اختلافات احزاب و جریانات کُردی و تاثیر آن بر روابط منطقهای کردها

نگاهی به رویدادهای چند سال اخیر در عراق و تحولات چند ماه اخیر مناطق کردنشین سوریه و ترکیه، گواه این مدعاست و این تابلو، گویای این است که مسالهی کردها و رویکرد جریانات کُردی، در ابعاد مختلف سیاسی، شایان تامل است. البته در همین جا، ذکر این نکته نیز ضروری است که جریانات و احزاب کُردی بنا به دلایل متعددی از جمله وضعیت خاص جغرافیایی، میزان توان اقتصادی و نظامی و سایر فاکتورها، نمیتوانند قائم به ذات باشند و در هر حال، هر تصمیمی که اتخاذ کنند، نیاز به تایید و حمایت بازیگران منطقهای و فرامنطقهای دارد و شاید به همینخاطر است که نیچروان بارزانی نخست وزیر اقلیم کردستان عراق، سال گذشته در گفتگو با چند رسانهی خارجی اعلام کرد: برای تشکیل دولت، دست کم باید رضایت یکی از همسایگان را کسب کنیم. ناگفته پیداست که منظور این سیاستمدار جوان کُرد و نوه ملامصطفی بارزانی، ضرورت کسب رضایت آنکارا است.
پس از این مقدمه کوتاه، لازم است بر روی این موضوع تامل شود: آیا احزاب و جریانات سیاسی کُردی در عراق، سوریه و ترکیه، همگی در یک راستا فعالیت میکنند و به عنوان مثال، هدف و آرمان مشترکی به نام «تشکیل کردستان بزرگ و متحد» دارند؟ اگر آنان از چنین وحدتی برخوردار هستند، در طول و عرض این مسیر پرفراز و نشیب، دارای روابط و معاملات یکسان و مشابهی با قدرتهای منطقه و خارج از منطقه خواهند بود؟ خیر. در پاسخ به هر دو سوال، میتوانیم بهروشنی و به صراحت بگوییم؛ احزاب و جریانات کُردی، دست کم در دوره و مقطع کنونی ـ برخلاف دهههای پیشین ـ بر روی ایده و آرمانی به نام ضرورت ایجاد کردستان بزرگ و یکپارچه، همنظر و متفقالقول نیستند و از این گذشته، بر اساس منافع، محدودیتها و شرایط خاص جغرافیایی و سیاسی، در روابط خود با کشورهای همجوار و دنیای غرب، رویکردهای متفاوت و گاه مخالف هم دارند.
یک اختلاف قدیمی؛ چه کسی رهبر است؟
در ادبیات سیاسی و رسانهای نهادهای اقماری پ.ک.ک، از عبدالله اوجالان رهبر زندانی پ.ک.ک به نام «رهبر خلق کُرد» یاد میشود، نهادهای نزدیک به «حزب دموکرات کردستان» از مسعود بارزانی با لفظ رهبر یاد میکنند و در ادبیات نهادهای اتحادیه میهنی کردستان عراق هم برای جلال طالبانی رئیسجمهور عراق، به شکلی از لفظ کُردی مامه (در زبان کُردی سورانی به معنی عمو) استفاده میشود، که گویی او برجستهترین شخصیت سیاسی کُرد بوده است. در هر حال، با توجه به این که در شرایط کنونی، مام جلال به خاطر کسالت و بیماری، عملا از صحنه قدرت و سیاست کنار رفته، میتوان مسعود بارزانی و عبدالله اوجالان را مهمترین سران کُرد دانست که اتفاقا بین آنان، رقابت و اختلاف جدی وجود دارد. این دو چهره سیاسی تفاوتهای جدی و بنیادینی دارند: مسعود بارزانی، پسر ملامصطفی، از راه مدیریت بنمایههای قدرت خاندانی و حمایت عشایر کُرد به قدرت رسیده و به نوعی، مغز اصلی هدایت افکار ناسیونالیستی کُردی شناخته میشود.
