و سبک خاصی از نطق سیاسی و حزبی را در ترکیه به وجود آورد. اردوغان، برخلاف گل و داود اوغلو، اهل مقالهنویسی نیست، اما قلم شیوایی دارد، بر منابع و ظرفیتهای زبان و ادبیات ترکی در حد اعلا تسلط دارد و از این گذشته، با زبان مردم، آشناست و نبض هواداران خود را در دست دارد. سخنرانیهای اردوغان، پر از شعر و روایت و ضربالمثل و نیش و کنایه است و گاهی از واژگانی استفاده میکند که سالهاست فراموش شدهاند.
اگر عبدالله گل، اهل کادرپروری و بهوجود آوردن حلقههای تنگ و گشاد رجال همراه و هم مسیر نیست، در عوض، اردوغان یکی از مهمترین ستونهای توفیقات سیاسی و حزبی را بر کادرپروری بنا نهاده و به طور مداوم، افرادی را در کنار خود رشد میدهد و به آنها اعتماد میکند. به عنوان مثال، از همان دورانی که اردوغان شهردار استانبول بود؛ عمر چلیک جوان آدانایی با او همراه بود. عمر چلیک، هماکنون به ظاهر وزیر فرهنگ و جهانگردی است اما او در کنار هاکان فیدان و داود اوغلو، وظیفه مدیریت مذاکرات غزه را در قاهره بر عهده داشت، در مقطع کنونی در حال چانهزنی برای تشکیل کابینه ائتلافی است و در بسیاری از پروندههای عجیب و غریب، از اختیارات تام و تمام برخوردار است. یا پروفسور ابراهیم کالن، جوان دیگری است که از دانشگاه به حلقه یاران اردوغان راه یافت و هماکنون سخنگوی او و از شانسهای تصدی پست وزارت خارجه است، هاکان فیدان از مهمترین و نزدیکترین رجال نزدیک به اردوغان است که تنها در مدت چند سال مسیری سولانی را طی کرد و دهها کادر سیاسی، اقتصادی، حقوقی و حزبی دیگر میتوان نام برد که همگی الفبای کار را از خود اردوغان یاد گرفتهاند و به او وفادار هستند.
یکی دیگر از ویژگیهای اردوغان، لجاجت و سماجت است. برخلاف گل که برخی امور را به آینده واگذار میکرد، اردوغان اصرار دارد با سماجت به همه خواستههایش برسد. اگر چه این ویژگی، در کارزار حزبی، همواره به نفع اردوغان است اما در برخی حوزههای داخلی و خارجی، مسائل کلان را به مساله شخصی خود اردوغان تبدیل میکند. گل اهل بخشش و چشمپوشی است اما اردوغان، تا حد زیادی کینهای است و علاقهی وافری به دامن دادن به جنگهای تبلیغاتی دارد. گل در برابر مخالفین، بسیار مودبانه و آرام برخورد میکند و ترجیح میدهد در خفا و با روشهای قانونی مخالفین خود را تضعیف کند اما اردوغان بسیار تند به مخالفین خود میتازد و راه نفس آنان را میگیرد. گل در دوران ریاستجمهوری خود، روابط خوبی با سران همه احزاب ترکیه برقرار کرد و مداوم با آنان ارتباط حضوری یا تلفنی داشت اما اردوغان حاضر نیست چنین روابطی داشته باشد.
اگر گل در یک حد معقول و تا حدودی اندک، از رسانهها بهره میبرد، در عوض اردوغان، قرارگاه جنگی خود را در میدان رسانه مستقر کرده است. او روابط بسیار نزدیکی با برخی از تحلیلگران مشهور دارد و به کمک آنها و با استفاده از روزنامهها و شبکههای تلویزیونی نزدیک به دولت، به هدایت و گاهی به مهندسی افکار عمومی روی میآورد و مهمترین رکن استراتژی سیاسی اردوغان، مورد خطاب قرار دادن افکار عمومی با روشهای مستقیم و غیرمستقیم است. در حوزه منش حزبی نیز باید گفت: اردوغان، درس مهمی از اربکان فراگرفته که همانا ضرورت سرکشی یاران حزبی به خانه به خانه تمام ترکیهایها است. بر همین مبنا، حزب عدالت و توسعه طی سالیان اخیر، هزاران تیم تبلیغاتی خود را به کوچهها و محلات فرستاده و از این راه توانسته پیروزیهای انتخاباتی بزرگی به دست بیاورد. یکی دیگر از ویژگیهای اردوغان، برقرار کردن رابطه گسترده با آحاد و طبقات مختلف مردم و تبلیغ بر روی صفت خاص «فرزند ملت» است. اما در این حوزه، گل و داود اوغلو، توفیق چندانی ندارند و تا حد زیادی از مردم دور هستند. طی سالیان اخیر، کسی ندیده که فرزندان، همسر و اطرافیان گل وارد صحنههای آشکار سیاسی و تبلیغاتی شوند اما اردوغان، تقریبا همه خانوادهی خود را به صحنه آورده است. زمانی که به خاطر بمباران هوایی روستای مرزی اولودره 36 جوان کُرد به خاطر اشتباه نظامیان ترکیه کشته شدند، اردوغان برای دلجویی از کردها، همسرش امینه و دخترش سمیه را به روستای مزبور فرستاد و در موارد دیگر نیز از پسر دومش بلال استفاده کرده و در انتخابات اخیر نیز داماد خود را به عنوان نماینده به مجلس فرستاد.
