مصاحبة اختصاصی ایران ریویو با استفن والت: آمریکا باید تهدید نیروی نظامی را از «روی میز» بردارد ترجمه: الهام شوشتریزاده

گشایش تازه در روابط ایران و جامعة بینالمللی پس از انتخاب دکتر حسن روحانیِ میانهرو به ریاستجمهوری در انتخابات ژوئن 2013 (خرداد 1392) نشاندهندة این واقعیت است که آیندة بنبست هستهای ایران روشن است و امیدهایی برای راهحلی جامع و نهایی که به این مناقشة ده ساله پایان دهد، وجود دارد. در آغاز مذاکرات جدی و نفسگیر میان ایران و شش قدرت جهانی (بریتانیا، چین، فرانسه، روسیه، آمریکا و آلمان) دربارة توافقی جامع، دشواریهایی در این مسیر وجود دارد، اما هر دو طرف خوشبین و امیدوار هستند که این گفتوگوها نتیجهبخش باشند.
به منظور بحث دربارة گفتوگوهای جاری میان ایران و 1+5 و آیندة برنامة هستهای ایران، سایت ایران ریویو مصاحبهای با پرفسور استفن اِم والت انجام داده است.
استفن والت یکی از دانشمندان برجستة علوم سیاسی در جهان است که دهها مقالة دانشگاهی و غیر دانشگاهی دربارة برنامة هستهای ایران و چند کتاب دربارة سیاست خارجی آمریکا نوشته است، از جمله کتاب معروف «لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا» که والت آن را با همراهی همکار و دوست نزدیکش، جان مِرشایمر تألیف کرده است.
والت استاد امور بینالملل دانشکدة مدیریت دولتی جان اف. کندی در دانشگاه هاروارد است. این منتقد صریح سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه مدتهاست که از نزدیکی و بهبود روابط دوجانبه میان ایران و آمریکا دفاع میکند. به گفتة پرفسور والت در مصاحبهای اختصاصی با ایران ریویو، «گرچه بعضی مفسران آمریکایی دوست دارند خیال کنند که آمریکا باید برای کشورهای دیگر تصمیم بگیرد، من فکر میکنم دولت آمریکا متوجه است که ایران حق برخورداری از انرژی هستهای برای مقاصد صلحآمیز را دارد».
برای بحث دربارة جنبههای گوناگون برنامة هستهای ایران، گفتوگوهای جاری میان ایران و شش قدرت جهانی و چشمانداز روابط ایران ـ آمریکا در پرتوی لحن دیپلماتیک تازة دولت ایران، سایت ایران ریویو مصاحبهای با پرفسور استفن اِم والت انجام داده که متن آن در ادامه آمده است.
س. در دهة گذشته، روابط ایران ـ آمریکا رکوردی جدی را تجربه کرده است، به شکلی که علاوه بر نبود روابط دیپلماتیک میان دو کشور، آمریکا چندین تحریم یکجانبه و چندجانبه را علیه ایران وضع کرد. در اینجا، میتوانیم دو سؤال مطرح کنیم. اول، دلایل اصلی نوسانها و فراز و فرود مکرر این روابط دوجانبه چه بودهاند؟ و دوم، لابی اسرائیلی چه نقشی در وخامت روابط ایران و آمریکا بازی کرده است؟
ج: از زمان انقلاب ایران در سال 1979 (1357) تعارضهایی جدی میان منافع آمریکا و ایران وجود داشتهاست که لابی اسرائیل مسئول آنها نیست. با این حال، از اوایل دهة 1990، گروههایی از درون لابیِ گستردهتر اسرائیل و خود دولت اسرائیل سخت تلاش کردهاند تا تهدید ایران را پررنگ جلوه دهند و مانع نزدیکی جدیِ واشینگتن و تهران شوند.
س: یکی از دلایلی که باعث شده گفتوگوهای ایران و شش قدرت جهانی در دهة گذشته همواره به بنبست برسند این است که آمریکا هرگز از سیاست تغییر رژیم، که تعدادی از اتاقهای فکر نوـمحافظهکار، مقامهای اطلاعاتی و نظامی و دولتمردان از آن حمایت میکنند، فاصله نگرفته است. این به آن معنی است که ایران نمیتواند دربارة مذاکرهای منصفانه و مبتنی بر احترام دوجانبه و جایگاه برابر با آمریکا مطمئن باشد. آیا این سیاست، دستکم در دولت اوباما، تغییر کرده است؟
ج: هرچند هنوز گروههایی در آمریکا هستند که از تغییر رژیم در ایران حمایت میکنند، فکر نمیکنم چنین چیزی هدف اصلی دولت اوباما باشد، مخصوصا از زمان انتخاب دکتر روحانی به ریاستجمهوری. من معتقدم دولت [آمریکا] دربارة این که خواهان روابط بهتر با ایران است، صادق است، اما باید ببینیم که آیا دو کشور میتوانند جدیترین مسائلی را که میانشان فاصله میاندازند، حل کنند یا خیر.
