ضرورت مذاکره با اعراب به موازات مذاکرات هستهای
ضرورت مذاکره با اعراب به موازات مذاکرات هستهای
شنبه 27 دی 1393

در سالهای اخیر هرگاه پیشرفت در مذاکرات، مقدمات برونرفت از بنبست هستهای را فراهم کرده، شاهد نگرانی همسایگان عرب ایران در حاشیه جنوبی خلیج فارس بودهایم. دغدغه این دسته از کشورهای عربی که از خاستگاه فرهنگی ایدئولوژیک برخوردار است ریشه در تاریخ تعاملات و روابط آنها دارد. از این رو، صفبندی آنها در مقابل توافق هستهای جنبه حقوقی یا تکنیکی ندارد بلکه آنها از دریچه برساختههای ذهنی خود به این موضوع مینگرند و لذا مخالفت آنها ناشی از گمانهها و سوءبرداشتهای شکل گرفته در بستر تاریخ مناسبات این بازیگران است.
البته این امر به معنای حذف عوامل سیاسی در ایجاد و انسجام نسبی جبهه مخالفان منطقهای برنامه هستهای ایران نیست. چراکه این امر علاوه بر ایفای کارکرد انزوای تهران در منطقه و جهان، دارای کارویژههای خاص مانند کم کردن عمق و وسعت اختلاف درونی اعراب با تاکید بر دشمن ایدئولوژیک هستهای و حفظ انسجام سازوکارهایی مانند شورای همکاری خلیج فارس است. لذا این نگاه همواره از طریق برادر بزرگتر تقویت میشود که برنامه هستهای همانگونه که میتواند عاملی برای انزوای تهران باشد، حل و رفع آن و حصول توافق سبب از بین رفتن کارکردهای گفته شده و تضعیف موقعیت منطقهای ریاض میشود.
با این اوصاف، اشتباه محاسباتی برای ایران آن است که در مذاکرات هستهای تصور شود تیم مذاکره کننده فقط با 1+5 روبروست حال آنکه در سایه این گروه، همسایگان عرب ایران نیز قرار دارند که بشرح وصف شده پذیرش ایران هستهای برای آنها دشوار و زمانبر است.
این دسته از کشورها ضمن تلاش برای ورود کشورهای دیگر مانند مصر به کلوپ مخالفان، طی سالهای اخیر و بخصوص در کوران مذاکرات وین که منجر به مهلت 7 ماهه گردید بیشترین تحرک سیاسی را از خود نشان دادند تا جایی که با فراموش کردن اختلافات در ریاض گرد هم آمدند و به چارهجویی پرداختند.
ما حصل نشست ریاض، تقاضای آنها برای ورود به مذاکرات هستهای به عنوان ذینفعان منطقه بود. طرح این درخواست در این مقطع زمانی حساس که از توافق هستهای به طوری جدی و بیسابقه صحبت میشود با هدف دشوار نمودن مدیریت مذاکرات با ورود طرفهای بیشتر با مواضع متفاوت ارائه شده است.
هدف و استراتژی این کشورها برای مجاب نمودن قدرتهای طرف مذاکره، مشابه نیست. از یک سو، عربستان قرار دارد که خواهان توازن مثبت منطقهای به نفع خود است و از سویی دیگر سایر کشورهای عرب قرار دارند که تقابل منطقهای با ایران را به دلیل ضعفهای ساختاری در نظر ندارند بلکه تحت تاثیرات ریاض به جهتگیریهای متعصبانه روی میآورند.
لذا در حالی که عربستان توافق هستهای را برسمیت نمیشناسد سایر کشورهای منطقه خواهان رفع نگرانیهای خود میباشند. از این رو، عربستان برای تحت فشار قرار دادن طرف غربی پیگیری برنامه نظامی و بلندپروازیهای هستهای در منطقه را عنوان میکند تا از این طریق با شکل دادن به خطر خاورمیانه هستهای و تروریسم هستهای گروه 1+5 را برای عدم توافق اقناع کند.
بهرهگیری از تاکتیکهای یاد شده در برهه 7 ماه کنونی لزوم پافشاری تیم مذاکره کننده برای عدم ورود طرفهای دیگر را به مذاکره ضروری ساخته است اما به هر صورت تلاش برای پذیرش ایران هستهای از طرف همسایگان امری عقلانی است که میتواند تاثیر مثبتی بر روند مذاکرات و کاهش هزینههای تهران برای توافق جامع داشته باشد. لذا به موازات تیم مذاکره کننده اصلی، لازم است تیمی قوی و آشنا به خصوصیات اعراب برای اقناع همسایگان جنوبی ایران شکل گیرد. در این میان، میتوان از میانجیگری عمان نیز بهره گرفت. اعتقاد بر آن است که پیگیری این موضوع توسط دستگاه سیاست خارجی ایران بشدت بر صلح و ثبات منطقهای و جلوگیری از صلح مسلح تاثیرگذار است و سبب تسریع روند مذاکرات و اختلال در کارشکنی اعراب در هفت ماه سرنوشت ساز میشود.
