دولت جدید هند: بررسی سیاستها

دموکراسی در هندوستان نهادینه شده است. هندیها دموکراسی شدن کشورشان را جدا از ساخت ذهنی قدرت در نظام کاستی سنتیشان پاس داشتهاند. جدا کردن ساخت ذهنی قدرت از نهاد دموکراسی که نهادی مدرن است، یکی از موفقیتهای مهم در جامعة امروز هندوستان بهشمار میرود. پیروزی «نارندرا مودی» فرزند یکی از چای فروشان ایستگاه راهآهن از فرودستترین طبقة «هاریجان» بر فرزند مطرحترین خاندان از بالادستترین طبقة اجتماعی «برهمن»، که سه نسل از نخستوزیران قدرتمند از حزب کنگره را از سال استقلال هند (1947) تاکنون به این کشور تقدیم کرده است، تحول عمیق و مهمی در ساخت ذهنی قدرت در جامعة هندوست. اهمیت این تحول زمانی بهدرستی درک خواهد شد که بدانیم در سنت نظام کاستی هند اگر نارندرا مودی 63ساله در مقابل راهول گاندی 43ساله در جمعی قرار بگیرد، بهلحاظ اخلاقی موظف است به گاندی احترام بگذارد و جامعه خلاف این انتظار را نوعی بیادبی تلقی خواهد کرد.
اما همین جامعه و در همین نظام شدیداً کاستی و سنتی به هنگام تصمیمگیری سیاسی «مودی» را به «راهول» ترجیح داده است و سنت در نظام کاستی از سنت در تحول دموکراتیک قدرت جدا کرده است. اهمیت این جداسازی در نگاه استراتژیک هند بهطرف کسب قدرت در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی است. از همین زاویه است که میتوان پیامدهای احتمالی پیروزی قاطع آقای مودی و حزب راستگرای هند و «بهاراتیا جاناتا» یا «بیجیپی» را در هر سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی حائز اهمیت دانست و گفت انتظار تحولی جدی در مناسبات هندوستان با کشورهای منطقه و جهان وجود نخواهد داشت. نهادینه شدن دموکراسی در هندوستان، برنامهریزی بلندمدت را در اتخاذ استراتژی نسبتاً ثابت ممکن میکند. بنابراین، جابهجایی حزبی قدرت نمیتواند مسیر حرکت را به طرف قدرتمند شدن هند در تمامی ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، صنعتی و علمی، تغییرات عمدهای بدهد. مسیر و آیندة هند در بعد ملی با توافق همة نخبگان سیاسی ـ مذهبی و محافل علمی و دانشگاهی مشخص شده است و هر حزبی که به قدرت برسد، به این استراتژی وفادار باقی خواهد ماند، هرچند که ممکن است در تاکتیکها دیدگاههای خاص خود را اعمال کند. با توجه به استراتژی ثابت هند که حرکت بهطرف قدرت داخلی، منطقهای و بینالمللی است، دولت آقای «مودی» در جهتگیریهایش تفاوت چندانی با دولت آقای مانموهان سینگ و حزب کنگره که عظیمترین شکست را در طول حدود 66 سال بعد از استقلال هند متحمل شده است نخواهد داشت. بهویژه آنکه آقای سینگ خود معمار اقتصاد نوین هند است و ترکیب متناسبی از دیدگاههای سوسیالیستی حزب کنگره با نظام سرمایهداری را در هند بهوجود آورده است. موضوعی که ازقضا آقای مودی با بهرهگیری درست تبلیغاتی در مبارزات انتخاباتیاش آن را بهعنوان نقطة ضعف به عامل اصلی شکست حزب کنگره و مانموهان سینگ مبدل ساخت.
