نقش شبکههای اجتماعی در تحولات اخیر خاورمیانه
نقش شبکههای اجتماعی در تحولات اخیر خاورمیانه
سهشنبه 19 مهر 1390

انقلاب اطلاعات و متعاقب آن گسترش روزافزون تکنولوژیهای ارتباطاتی نظیر شبکههای ماهوارهای و اینترنت، تأثیر بسیاری بر شئون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی در جامعه جدید ایجاد کرده است؛ به نحوی که بسیاری از اندیشمندان همچون امانوئل کاستلز و یا فرانک وبستر از پدیدهای به نام جامعه شبکهای در دوره معاصر یاد کردهاند. در این میان، شبکههای اجتماعی بهعنوان نسل پیشرفته رسانههای اجتماعی، امکانات تعاملی قابل توجهی برای کاربران اینترنتی فراهم میآورند. این امر، افزایش مشارکت شهروندان در برخی فرایندهای سیاسی و اجتماعی را در بر داشته است. ویژگی تعاملی بودن شبکههای اجتماعی باعث شده که همهروزه طیف گستردهای از موضوعهای متنوع به شکل آنلاین در این شبکهها اتفاق میافتد. گاهی اوقات، این موضوعها میتواند به فرصتهای بزرگی مانند مشارکت در پروژههای سیاسی و اجتماعی منجر شود. مصداق بارز این مشارکت سیاسی اجتماعی را میتوان در جریان حرکتهای ضددولتی در کشورهای عربی مشاهده کرد.
از آنجا که در کشورهای توسعهنیافتة عربی، رسانهها اغلب در انحصار دولت بوده است و بهطور طبیعی صاحب رسانه از آن در جهت تحکیم حضور و مشروعیت خود بهره میبرد، وجود شبکههای اجتماعی که این انحصارطلبی را دچار شکست مینمود به ابزاری برای اطلاعرسانی و افزایش بینش سیاسی مردم در این کشورها تبدیل شد.
افزایش نرخ رشد استفاده کاربران اینترنتی در شمال آفریقا و خاورمیانه محمل مناسبی برای این امر مهیا نمود؛ به نحوی که شمال آفریقا با نرخ رشد بیسابقه 4/77 درصدی کاربران اینترنت در سال 2011، رتبه نخست افزایش رشد کاربران را نشان میدهد. خاورمیانه نیز با نرخ رشد 8/29 درصد در جهان رتبه چهارم را دارا میباشد.
نگاهی به آمار تعداد کاربران در کشورهای ناآرام مانند مصر با 20 میلیون و 136 هزار کاربر، و 7 میلیون و 295 هزار و 240 عضو در فیسبوک که 9/8 درصد از جمعیت 82 میلیون و 79 هزار و 636 نفری این کشور را تشکیل میدهد، نشان از ظرفیتهای بسیار زیاد این ابزار در این کشور است. در این راستا، نرخ استفاده از توییتر توسط مصریان در جریان سقوط حسنی مبارک رشد 151 درصدی را نشان میدهد. در چنین شرایطی از ویدئوهای به اشتراک گذاشتهشده در شبکههای مجازی در هر روز 5/5 میلیون نفر بازدید داشتهاند.
در سایر کشورهای خارمیانه مانند بحرین تعداد کاربران اینترنتی 649 هزار و 300 نفر است که 5/53 درصد از جمعیت یک میلیون و 214 هزار و 705 نفری این کشور را تشکیل میدهد. عضویت مردم این کشور در فیسبوک به رقم 287 هزار و بیست، که 6/23 درصد از جمعیت این کشور است، محبوبیت این رسانه نوپا را نوید میدهد.
در کشور یمن تعداد کاربران اینترنت در سال 2011، به رقم 2 میلیون و 349 هزار رسید که 7/9 درصد از جمعیت 24 میلیون و 133 هزار و 492 نفری را تشکیل میدهد. تعداد اعضای فیسبوک در این کشور 329 هزار و 40 نفر است که 4/1 درصد میباشد.
