مرسی از آرمانگرایی تا مصلحتگرایی
مرسی از آرمانگرایی تا مصلحتگرایی
یکشنبه 7 آبان 1391

شاید برای بسیاری تمجید مرسی از شیمون پرز رییسجمهور رژیم صهیونیستی در قالب تدویننامه دیپلماتیک و نیز تعیین سفیر جدید مصر در تلآویو (عاطف الاهل) برای گسترش روابط فیمابین حیرتآور باشد. رییسجمهوری که با صبغهای اسلامی قرار بود با عدول از سیاستهای مبارک مسیر دیگری را در منطقه پیش گیرد و نیز ممکن است در داخل نیز بسیاری از اسلامگرایان مصر مرسی را به عدول از اصول انقلاب ژانویه 2011 و پیروی از سیاستهای رژیم گذشته در منطقه متهم سازند؛ یا برخی از کشورهای اسلامی که در تفکر گسست مصر از جبهه سازش و خروج این کشور از مدار منافع غرب در منطقه بودند، اقدام جدید مرسی را ناشی از سردرگمی وی در اتخاذ سیاست مستقل منطقهای و ضعف شخصیت وی ارزیابی کنند. با این وجود در تحلیل رویکرد مرسی نسبت به رژیم صهیونیستی باید به شرایط جدید مصر و نیز تحولات منطقهای هم توجه نمود.
مصر جدید بهرغم تلاشهای اخیر مرسی برای کاستن از مشکلات اقتصادی ـ سیاسی ـ اجتماعی با بحران متعددی در داخل روبروست. بطوریکه در روزهای اخیر هم علاوه بر این اعتراضات گروههای چپ و لیبرال به اقدامات دولت اسلامگرا در انحصار قدرت، باعث بروز ناامنیهای امنیتی گردیده است. مرسی به عنوان شخصیت پراگماتیک از زمان دستیابی به قدرت برای حل این مشکلات متعدد مصر با شیوههای خاصی تلاش کرد که از بروز آشوبهای اجتماعی و افزایش شکاف طبقاتی جلوگیری کند و همچنین در داخل اخوانالمسلمین تلاش وی معطوف به این موضوع گشته که مانع رادیکالیزه شدن اوضاع و رشد جریانات سلفی افراطی درکشور گردد. شعار وی پس از تکیه بر مسند قدرت، ایجاد وحدت ملی و آرامش داخلی برای گسترش فضای کسب و کار بوده است. در این عرصه با توجه به مشکلات فزاینده اقتصادی رشد بیکاری حتی بین قشر تحصیلکرده، مرسی را مجبور به تعامل گسترده با متحدان سابق منطقهای و بینالمللی کرد، لذا وی از سرمایهگذاری غرب در پروژههای اقتصادی مصر استقبال نمود و تداوم کمکهای بلاعوض آمریکا که حدوداً سه میلیارد دلار سالیانه تخمین زده میشود را امری حیاتی برای نجات اقتصاد متزلزل مصر اعلام کرد. آمریکا نیز با علم به اینکه مصر بدون تداوم حمایتهای اقتصادی گذشته توان عبور از بحران ندارد ادامه کمکهای خویش را منوط به حفظ معاهدات صلح با اسراییل ازسوی مرسی نموده است. از سوی دیگر، بهرغم بروز برخی اختلافات مقطعی با عربستان و حتی قطر، وی با بازدید از کشورهای نفتخیز حوزه خلیج فارس راه تعامل گسترده اقتصادی در منطقه را پیگیری و در این راستا، ضمن همداستانی با سیاستهای منطقهای ریاض ـ دوحه بهویژه در تحولات سوریه سعی کرد که سیاست حسابشدهای را در پیش گیرد، لذا در شانزدهمین اجلاس سران غیرمتعهدها در تهران ضمن حمله به سیاستهای بشار اسد بر لزوم تغییرات گسترده سیاسی در سوریه تاکید داشت. در حقیقت مرسی ناچار شد برای تثبیت موقعیت حکومت خود به نوعی مطالبات مردمی هم تن در دهد لذا با اقدامات تبلیغاتی و با حمایت از معترضین سوری سعی نمود چهرهای مسلمان و معتقد از خود نشان دهد، و در این مسیر مرسی در صدد برآمده که از اسلام نیز به عنوان ابزار مشروعیتبخشی برای اقدامات سیاسی و اجتماعی خود بهره گیرد.
شاید چرخش اصلی را در رویکرد جدید مرسی به تلآویو میتوان مشاهده کرد. زمانیکه مرسی در بحبوحه انقلاب ژانویه 2011 از الزام عدول از کمپ دیوید و نیز تنظیم معاهدات جدید سخن میگفت و یا در نطقهای آتشین خود همانند اردوغان بر سیاستمداران رژیم صهیونیستی میتاخت. ولی با گذشت زمان همراهی و همگامی با سیاستهای منطقهای غرب و اسراییل را در پیش گرفت. گفتنی است که مصر نقش اساسی درتشدید فشارهای منطقهای و جهانی علیه سوریه و ایجاد وحدت درونی میان مخالفین بشار اسد ایفا نموده است. همچنین مرسی نشان داده که در کوتاهمدت هم بهرغم برخی ناپختگیها و عدم آشنایی به فنون دیپلماتیک، مسیر تثبیت و افزایش قدرت را خوب یادگرفته است. از اینرو تا جایی که احکام دینی موجب تقویت حاکمیت وی بشود از اسلام دفاع میکند ولی رفتار وی در همین مدت هم نمایانگر این است که وی حاضر به پرداخت هزینههای سیاسی بدلیل بکارگیری احکام اسلامی در مسایل داخلی و خارجی نیست. به نظر میرسد که مرسی در پی آن است برای تداوم قدرت، با عدول از شعارهای انتخاباتی حزب آزادی ـ توسعه (شاخه سیاسی اخوانالمسلمین) و با حفظ و گسترش پیوندهای سیاسی قدیمی و تعمیق تعاملات اقتصادی با قدرتهای منطقهای و نیز غربی مسیر توسعه پایدار مصر را هموارتر سازد و در این عرصه تا آنجا کوتاه آمده که با سران تلآویو نیز به یک تفاهم سیاسی رسیده است. نامه محبتآمیز مرسی به شیمون پرز گرچه در عرف دیپلماتیک یک امر عادی قلمداد شده، با این وجود تنشهای بین قاهره ـ تلآویو بر سر مسایل مرزی بهویژه صحرای سینا و گسترش موج ضدصهیونیستی در مصر پس از مبارک این موضوع را در اذهان عمومی تداعی میکرد که با حضور اسلامگرایان اخوانی روند تقابل بین مصر و رژیم صهیونیستی تشدید خواهد شد ولی اقدام اخیر مرسی نشان میدهد که وی از ایجاد بحران در روابط مصر با اسراییل نگران است و همچنان چشم به دلارهای آمریکا و کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس دوخته است. اقدامی که هر چند که با استقبال گروههای لیبرال و نظامیان وابسته به رژیم مبارک هم همراه خواهد بود، ولی بیتردید ادامه سیاستهای آشتیجویانه و مصلحتگرایانه مرسی شرایط را برای رادیکالیزه شدن برخی از گروههای اسلامگرای مصر فراهم خواهد ساخت و ممکن است مرسی با گذشت زمان و از دست دادن اعتبار سیاسی در میان طرفداران خویش نیز، با چالشهای جدی هم روبرو گردد.
نظر شما