س: آنطور که شما در یکی از مقالههایتان گفتهاید، گروهی از اعضای کنگرة آمریکا اخیرا نامهای به اوباما نوشتهاند و پیشنهاد کردهاند که آمریکا هیچ تحریم تازهای علیه ایران وضع نکند و در مقابل ایران از کل برنامة هستهای خود چشم بپوشد. این پیشنهاد کودکانه به نظر میرسد، چون ایران تاکنون هدف چند دور تحریم یکجانبه و چند جانبه قرار گرفته است و اگر قرار باشد توافقی دربارة برنامة هستهای شکل گیرد، تمرکز باید بر تحریمهای کنونی باشد، نه بر تحریمهایی که هنوز وضع نشدهاند. با چنین رویکردی، آیا کنگرة آمریکا به دولت اجازه میدهد به توافقی پایدار و جامع با ایران دست یابد؟
ج: تهدید تحریمهای جدید کنگره موفق نبود، چون رئیسجمهور، مشاورانش و بیشتر مردم آمریکا میدانستند که چنین اقدامی مذاکرات را، پیش از شروع، به بنبست میرساند. من فکر میکنم کنگره حاضر است که توافق جامع را تأیید کند، اما این موضوع کاملا به مفاد آن بستگی دارد. سؤال این است که آیا کنگره با توافقی که برای ایران هم پذیرفتنی باشد موافقت میکند و برعکس؟
س: درست است. شما در یکی از مقالههایتان دربارة برنامة هستهای چین در دهة 1960 صحبت کردهاید و گفتهاید که سیاستمداران افراطی آمریکا در آن زمان سعی میکردند این برنامه را تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی جلوه دهند. چین به سلاحهای هستهای دست یافت، اما هرگز به هیچ کشوری حمله نکرد. آیا آمریکا و اسرائیل واقعا از ایران هستهای میترسند؟ آیا چیزی که آنها را نگران میکند رشد قدرت و نفوذ اقتصادی ـ سیاسی ایران نیست؟
ج: اسرائیل بیتردید از ایران هستهای احساس نگرانی میکند، و همینطور آمریکا. هرچند، من معتقدم که این ترس بسیار مبالغهآمیز است، چون برخورداری از سلاح هستهای، ایران را ابرقدرت نمیکند و هیچ نفوذ قابل توجهی به ایران در برابر آمریکا، اسرائیل یا کشورهای دیگر نمیدهد. و البته، هر نوع استفاده از سلاح هستهای اقدامی انتحاری و غیر اخلاقی است. اسرائیل و آمریکا دربارة پتانسیل قدرت ایران در بلندمدت هم نگران هستند، اما این نگرانی را به واسطة دیپلماسی معقول منطقهای میتوان به بهترین شکل برطرف کرد.
س: ارزیابی شما از تماس تلفنی مهم رؤسای جمهور ایران و آمریکا در آخرین ساعتهای سفر حسن روحانی به نیویورک چیست؟ آیا این مکالمة تلفنی میتواند یخ روابط دیپلماتیک را آب کند؟
ج: این تماس یک گام مهم نمادین بود، چون آمادگی دو طرف را برای گفتوگو با یکدیگر در قالبی کمابیش عادی نشان داد. اما حالا دو طرف باید معنایی به این نمادگرایی بیفزایند.
س: مدت کوتاهی پس از تماس تلفنی رؤسای جمهوری ایران و آمریکا بود که اوباما با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، گفتگو کرد و اظهار داشت که در موضوع پروندة هستهای ایران گزینة نظامی هنوز روی میز است. او این تهدید نظامی را پس از آن چند بار دیگر هم تکرار کرده است. آیا گشایش دیپلماتیک اخیر در روابط دوجانبه میان دو کشور با تهدیدهای جنگی اوباما علیه ایران مغایرت ندارد؟
ج: من به هر چیزی که در این دوره گفته شود بیش از آنچه که باید بها نمیدهم. گفتن این که گزینة نظامی هنوز «روی میز» است، چندان معنایی ندارد، چون در حال حاضر تأکید اصلی بر دیپلماسی است.