اما قضیه اوجالان یا آپو (در زبان کُردی کورمانجی به معنی عمو) فرق میکند. او دارای ریشههای چپگرایانهی دانشجویی است و با آنکه یکی از متنفذترین سران کُرد است اما هیچگاه به شکل جدی در کتابها و آثار خود، از ناسیونالیسم کُردی حمایت نکرده و پارادایم قدرت به معنی واقعی کلمه را، مهمتر و خواستنیتر از گرایش قومی و ناسیونالیستی میداند و تقریبا در تمام آثار خود، بارزانی، طالبانی و همه رهبران دیگر کُرد را به تبعیت از اندیشه «ملیگرایی بَدَوی» (در زبان ترکی Ilkel milliyetçilik) متهم میکند. اگرچه احزاب و نهادهای نزدیک به هر کدام از این سه چهره، تلاش میکنند تحلیلها و تصورات مختلفی در مورد رهبری جریانات کُردی به دست دهند و فردی را به عنوان چهره ملی معرفی کنند اما در حال حاضر نسل جدیدی از کادرهای سیاسی کُرد پا به میدان فعالیتهای حزبی نهادهاند که برخی از آنها همچون برهم صالح در مقام تکنوکراتهای توانمند، برخی دیگر همچون نیچروان بارزانی در کسوت پراکتیسین و افرادی نیز همچون نوشیروان مصطفی امین (رهبر جنبش تغییر یا گوران) به عنوان سازماندهنده و کادرپرور اثرگزار، به شکلی فعالیت میکنند که نشان میدهد لفظ «رهبری» و سودای رهبر همه کردها بودن، برایشان اهمیتی ندارد. در این میان در ترکیه نیز چهرههایی همچو تن لیلا زانا، احمد ترک، صلاح الدین دیمرتاش و خطیب دجله و در سوریه نیز افرادی مانند صالح مسلم و دیگران، در موقعیتهای دیگری هستند که نشان میدهد تلاش برای معرفی فردی واحد به عنوان نماد رهبری همه کردها، محکوم به شکست است و فقط در حوزههای محدود حزبی و ایدئولوژیک اعتبار دارد و از این گذشته در میان جوامع کُرد کشورهای مختلف، شمار قابل توجهی از مردم کُرد، چنان به حکومتهای مرکزی نزدیک هستند که نمیتوان آنها را بخشی از زیرمجموعههای جریانات کُردی مختلف بهشمار آورد.
با این وجود، دو جریان مهم کُردی، در این حوزه دارای اختلافات پیچیدهای هستند و این اختلاف، منجر به آن شده که زنجیرهای از تنشها و رویاروییهای بسیار جدی و خطرناک بین گروههای کُردی به وجود بیاید. این دو جریان را به طور خلاصه میتوان قطب اوجالانی و بارزانی دانست. در قطب و جبهه اوجالانی، شاهد فعالیت احزاب و نهادهای اقماری فراوانی در عراق، ترکیه، ایران، سوریه و اروپا هستیم و در این حوزه، چندین گروه، حزب، رسانه، نهاد مدنی و غیره، اوجالان را رهبر ملی کردها میخوانند و به تبعیت از سنت سی ساله پ.ک.ک، از بارزانی متنفر هستند و از مطرح شدن او ناراضی هستند.
اما در قطب و حوزه مقابل، حزب دموکرات کردستان عراق و بسیاری از کردهای اقلیم و دیگر کشورها بارزانی را نمادی از تلاش یک رهبر کُرد برای رسیدن به استقلال و تشکیل دولت کُردی میشناسند. او در عین حال نماد یک رهبر «پیشمرگ» نیز هست. مسعود بارزانی امروزه دارای گونهای از مشروعیت و اعتبار سیاسی نزد کشورهای مهم منطقه از جمله ایران، عراق، ترکیه، سوریه و چندین کشور عربی است و در میان سران اتحادیه اروپا و نزد سران آمریکا نیز از احترام و مقبولیت بالایی برخوردار است و در جایگاهی قرار گرفته که همراهی یا عدم همراهی با او، میتواند بالانس و موازنه عراق و پیرامون آن را تا حد زیادی دستخوش تغییر کند. او علاوه بر قدرت سیاسی و حزبی و مقبولیت اجتماعی، درآمدهای میلیاردی نفت و گاز و فرماندهی نیروهای پیشمرگ کُرد را نیز در دست دارد.