البته این امر به معنای حذف عوامل سیاسی در ایجاد و انسجام نسبی جبهه مخالفان منطقهای برنامه هستهای ایران نیست. چراکه این امر علاوه بر ایفای کارکرد انزوای تهران در منطقه و جهان، دارای کارویژههای خاص مانند کم کردن عمق و وسعت اختلاف درونی اعراب با تاکید بر دشمن ایدئولوژیک هستهای و حفظ انسجام سازوکارهایی مانند شورای همکاری خلیج فارس است. لذا این نگاه همواره از طریق برادر بزرگتر تقویت میشود که برنامه هستهای همانگونه که میتواند عاملی برای انزوای تهران باشد، حل و رفع آن و حصول توافق سبب از بین رفتن کارکردهای گفته شده و تضعیف موقعیت منطقهای ریاض میشود.
با این اوصاف، اشتباه محاسباتی برای ایران آن است که در مذاکرات هستهای تصور شود تیم مذاکره کننده فقط با 1+5 روبروست حال آنکه در سایه این گروه، همسایگان عرب ایران نیز قرار دارند که بشرح وصف شده پذیرش ایران هستهای برای آنها دشوار و زمانبر است.
این دسته از کشورها ضمن تلاش برای ورود کشورهای دیگر مانند مصر به کلوپ مخالفان، طی سالهای اخیر و بخصوص در کوران مذاکرات وین که منجر به مهلت 7 ماهه گردید بیشترین تحرک سیاسی را از خود نشان دادند تا جایی که با فراموش کردن اختلافات در ریاض گرد هم آمدند و به چارهجویی پرداختند.
ما حصل نشست ریاض، تقاضای آنها برای ورود به مذاکرات هستهای به عنوان ذینفعان منطقه بود. طرح این درخواست در این مقطع زمانی حساس که از توافق هستهای به طوری جدی و بیسابقه صحبت میشود با هدف دشوار نمودن مدیریت مذاکرات با ورود طرفهای بیشتر با مواضع متفاوت ارائه شده است.
هدف و استراتژی این کشورها برای مجاب نمودن قدرتهای طرف مذاکره، مشابه نیست. از یک سو، عربستان قرار دارد که خواهان توازن مثبت منطقهای به نفع خود است و از سویی دیگر سایر کشورهای عرب قرار دارند که تقابل منطقهای با ایران را به دلیل ضعفهای ساختاری در نظر ندارند بلکه تحت تاثیرات ریاض به جهتگیریهای متعصبانه روی میآورند.
لذا در حالی که عربستان توافق هستهای را برسمیت نمیشناسد سایر کشورهای منطقه خواهان رفع نگرانیهای خود میباشند. از این رو، عربستان برای تحت فشار قرار دادن طرف غربی پیگیری برنامه نظامی و بلندپروازیهای هستهای در منطقه را عنوان میکند تا از این طریق با شکل دادن به خطر خاورمیانه هستهای و تروریسم هستهای گروه 1+5 را برای عدم توافق اقناع کند.
بهرهگیری از تاکتیکهای یاد شده در برهه 7 ماه کنونی لزوم پافشاری تیم مذاکره کننده برای عدم ورود طرفهای دیگر را به مذاکره ضروری ساخته است اما به هر صورت تلاش برای پذیرش ایران هستهای از طرف همسایگان امری عقلانی است که میتواند تاثیر مثبتی بر روند مذاکرات و کاهش هزینههای تهران برای توافق جامع داشته باشد. لذا به موازات تیم مذاکره کننده اصلی، لازم است تیمی قوی و آشنا به خصوصیات اعراب برای اقناع همسایگان جنوبی ایران شکل گیرد. در این میان، میتوان از میانجیگری عمان نیز بهره گرفت. اعتقاد بر آن است که پیگیری این موضوع توسط دستگاه سیاست خارجی ایران بشدت بر صلح و ثبات منطقهای و جلوگیری از صلح مسلح تاثیرگذار است و سبب تسریع روند مذاکرات و اختلال در کارشکنی اعراب در هفت ماه سرنوشت ساز میشود.
نظر شما