این آمار، در مورد سوریه و تونس با نرخ رشد اینترنت 8/19 درصد و 9/33 درصد در سال 2011 بسیار چشمگیر میباشد؛ به نحوی که اعضای فیسبوک در تونس 2 میلیون و 602 هزار و 640 میباشد که رشد 5/24 درصدی را نشان میدهد.(1)
شبکههای اجتماعی در این بستر مناسب، بهطور همزمان چندین نقش را ایفا میکنند. نخست آنکه جریانی آسان، بهروز، و کمهزینه برای برقراری ارتباط مردم با یکدیگر ایجاد نمودند؛ ارتباطی واقعی که همچون تلویزیون، رادیو، و مطبوعات از مجرای یک واسطه صورت نمیگیرد و علاوه بر آن همه کاربران میتوانند در انتقال اخبار و ایدهها مشارکت داشته باشند. دیگر اینکه ویدئوها و تصاویر زیادی از رویدادها و اخبار بهصورت آنلاین در اختیار مردم قرار میگیرد، بنابراین جایی برای هدایت افکار عمومی از طریق ارائه اخبار گزینشی از سوی منابع رسمی وجود ندارد. بدین ترتیب، اکثر مردم به جای پیگیری اخبار از طریق رسانههای رسمی کشور به شبکههای اجتماعی روی آوردند؛ شبکههایی که از آنِ خودشان است و خودشان آن را پوشش خبری میدهند. از طرف دیگر، این شبکهها جای احزاب و گروهها و سازمانها را در جنبشهای اعتراضی مشابه در سالهای قبل گرفتهاند. دیگر نیازی نیست برای اعتراض عضو سازمان و یا حزبی ویژه شد و نیز نیازی نیست تحت آموزش رهبران این گروهها قرار گرفت، بلکه در بسیاری از موارد این رهبران سیاسی هستند که تحت تأثیر حرکتهای خودجوش مردمی که در این فضاها شکل میگیرد و به بیرون هدایت میشود قرار میگیرند و به تحلیل آن میپردازند. به این ترتیب مردم یک کشور از طریق این فضای تازة بدون واسطه با یکدیگر ارتباط دارند و نیز علاوه بر آن با بقیه مردم دنیا میتوانند بهطور آسان ارتباط برقرار کنند. در این میان، نقشآفرینی شبکههای اجتماعی نظیر «فیسبوک» و «توییتر» در فرایند جهتدهی به افکار مردم و همچنین بسیج نیروها در این کشور توسط شبکههای اجتماعی موضوعی است که در دو مرحله صورت میپذیرد. در مرحله اول شبکهسازی در فضای مجازی و در مرحله بعدی شبکهسازی در فضای واقعی.
وقوع اعتراضات مردمی با بهرهگیری از قابلیت بسیج نیروها توسط شبکههای اجتماعی که بهدلیل برقراری رابطه بیواسطه میان مردم، تسهیلکنندة ارتباط منطقهای و جهانی و نیز تأثیرگذار بر خواستههای مردم دیگر کشورهای عربی شد، چشمانداز روشنی را برای تأثیرگذاری فناوریها بر سرنوشت سیاسی و اجتماعی انسان هزاره سوم ترسیم میکرد. اما آنچه امروز شبکههای اجتماعی را بیش از پیش مهم و سرنوشتساز ساخته است، مقاومت حاکمیتهای سیاسی چه در کشورهای مردمسالار و چه در کشورهای توتالیتر در برابر امری که به روند دموکراتیزاسیون جهانی تعبیر میشد است.
اما بهرغم این موضوع، باید توجه داشت شبکههای اجتماعی و سایتهای ارتباطجمعی در فضای مجازی میتوانند نقش مهم و بیسابقهای در تغییر بافت اجتماعی کشورهای عربی منطقه و بهطور کلی کشورهای خاورمیانه ایفا کنند؛ بهطوری که با افزایش پرشتاب قشر تحصیلکرده دانشگاهی، روزبهروز به میزان این طبقه نوظهور افزوده میشود. پیامد ایجاد چنین طبقه اجتماعی در جوامع انسانی، تولید نخبگان جدید در سطح جامعه و تغییر در ترکیب و ساختار نخبگان قبلی میباشد. این فرایند تدریجی در بلندمدت، منجر به تغییر ذائقه ارتباطی عموم جامعه میشود. به عبارت دیگر، با شکلگیری طبقه جدید و تحصیلکرده در کشورها، این گروهها برای دسترسی به اطلاعات و اخبار، دیگر خود را محدود به رسانههای سنتی نظیر رادیو و تلویزیون و روزنامهها نمیکنند، بلکه با استفاده از امکانات نوین نظیر اینترنت و بهرهگیری از قابلیتهای آن نیازهای اطلاعاتی خود را برطرف میسازند و از این رهگذر ایجاد شبکههای مجازی در اینترنت فرصت بسیار مناسبی برای سازماندهی و تأثیرگذاری بر این اقشار میباشد. تحقیقات نشان میدهد که در کشورهای منطقه و خاورمیانه در بین سیزده سایت برتر، چهار وبسایت مرتبط با شبکههای اجتماعی وجود دارد. بر همین اساس، نمیتوان از نقش سایتهایی نظیر فیسبوک، توییتر و یوتیوب در شکلدهی به اعتراضات جمعی و شبکهسازی در اجتماع بهسادگی گذشت. بیسبب نیست که توماس فریدمن، روزنامهنگار صهیونیست آمریکایی، از این شیوه بهعنوان مسجد مجازی در مقابل مساجد انقلاب ایران یاد میکند.
نظر شما