ایران و جنبش عدم تعهد: از تهران 2012 تا کاراکاس 2015
ایران و جنبش عدم تعهد: از تهران 2012 تا کاراکاس 2015
یکشنبه 26 شهریور 1391

برگزاری موفق اجلاس سران جنبش عدم تعهد (نم) در تهران از 26-31 آگوست 2012 نقطه عطف مهمی در تحولات سیاست و روابط خارجی ایران و تحولات ماهوی و روندی جنبش عدم تعهد محسوب میگردد. اجلاس مهم سران نم در تهران به پایان رسید ولی موضوع قابل توجهی که در فضای برگزاری بعد از اجلاس تهران مطرح میباشد این است که با توجه به سکانداری هدایت این جنبش توسط ایران، در زمان ریاست این کشور بر این نهاد بینالمللی در 3 سال آتی تا زمان برگزاری مجدد اجلاس سران نم در سال 2015 این کشور چه استفاده احتمالی همراستا با منافع ملی از این جنبش خواهد داشت و ریاست ایران برای اهداف راهبردی این جنبش بینالمللی چه مزایا و ظرفیتهای متصوری را ایجاد خواهد کرد؟
اگر با دیدی واقعگرایانه به تحولات اجلاس سران نم در تهران بنگریم تاکید بر نفوذ گرایی، همکاریگرایی، شبکهگرایی، نهادگرایی، چندجانبهگرایی، هنجارگرایی، تعاملگرایی، مقاومتگرایی، مشارکتگرایی، اخلاقگرایی، کثرتگرایی و صلحگرایی از جمله دستاوردهای این اجلاس هم برای تهران و هم برای نم بود. دستاوردهای مزبور هم منطبق با اهداف و فعالیتهای این جنبش در طول چند دهه گذشته و هم منطبق با ماهیت و تحولات سیاست خارجی ایران در طول 3 دهه گذشته و اهداف این واحد سیاسی در حوزه سیاست خارجی در چشمانداز فراروست. حضور مقامات مهمی همچون بان کی مون، مرسی و هیاتهای دیپلماتیکی از عربستان، قطر و عراق و همچنین بندهای مختلف بیانیه پایانی اجلاس سران و دیگر اسناد این سازمان در تهران خود معرف و گویای بخشی از دستاوردهای اولیه ایران از برگزاری این اجلاس است.
واقعیت غیرقابل کتمان این است که جنبش عدم تعهد یک نماد سیاسی جهت ارتقای نفوذ کشورهای عضو در جهان «بیقطبی» کنونی است. از اینرو ریاست ایران بر این جنبش در طول 3 سال آتی همچنان که یک فرصت قابل توجه برای دستگاه دیپلماتیک این کشورمحسوب خواهد شد؛ در تعدیل رفتار قدرتهای بزرگ و دیگر سازمانها و کنشگران بینالمللی نسبت به اهداف بیطرفانه سیاست خارجی این کشور نیز قابل تامل است. با این وجود این مساله نباید باعث عدم تمرکز نگاه تحلیلگران مسائل ایران به دیگر کانونهای قدرت، ثروت و اراده در عرصه نظام بینالملل کنونی در مواجهه و مهارسازی ایران شود.
ریاست ایران بر جنبش عدم تعهد از تهران 2012 تا کاراکاس 2015 فرصت قابل توجهی برای همکاریهای جنوب ـ جنوب و نگاه به شرق این کشور خواهد بود. سکانداری این جنبش توسط ایران ظرفیتهای جدیدی را در تنشزدایی ایران با دیگر کانونهای قدرت جهانی ایجاد خواهد نمود و در تعدیل و اثرگذاری تحریمهای ناعادلانه بینالمللی علیه ایران نیز بیتاثیر نخواهد بود. علیرغم موارد فوق؛ این نکته را نیز نباید فراموش کرد که این جنبش تنها یکی از ابزارهای نهادی سیاست خارجی ایران در 3 سال آتی خواهد بود و این کشور از ظرفیتهای فوقالعاده مهم این جنبش همراستا با ظرفیتهای ژئوپلیتیکی، ایدئولوژیکی و قدرت نرمش استفاده خواهد نمود.