اما اینکه آقای مودی سیاست اقتصادی مانموهان سینگ را کنار بگذارد، تصوری نادرست و مغایر با اهداف راهبردی توافقشدة ملی خواهد بود، هرچند که انتظار میرود تمرکز نگاه مودی به شرکتهای بزرگ تجاری و صنعتی باشد که هزینههای سنگین انتخاباتیاش را تأمین کردند. ازنظر مناسبات منطقهای و بینالمللی، هند در دورة قدرت حزب «بیجیپی»، یک استراتژی روشن و غیرقابل تغییر خواهد داشت: تسری قدرت داخلی به سطح منطقهای و بینالمللی و افزایش قدرت تأثیرگذاری هند در تحولات منطقهای و بینالمللی. این خواست اصلی حزب «بهاراتیا جاناتا» است و نارندرا مودی مجری آن خواهد بود. در این نگاه، مناسبات هند و همسایگانش در محور و کانون توجه دولت جدید هند قرار خواهد داشت. بنابراین، در مناسبات هند با کشورهای همسو با آن نظیر نپال، بوتان، مالدیو و سریلانکا، سیاست دوران قدرت حزب کنگره پی گرفته میشود. بااینحال، در ارتباط با سه کشور همسایة دیگر هند، یعنی پاکستان، بنگلادش و چین مسائل متنوعتری وجود دارند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. هرگاه محور مناقشات هندوستان و پاکستان را کشمیر بدانیم، میتوان گفت که مسئلة کشمیر در کانون توجه هندوستان و پاکستان هر دو باقی خواهد ماند؛ زیرا این منطقه در تلاقی سه قدرت هستهای هند، پاکستان و چین قرار دارد و اهمیت نظامی آن بر هیچ کسی پوشیده نیست. اگر تفاوتی در سیاست بیجیپی و حزب کنگره در قبال پاکستان قابل تصور باشد، تقویت گرایش به کاهش تنشها بین هند و پاکستان با بهرهگیری از تجربیات دورة قبلی قدرت حزب «بیجیپی» است که «اتل بیهاری واجپایی» نخستوزیر وقت را در قالب دیپلماسی «اتوبوس» یا کاروانی از اتوبوسها تا لاهور آورد و با نواز شریف وارد مذاکره کرد. هنوز خط اتوبوسرانی بین دهلینو و لاهور مرکز ایالت پنجاب دایر است. بنابراین، چهبسا بازگشت به سیاست دهة هشتاد محتملترین احتمال در مناسبات هند و پاکستان باشد.
علت هم تاحدی روشن است. حزب بیجیپی مذهبی، راستگرا و مانع هرگونه مذاکرة سازندة حزب کنگره با دولت حزب مردم پاکستان بود و میتوانست با تحریک احساسات هندوهای متعصب جلوی هرگونه حرکتی را مسدود کند؛ ولی وقتی خود در رأس قدرت است، میتواند از موضع قدرت با پاکستان وارد مذاکره شود و نگران واکنش هندوهای متعصب نشود. درخصوص چین نیز مناسبات هندوستان و چین بهطرف همکاری تجاری و اقتصادی پیشرفتهای طراحی شده است و کاهش تنشها و کنترل اختلافات ارضی نود هزار کیلومتر مربعی در ایالت سیکیم هدف اصلی است. بنگلادش موضوع حاوی نیست و سیاست دوره حزب کنگره در دورة قدرت حزب بیجیپی ادامه خواهد یافت. منتها اگر نگاه را کمی فراتر از همسایگان هندوستان ببریم و مسئلة افغانستان و رقابت هند و پاکستان را در آن دخالت دهیم، قابل تصور است که هدف راهبردی هند در افغانستان گسترش نفوذ و توسعة همکاریها تا سطح همکاریهای نظامی است، امری که پاکستان را نهتنها از داشتن عمق استراتژیک در افغانستان میتواند محروم کند، بلکه تلقی محاصرهشدگی را بهوجود میآورد و طبعاً در اسلامآباد مطلوب ارزیابی نخواهد شد. لذا میتوان گفت که هند و پاکستان در افغانستان همچنان در رقابتهای فشردة دورة قدرت حزب کنگره باقی خواهند ماند.
سیاست خارجی و منطقهای هند در قبال دو کشور محوریتر جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی خارج از همسایگان بلافصل هند حائز اهمیت بیشتری است. منتها این سیاست را نیاز هند به انرژی رقم خواهد زد؛ ازاینرو، قابل فهم میشود که سیاست هند توسعة مناسبات متوازن بین این کشور و ایران و عربستان سعودی باشد تا نیاز بلندمدت هند به انرژی در فضایی دوستانه قابلیت تأمین یابد. مناسبات ایران و هند در دورة قدرت حزب بیجیپی تحت تأثیر مسائل موقتی قرار نخواهد گرفت و هندوستان براساس دو نیاز تأمین انرژی از جمهوری اسلامی ایران و دسترسی به افغانستان و آسیای مرکزی ازطریق بندر چابهار، سیاست و مناسباتش را با ایران تدوین خواهد کرد. این سیاست راهبردی است و تحت تأثیر ذهنیتهای منفی نظیر موقعیت مسلمانان هند و سابقة ذهنی بد برخورد آقای مودی در گجرات با مسلمانان نمیتواند قرار بگیرد.