س: چگونه میتوان این تصور خوشخیالانه را که به رسمیت شناختن حقوق هستهای ایران هدیه و پاداشی است که آمریکا به ایران میدهد، از بین برد؟ شما در نوشتههایتان بحث کردهاید که ایران، به عنوان عضو معاهدة عدم اشاعه، حق استفادة صلحآمیز از انرژی هستهای را دارد، به این ترتیب، آمریکا با به رسمیت شناختن حقوق ایران لطفی به ایران نمیکند. اگر این تصور اصلاح شود، آمریکا با نگاه تحقیرآمیز به ایران وارد مذاکره نخواهد شد، بلکه راهحلی واقعگرایانه را جستوجو خواهد کرد. نظر شما در این باره چیست؟
ج: هرچند برخی مفسران آمریکایی تمایل دارند که گمان کنند که آمریکا تصمیمگیرنده سرنوشت کشورهای دیگر است، من فکر میکنم دولت آمریکا متوجه است که ایران حق برخورداری از انرژی هستهای برای مقاصد صلحآمیز را دارد. با این حال، با توجه به اختلافهای گذشته و بدگمانیهای دوجانبه، آمریکا میخواهد مطمئن شود که اِعمال این حق باعث نمیشود ایران در آینده از معاهدة عدم اشاعه خارج و به کشوری با سلاح هستهای بدل شود.
س: آیا دولت آمریکا اقتدار و استقلال لازم را دارد تا هیاهوی گروههای ذینفع جنگطلب و تهاجمی و لابی اسرائیل را نادیده بگیرد و بر اساس احترام دوجانبه و با رویکردی مسالمتآمیز پای میز مذاکره با ایران بیاید؟ ما پیوسته میشنویم که سیاستمداران آمریکایی بر تعهدشان به امنیت اسرائیل تأکید میکنند. آیا این تعهد و حرکت به سوی عادیسازی روابط با ایران با هم سازگاری دارند؟
ج: این گفتهها تا حدی نشاندهندة قدرت سیاسی لابی اسرائیل هستند. سیاستمداران چنین چیزهایی میگویند چون فکر میکنند به نفعشان است که «حامی» پروپاقرص اسرائیل به نظر برسند. اما در حقیقت تعارضی میان حمایت از اسرائیل و حمایت از دیپلماسی سازنده با ایران، که به توافقی جامع بینجامد، وجود ندارد. چنانچه روابط آمریکا و ایران بهتر بود و اگر توافقی چندجانبه وجود داشت که حقوق ایران را برای انرژی هستهای به رسمیت میشناخت و همزمان به همه دربارة مقاصد و توانمندیهای واقعی برنامة ایران اطمینان میداد، اسرائیل ایمنتر بود.
س: به قدرت رسیدن دولتی میانهرو و حامی اصلاحات در ایران که از حمایت و پشتیبانی آیتالله خامنهای، رهبر معظم ایران، هم برخوردار است فرصتی بزرگ برای جامعة بینالمللی است تا مناقشة برنامة هستهای ایران را حل کند و برای همیشه به آن پایان دهد. خروج از بنبست هستهای ایران میتواند به صلح و امنیت جهانی هم کمک کند. آمریکا و متحدانش چگونه باید از این فرصت استفاده کنند و به پیامهای صلحدوستانة ملت ایران پاسخ دهند و همچنین چگونه باید چالشهایشان را با ایران برطرف کنند؟
ج: از نظر من، آمریکا و دیگر اعضای 1+5 باید تهدید نیروی نظامی را از «روی میز» بردارند و دربارة محدودیتهای معقول برای توانمندیهای غنیسازی ایران و ذخایر اورانیوم غنیشدهاش و همچنین دربارة بازرسیهای مناسب و دیگر پادمانها مذاکره کنند. این اولین قدم است، اما قدم مهمی است. پس از آن، باید کاهش تحریمها را آغاز کنند، از سفر و گردشگری حمایت کنند و کمکم ایران را دوباره در جامعة بینالمللی بپذیرند. همچنین، بحث دربارة دیگر مسائل مورد مناقشه، از جمله تراژدی سوریه و درگیریهای مداوم در افغانستان، ضروری است. به طور خلاصه، آمریکا باید برای برقراری رابطهای «عادی»تر با ایران تلاش کند، حتی اگر این رابطه، دستکم در حال حاضر، چندان گرم یا صمیمانه نباشد.
نظر شما