اما ریاست ایران برای جنبش عدم تعهد و اعضای آن نیز و مخصوصا در میان اعضای این جنبش بیتاثیر نخواهد بود. به لحاظ روندی ریاست ایران بر این جنبش از سه سطح تحلیل جهانی، منطقهای و ملی در 3 سال آتی قابل توجه است. در سطح جهانی ریاست 3 ساله ایران بر جنبش عدم تعهد باعث تجدید حیات و هویتیابی حرکتهای تجدیدنظرخواه و مقاومتگرایانه در سطح روند نظم رو به ظهور جدید جهانی خواهد شد و قدرت یکجانبهگرایی و تبعیضآمیز نهادهای مهم بینالمللی دیگری همانند شورای امنیت سازمان ملل متحد، آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اتحادیه اروپا، شورای همکاری خلیج فارس، گروه 8 کشور صنعتی و... را تعدیل خواهد نمود. در سطح منطقهای باعث شکلگیری حرکتهای سیاسی ـ فرهنگی منطقهگرایانه جنوب ـ جنوب در میان اعضای جنبش و متعادل و متوازنسازی رفتار قدرتهای بزرگ علیه رفتار مقاومتجویانه برخی از اعضای آن خواهد شد. در سطح ملی نیز واحدهای سیاسی عضو این جنبش شاهد انسجام ملی بیشتر و گرایش افزونتر به سمت و سوی استفاده استراتژیک و سیاسی از اینگونه حرکتهای جهانی جهت «الهامبخشی» به کشورهای همسو با اهداف راهبردی آنان خواهند گردید.
در مجموع میتوان گفت که ریاست ایران بر این جنبش از تهران 2012 تا کاراکاس 2015 یک برگ برنده استراتژیک دیگر جهت پیادهسازی اهداف سیاست خارجی این کشور؛ اعتباریابی و هویتیابی احتمالی و ایفای نقش متعادلساز، توازنبخش و گفتمانساز این نهاد بینالمللی در مقابل دیگر سازوکارهای چندجانبه و یکجانبه بینالمللی خواهد بود.
بنابر تجربیات 3 دهه گذشته با توجه به تجربه ریاست بر نم به احتمال بسیار زیاد ایران سال 2015 همراستا با بهرهبرداری از دیگر ظرفیتهای بالفعل و بالقوه سیاست خارجیاش شاهد افزایش نفوذ راهبردیاش در سطح معادلات و نظم منطقهای و بینالمللی خواهد بود. به قول فریدمن چنین وضعیتی حاکی از موفقیت و برنده بودن ایران در بازی پیچیده دیپلماتیک در نظام تعاملات بینالمللی کنونی خواهد بود.
با توجه به ماهیت، وزن و تحولات جنبش عدم تعهد؛ همزمان با ریاست آتی ونزوئلا بر جنبش عدم تعهد در کاراکاس سال 2015 این جنبش تفاوت زیادی با جنبش عدم تعهد در بلگراد سال 1961 نخواهد داشت ولی ایران سال 2015 تفاوت زیادی با ایران سال 2012 خواهد داشت. همانطور که مصر سال 2012 در صحنه تحولات استراتژیک ـ امنیتی بینالمللی تفاوت بسیار زیادی با مصر سال 2009 در صحنه بینالمللی دارد. وقوع چنین سناریویی نقطه عطفی در شکست سیاست ایزولهسازی و راهبرد تحریم و تشدید تحریم علیه کشورهای غیرمتعهد از سوی قدرتهای بزرگ و دیگر سازوکارهای نهادی چندجانبه خواهد بود. شکلگیری این وضعیت بدونشک در آینده مورد توجه عمیق تحلیلها و ملاحظات سیاسی ـ استراتژیک و فرهنگی زیادی در ارتباط با نقشآفرینی کشورهای غیرمتعهد در عرصه سیاست، حکمرانی و مدیریت مشترک جهانی قرار خواهد گرفت.
نظر شما