در حوزه سیاست خارجی، گل بنا را بر تعاملات مرسوم دیپلماسی منطقهای و فرامنطقهای گذاشت اما اردوغان ترجیح میدهد از قومیتها، مذاهب، گروههای مخالف و حلقههای پیرامونی بهره بگیرد و مدیریت این حوزه پرچالش و متناقض، گاهی برای اردوغان دردسرساز میشود. روابط ویژهی اردوغان با رهبران کُرد عراقی، سران سنیها، سران جریانات اخوانی تونس، لیبی و مصر و بسیاری دیگر از چهرهها، نمونههایی از این رویکرد خاص است.
اما وقتی که سخن از ویژگیهای شخصیتی داود اوغلو به میان میآید و بر روی مهمترین تفاوتهای او با گل و اردوغان زوم میکنیم، در گام نخست به چنین نتیجهای میرسیم: اگر گل، سیاست را در مسیر تحصیلات دانشگاهی و حلقههای فکری ـ حزبی و پارلمان و میدان دیپلماسی فراگرفته و اردوغان در میدان عمل و در یک مقام پراکتیسین و سازماندهنده بزرگ، در شهرداری و حزب و محلات شهر، سیاستمدار شده، داود اوغلو در حوزهای انتزاعیتر، یعنی در کتابخانه و دانشگاه و دنیای نظریات سیاسی و با مطالعه عمیق تاریخ منطقه و جهان، مبانی سیاست را فراگرفته و سپس تلاش کرده، تا بر اساس یافتهها و تحلیلهای خود، به شاکلهای از یک نظریه سیاسی برسد که ترکیه را به سدههای طلایی اقتدر عثمانی بازگرداند. او در این مسیر برای همه مسایل منطقه برنامه دارد، قومیتها و ملیتها را تحلیل کرده و از مفهومی خواستنی و قابل قبول به نام ضرورت همگرایی همه ناصر متفاوت قومی و دینی، دم میزند. داود اوغلو از این منظر، بیشتر در مقام یک دانشمند ظاهر میشود و با قلم توانمند خود، کتب و مقالات فراوان مینویسد و زمانی پا به میدان فعالیتهای حزبی و اجرایی میگذارد که چهل سال از عمر او سپری شده است. چیزی که در مقایسه دقیق بین این سه شخصیت، توجه ما را به سوی خود جلب میکند، این است که اگر تفاوتهای اردوغان و گل را در حدی بدانیم که آنها را دو قطب متفاوت و تا حدودی مخالف هم بدانیم، داود اوغلو در نقطهای قرار میگیرد که میتوان آن را حدفاصل میانه این دو نقطه دانست. داود اوغلو نیز مانند گل، سخنران خوبی نیست اما از روزی که پست وزارت امور خارجه را ترک کرده و رهبر حزب و نخست وزیر شده، تمام زیر و بمهای سخنرانیهای اردوغان را تقلید میکند و میخواهد اردوغانوار سخنرانی کند. اگرچه هنوز در این مسیر موفقیت چندانی به دست نیاورده اما جسورانه و مصرانه، در حال تبعیت از الگوی رهبری اردوغانی است. در صفت عملگرایی نیز میتوان این سه چهره را چنین مقایسه کرد که هر سه نفر بر اساس ویژگیهای سیاسی و حزبی مشترکشان، در این نقطه اتفاقنظر و شباهت دارند اما در هر حال، نمیتوان منکر این واقعیت شد که اردوغان در این زمینه گوی سبقت را از دو نفر دیگر ربوده است و گاهی چرخشها و تغییر مواضع سریع اردوغان، حتی یاران نزدیک او را نیز متعجب میکند. داود اوغلو در حوزه برقراری روابط، گاهی از اردوغان هم توانمندتر ظاهر میشود. تسلط او بر چهار زبان خارجی، اقامت طولانی مدت در مالزی، مصر، اردن و چند کشور دیگر و ویژگیهای علمی و شخصیتی، از داود اوغلو مذاکرهکننده توانمند و ماهری ساخته که در روابط خود، از ویژگی شناخت ملتها و احترام نهادن به تفاوتهای فرهنگی، بیشترین بهره را میبرد. داود اوغلو در سازماندهی حزبی نه به اندازهی اردوغان، بلکه در حد گل هم توانمند نیست شاید بتوان گفت از این منظر، دچار مشکلاتی خواهد شد. باوجود همه تفاوتهای کلیای که مورد بررسی قرار گرفتند، باید به این واقعیت اشاره کرد که این اضلاع این مثلث، با هم جنگ قدرت و جنگ منافع ندارند و شواهد نشان میدهد که اگر گل در صحنه سیاست کم اثر شود، همکاری و همراهی اردوغان و داود اوغلو، حالا حالاها ادامه خواهد داشت.
نظر شما