توافق هستهای و تغییر پیکربندی منطقه
توافق هستهای و تغییر پیکربندی منطقه
سهشنبه 25 آذر 1393

تأثیرات دیرپای موضوع هستهای بر سیاستهای منطقهای و جهانی، بر هیچ تحلیلگری پوشیده نیست. ایران بهعنوان قدرتی تأثیرگذار و کشوری باثبات در منطقهای قرار گرفته که بهشدت ناپایدار است و این امر بر دامنه تأثیرات مثبت آن میافزاید؛ اما وجود پارهای اختلافات ایران با غرب، ازجمله در موضوع هستهای، روند این تأثیرگذاری را به نفع منطقه، کُند و یا متوقف کرده است؛ ازاینرو، شکلگیری توافق هستهای را بسیاری از تحلیلگران، فتح باب تغییر پیکربندیهای سیاسی خاورمیانه میدانند.
ایران بهدلیل قرابت جغرافیایی و نفوذ زائدالوصف و ارتباطات گسترده با کانونهای قدرت آشکار و نهان در بسیاری از کشورهای عربی منطقه در صورت توافق هستهای و خروج از انزوا میتواند راهگشای سیاستهای مبارزه با تروریسم و افراطگرایی، گشایش در بحرانهای عراق و سوریه باشد، تا جایی که تحلیلگران، توافق هستهای غرب با ایران را موجب توازن و آرامش در منطقه بحرانزده خاورمیانه میدانند.
از آنجا که بهار عربی شرایط را به نفع ایران در منطقه تغییر داد تا غرب به رهبری آمریکا که پیشتر با اقدام نظامی به سهولت میتوانست موجبات براندازی رژیمهایی مانند حکومت صدام در عراق را فراهم کند، در شرایط بعد از بهار عربی با تغییرات وسیع و سریع در کانونهای قدرت کشورهای منطقه نمیتواند از ابزار نظامی بهنحو مطلوب بهره ببرد؛ بنابراین، خلأ همگرایی غرب با کشورهای صاحب نفوذی مانند ایران، بهشدت حس شود. بهخصوص آنکه در جنگ نیابتی در سوریه به گزارش جیمز کلاپر، مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا، فرصت را در اختیار گروههای افراطی پنهان در لایههای اجتماعی نهتنها سوریه، بلکه کل منطقه قرار داد تا بار دیگر قدرتگیری گروههای بهشدت تندرو را شاهد باشیم.
وجود مناطق فاقد حکومت مؤثر در خاورمیانه، با توجه به انزوا و افتراق ایران بر سر موضوع هستهای، سبب شد در میانمدت غرب خطر رواج تفکرات تکفیری توسط عربستان در منطقه را بهدلیل دشمنی با تهران نادیده بگیرد و در مدتی کوتاه گروه دولت اسلامی موسوم به داعش با حمایت عربستان و ترکیه شکل گیرد و جهان را غافلگیر کند؛ ازاینرو، بعد از خشونتطلبیهای عریان داعش، بسیاری از اندیشکدههای آمریکایی، خطر افراطگرایی منبعث از عربستان و متحدان سنی آن را بهمراتب خطرناکتر از برنامه هستهای ایران دانستند.
توافق هستهای ایران و غرب با توجه به وجود و قدرتگیری دشمن مشترک دو طرف و عملکرد عربستان و ترکیه در فعالیت این دشمن پنهان در لایههای اجتماعی منطقه میتواند اولویت غرب برای تعامل با کشورهای منطقه و نیز اتخاذ استراتژیهای تقابلی را در زمانهای بحرانی، مانند شکلگیری دولتهای تکفیری تغییر دهد.
واضح است، در صورت توافق جامع هستهای ایران و غرب، با شدت بیشتری اختلاف دیدگاههای موجود میان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس درخصوص ارتباط با ایران نمایان خواهد شد؛ بنابراین، فاصله میان عربستان بهعنوان دشمن ایدئولوژیک ایران، با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس که نمیخواهند حمایت غرب را از دست داده و در دعوایی میان دو قدرت منطقهای که طرف دعوا نیز نیستند وارد شوند، افزایش خواهد یافت.
در چنین شرایطی، احتمالاً نگاه غرب حتی در مورد فرزندخواندهای مانند رژیم اسرائیل دچار تغییر تاکتیکی میشود. همانطور که در ماههای اخیر نیز شاهد بودیم، مواضع رژیم اسرائیل درخصوص عدم توافق با ایران، با انتقاد شدید واشینگتن روبهرو شد و حتی کاخ سفید در اقدامی کمسابقه درخصوص توقف شهرکسازی نیز مواضع صریحی اتخاذ کرد. بدین سبب محتمل است که غرب برای پرهیز از تضعیف موقعیت تلآویو در شرایط جدید، رژیم اسرائیل را بیش از پیش به حرکت در مسیر بازدارندگی متعارف و هستهای و نزدیکی به ترکیه و کشورهای عملگرای منطقه مانند قطر سوق دهد.