در مقابل؛ عبدالله اوجالان، رهبر پ.ک.ک از 16 سال پیش تاکنون، زندانی شده است و دارای مشروعیت سیاسی منطقهای و فرامنطقهای نیست و اتفاقا نام حزب تحت امر او یعنی پ.ک.ک، در لیست بینالمللی گروههای تروریستی قرار دارد و از این نظر، تنها کارتها و اهرمهای قدرت اوجالان عبارتند از شاخه نظامی پ.ک.ک به عنوان تهدیدی جدی در مقابل ترکیه، نهادهای اقماری سیاسی قانونی حاضر در ترکیه از جمله حزب دموکراتیک خلقها (HDP) با هشتاد کرسی در مجلس ترکیه و حزب مقتدر اتحاد دموکراتیک (PYD) در شمال سوریه که با شاخه نظامی مدافعین خلق (YPG) توانسته به شکل یک قبضه در مناطق کردنشین سوریه، قدرت را در دست بگیرد. البته جریان اوجالان، زیر مجموعههایی برای اثر گذاشتن بر معادلات ایران و اقلیم کردستان عراق نیز به وجود آورده که از قدرت ناچیزی برخوردار هستند.
مهمترین تفاوتی که در مقایسه بین مفهوم و مصداق قدرت بارزانی و اوجالان وجود دارد، این است که قدرت، نزد بارزانی، نهادینه و نظاممند شده و دارای مشروعیت اجتماعی و سیاسی منطقهای و فرامنطقهای است، اما قدرتی که به جریان اوجالان تعلق دارد، به شکل تثبیت شده و نهادینه شده درنیامده و از اعتبار و پذیرش خارجی برخوردار نیست.
از اختلافات فکری تا اختلاف بر سر ابزارهای قدرت و روابط خارجی
احزاب مختلف اقلیم کردستان عراق، از لحاظ فکری و عقیدتی، طیفها و شناسههای خاصی دارند که میتوان در یک دستهبندی کلی آنها را به احزاب اسلامی، چپ و ناسیونالیستی کُردی تقسیم کرد اما واقعیت این است که مرز این اختلافات، گاهی چنان ظریف و نامرئی میشود که چندان قابل درک نیست. به عنوان مثال، حزب دموکرات کردستان عراق به عنوان قدرتمندترین حزب کُردی اقلیم، از قدرت سیاسی، نظامی و مالی بالایی برخوردار است و افکار آن مبتنی بر محورهای مطالبات قومی است اما در عین حال، مخالفتی با اندیشههای اسلامی ندارد. در مقابل، احزاب اسلامی اقلیم نیز، در عین حالی که بر اساس افکار اسلامی و دینی فعالیت میکنند، اما دارای گرایشهای ناسیونالیستی نیز هستند و جریانات چپگرایی همچون اتحادیه میهنی (به رهبری مام جلال طالبانی) و جنبش تغییر یا گوران (به رهبری نوشیروان مصطفی امین)، هم معتقد به اصولی همچون لاییسم و ضرورت توسعه دموکراسی هستند و هم بر مطالبات کُردی و قومی تاکید میکنند. این احزاب، در خصوص مسائل مهمی همچون شیوه تقسیم درآمدهای نفتی، روش مدیریت و تقسیم قدرت، چند و چون تعامل با بغداد یا دولت مرکزی، ساختار ریاستی یا پارلمانی، سهم احزاب، چگونگی اداره و فرماندهی نیروهای پیشمرگ، زمانبندی همهپرسی برای الحاق مناطق متنازع علیها (همچون کرکروک) به خاک اقلیم و مسائل دیگری از این دست، اختلاف دارند و در حوزه مهم دیگری همچون روابط منطقهای و خارجی نیز دارای اختلافات جدی هستند. به عنوان مثال؛ در شرایط کنونی، دو حزب چپگرای گوران و اتحادیه، بر این باورند که روابط بسیار نزدیک حزب دموکرات کردستان عراق و حزب عدالت و توسعه ترکیه به سود کردها نیست و در مقابل رسانههای حزب دموکرات نیز معتقدند که روابط نزدیک این دو حزب به ایران، خالی از اشکال نیست. گروههای کُرد ایرانی مستقر در اقلیم کردستان عراق نیز، دچار اختلافات و انشعابات جدی شده و نظر واحدی در مورد چند و چون فعالیت سیاسی و حزبی ندارند.