در خاورمیانه، سیاست هند در ارتباط با رژیم اسرائیل نیز مطرح است. حزب بیجیپی در مقایسه با حزب کنگره که با فلسطینیان همدردی بیشتری داشت، با اسرائیل نزدیکتر است و در دورة قدرت قبلی همکاریهای فنی و تسلیحاتی پیشرفتهای هرچند بهصورت پنهانی سازماندهی شده بود. اکنون نیز آقای مودی به احتمال زیاد مناسبات با دنیای عرب و رژیم اسرائیل را از هم تفکیک و براساس منافع ملی خود پی خواهد گرفت؛ ازاینرو، قابل انتظار است که مناسبات هند و رژیم اسرائیل پنهانی توسعه یاید، ولی علنی نشود.
در سطح بینالملل، استراتژی ثابت هند پس از تقویت قدرت در داخل ازطریق توسعة اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، تقویت انسجام درونی، نیز تقویت جایگاه منطقهای هند بهعنوان قدرتی تأثیرگذار در جنوب آسیا بهطرف توسعة همکاریها با تمامی منابع جهانی قدرت جهتگیری کرده است. در این استراتژی، توسعة متوازن مناسبات با آمریکا، اروپا، و روسیه در اولویت قرار دارد؛ ازاینرو، انتظار تحولی جدی در سیاست بینالمللی هند وجود ندارد. هند درنظر دارد سرانجام در موقعیتی از تثبیت قدرت داخلی و منطقهای قرار گیرد که زمینه برای ورود به شورای امنیت سازمان ملل متحد درصورت گسترش اعضای آن با حق «وتو» فراهم شود. این سیاست را حزب کنگره و حزب بیجیپی هر دو در راستای منافع ملی هند پیگیری میکنند و تفاوتی نمیکند که قدرت در دهلینو در اختیار چه حزبی باشد.
در جمعبندی کلی میتوان گفت که سیاستهای داخلی، منطقهای و بینالمللی دولت «نارندرا مودی» و حزب بیجیپی تفاوت چندانی در اهداف راهبردی با دولت مانموهان سینگ و حزب کنگره نخواهند داشت، ولی در سطح تاکتیکی متفاوت خواهند بود. در همین نگاه، موقعیت مسلمانان هند و اقلیتهای قومی دیگر در دورة قدرت حزب مذهبی راستگرا که هدف نهایی خود را تبدیل هند به کشور هندوها میداند مطرح است؛ ولی بهنظر نمیرسد که نگرانی خاصی وجود داشته باشد. برخوردهای محدود با ماهیت قومی و مذهبی همچون گذشته محتمل است، ولی از کنترل دولت و ارتش قدرتمند هند خارج نخواهد شد. نیاز هند به قدرت منطقهای و بینالمللی شدن، انسجام درونی جامعهاش را قطع نظر از تعلقات مذهبی و قومی ایجاب میکند. راستگراترین حزب هندومذهب هم بین شعارهای انتخاباتی با هدف کسب رأی هندوها و نحوة عمل در مقام دولت مسئول تفاوت قائل میشود و آقای «مودی» سیاستمدار ماهری است که نحوه و زمان بازی را بهخوبی میداند. هندوستان همچنان که از نظام کاستی شدیداً سنتگرا به دموکراسی مدرن راه یافته است، میتواند از تضادهای قومی و مذهبی شدیدش با توجه به تنوع قومی و زبانی و مذهبی که تا دویست زبان مختلف در آن شناسایی شده است به سلامت عبور کند. ازقضا، این عبور در دورة قدرت راستگراترین و سنتگراترین حزب متکی به اکثریت هندو راحتتر از حزب کنگرة شبهسوسیالیستی محقق خواهد شد.
نظر شما