بهطور مشخص، این ابعاد پیچیده توافق هستهای ایران و غرب و تبعات منطقهای و فرامنطقهای آن، موجب میشود بهرغم تأثیر مثبت آن بر کنترل افراطگرایی و تروریسم، تأمین ثبات خاورمیانه، امنیت انرژی و... بهدلیل تضعیف موقعیت بازیگران ذینفوذ منطقه، در پیکربندی جدید خاورمیانه شاهد کارشکنی این گروه از دولتها در هفت ماه آینده که مذاکرات تمدید شده است باشیم.
ایران بهدلیل قرابت جغرافیایی و نفوذ زائدالوصف و ارتباطات گسترده با کانونهای قدرت آشکار و نهان در بسیاری از کشورهای عربی منطقه در صورت توافق هستهای و خروج از انزوا میتواند راهگشای سیاستهای مبارزه با تروریسم و افراطگرایی، گشایش در بحرانهای عراق و سوریه باشد، تا جایی که تحلیلگران، توافق هستهای غرب با ایران را موجب توازن و آرامش در منطقه بحرانزده خاورمیانه میدانند.
از آنجا که بهار عربی شرایط را به نفع ایران در منطقه تغییر داد تا غرب به رهبری آمریکا که پیشتر با اقدام نظامی به سهولت میتوانست موجبات براندازی رژیمهایی مانند حکومت صدام در عراق را فراهم کند، در شرایط بعد از بهار عربی با تغییرات وسیع و سریع در کانونهای قدرت کشورهای منطقه نمیتواند از ابزار نظامی بهنحو مطلوب بهره ببرد؛ بنابراین، خلأ همگرایی غرب با کشورهای صاحب نفوذی مانند ایران، بهشدت حس شود. بهخصوص آنکه در جنگ نیابتی در سوریه به گزارش جیمز کلاپر، مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا، فرصت را در اختیار گروههای افراطی پنهان در لایههای اجتماعی نهتنها سوریه، بلکه کل منطقه قرار داد تا بار دیگر قدرتگیری گروههای بهشدت تندرو را شاهد باشیم.
وجود مناطق فاقد حکومت مؤثر در خاورمیانه، با توجه به انزوا و افتراق ایران بر سر موضوع هستهای، سبب شد در میانمدت غرب خطر رواج تفکرات تکفیری توسط عربستان در منطقه را بهدلیل دشمنی با تهران نادیده بگیرد و در مدتی کوتاه گروه دولت اسلامی موسوم به داعش با حمایت عربستان و ترکیه شکل گیرد و جهان را غافلگیر کند؛ ازاینرو، بعد از خشونتطلبیهای عریان داعش، بسیاری از اندیشکدههای آمریکایی، خطر افراطگرایی منبعث از عربستان و متحدان سنی آن را بهمراتب خطرناکتر از برنامه هستهای ایران دانستند.
توافق هستهای ایران و غرب با توجه به وجود و قدرتگیری دشمن مشترک دو طرف و عملکرد عربستان و ترکیه در فعالیت این دشمن پنهان در لایههای اجتماعی منطقه میتواند اولویت غرب برای تعامل با کشورهای منطقه و نیز اتخاذ استراتژیهای تقابلی را در زمانهای بحرانی، مانند شکلگیری دولتهای تکفیری تغییر دهد.
واضح است، در صورت توافق جامع هستهای ایران و غرب، با شدت بیشتری اختلاف دیدگاههای موجود میان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس درخصوص ارتباط با ایران نمایان خواهد شد؛ بنابراین، فاصله میان عربستان بهعنوان دشمن ایدئولوژیک ایران، با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس که نمیخواهند حمایت غرب را از دست داده و در دعوایی میان دو قدرت منطقهای که طرف دعوا نیز نیستند وارد شوند، افزایش خواهد یافت.
در چنین شرایطی، احتمالاً نگاه غرب حتی در مورد فرزندخواندهای مانند رژیم اسرائیل دچار تغییر تاکتیکی میشود. همانطور که در ماههای اخیر نیز شاهد بودیم، مواضع رژیم اسرائیل درخصوص عدم توافق با ایران، با انتقاد شدید واشینگتن روبهرو شد و حتی کاخ سفید در اقدامی کمسابقه درخصوص توقف شهرکسازی نیز مواضع صریحی اتخاذ کرد. بدین سبب محتمل است که غرب برای پرهیز از تضعیف موقعیت تلآویو در شرایط جدید، رژیم اسرائیل را بیش از پیش به حرکت در مسیر بازدارندگی متعارف و هستهای و نزدیکی به ترکیه و کشورهای عملگرای منطقه مانند قطر سوق دهد.
بهطور مشخص، این ابعاد پیچیده توافق هستهای ایران و غرب و تبعات منطقهای و فرامنطقهای آن، موجب میشود بهرغم تأثیر مثبت آن بر کنترل افراطگرایی و تروریسم، تأمین ثبات خاورمیانه، امنیت انرژی و... بهدلیل تضعیف موقعیت بازیگران ذینفوذ منطقه، در پیکربندی جدید خاورمیانه شاهد کارشکنی این گروه از دولتها در هفت ماه آینده که مذاکرات تمدید شده است باشیم.
نظر شما