در کردستان ترکیه نیز وضعیت دیگری برقرار است. در آنجا، شاهد فعالیت چهار جریان هستیم که میتوان آنها را چنین تقسیمبندی کرد: جریان پ.ک.ک و اوجالان، اسلامگرایان کُرد دور از دولت، کردهای نزدیک به حزب عدالت و توسعه (اعم از اسلامگرا و دیگر طیفها)، کردهای نزدیک به بارزانی و تفکرات ناسیونالیستی. در مورد اختلافات احزاب کُرد فعال در ترکیه باید گفت؛ سه جریان اسلامگرای دور از دولت، اسلامگرای نزدیک به دولت و ناسیونالیستها، تقریبا در همه خطوط سیاسی و سازمانی، با اختلافات ناچیزی، با همدیگر همنظر و همرای هستند اما هر سه آنها با پ.ک.ک دچار اختلاف هستند. پ.ک.ک پس از فعالیتی نزدیک به چهل سال، هنوز هم در مورد فعالیت مسلحانه حرف آخر را نزده و مذاکرات صلح بین ترکیه و پ.ک.ک در دور جدید نیز دچار مشکل شده است. غیر از تعداد معدودی از سران ناسیونالیست کُرد ترکیه نظیر کمال بورکای و ابراهیم گوچلو که بر ضرورت برخورداری کردها از حق تعیین سرنوشت و یا ایجاد ساختار فدرالی تاکید میکنند، دیگر جریانات کُردی چنین نظری ندارند و پ.ک.ک نیز الگوی دیگری به نام نهادهای خودگردان و کانتونی را میپسندد که بر اساس کنوانسیونها و الگوهای اتحادیه اروپا در مورد اقتدار و اختیارات نهادهای محلی، مورد توجه اوجالان قرار گرفته است. باید به این نکته مهم نیز توجه شود که بین پ.ک.ک و گروهی از اسلامگرایان کُرد نزدیک به فتح الله گولن و نزدیک به جریان موسوم به حزب الله ترکیه، اختلافات عمیق و سابقه درگیریهای خونین وجود دارد و این اختلافات هنوز هم پابرجا هستند.
در مناطق کردنشین شمال سوریه، بازتابی جدی از اختلافات دو جریان کُردی مخالف هم، یعنی نهادهای سیاسی و حزبی نزدیک به اوجالان و بارزانی وجود دارد و این اختلافات آنقدر پیچیده است که بر همه ابعاد فعالیتهای آنان از جمله جنگ و درگیری، توافق و همراهی با دمشق و مخالفین دمشق و رویکرد کلی نسبت به آینده، اثر گذاشته است. به عنوان مثال، جریان نزدیک به پ.ک.ک یعنی حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) و زیرمجموعههای آن، علاوه بر آنکه فضا را برای فعالیت احزاب نزدیک به بارزانی به شدت محدود کرده است، همزمان هم با هماهنگی با آمریکا، با داعش میجنگد؛ هم با دولت سوریه همراهی میکند و هم در برخی جبههها با مخالفین سوری همراهی و در بعضی حوزهها با آنان مخالفت میکند و شاید بتوان این حوزه را پیچیدهترین حوزهی اختلافات احزاب کُردی دانست.
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت، جنس اختلافات احزاب کُردی و چند و چون مناسبات و تعاملات آنان با همدیگر، به شکلی است که؛ کم و کیف این اختلافات، میتواند مسیر روابط خارجی این احزاب و رویکرد کلان آنان در قبال مطالبات کُردی و مسایل پیرامونی را تغییر دهد.
نظر شما