آیا سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه درحال تغییر است؟


آیا سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه درحال تغییر است؟

 
سه‌شنبه 21 آبان 1392
 
 

در هفته‌های اخیر، با شکل‌گیری روندی جدید در مذاکرات هسته‌ای غرب و ظهور نشانه‌هایی از تغییر نگاه آمریکا به خاورمیانه، بحث درباره‌ آینده‌ شیوه‌ بازی آمریکا در این منطقه بیش از گذشته مورد توجه تعدادی از تحلیلگران گرفته است.
برای نمونه، روزنامة آمریکایی نیویورک تایمز، روز 4 آبان در تحلیلی به قلم مارک لندلر، به روندی پرداخته‌ است که در نتیجه آن ایالات متحده تصمیم به تغییر نوع بازی خود در منطقة خاورمیانه گرفته است و قصد دارد در آینده به مناطق دیگر جهان توجه بیشتری نشان دهد. به نوشتة این روزنامه، از ماه ژوئیه تا اوت امسال، هر صبح شنبه، سوزان رایس، مشاور جدید امنیت ملی اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، نشستی با چند تن از دستیاران خود در دفترش در کاخ سفید برگزار کرده است تا نقشة آیندة سیاست دولت آمریکا در منطقة خاورمیانه را طراحی کنند و سیاست آمریکا را در مسیر جدیدی قرار دهند.
بنابر این گزارش، ماه گذشته اوباما در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، با اعلام اینکه عمدة تلاش‌هایش را معطوف به مذاکره بر سر برنامة هسته‌ای ایران، سازش اعراب و رژیم اسرائیل، و موضوع سوریه متمرکز خواهد کرد و سایر مسائل را در ردة دوم اهمیت قرار خواهد داد، اولویت‌های خود را براساس همین نقشة راه جدید ‌اعلام کرده است. این بدان معناست که کشورهایی مانند مصر، بحرین، لیبی، تونس، و یا یمن نقش کمرنگ‌تری در شکل‌دهی به بازی آمریکا در خاورمیانه بازی خواهند کرد.
به گفتة رایس، هدف اوباما این است که سیاست خارجی آمریکا به خاورمیانه محدود و در آن غرق نشود. او تأکید می‌کند که آمریکا نمی‌تواند همة وقت خود را برای یک منطقه ـ هرقدر هم که مهم باشد ـ بگذارد و بنابراین وقت آن رسیده ‌که واشنگتن کمی عقب بنشیند و دوباره سیاست‌هایش را ارزیابی ‌کند.
نیویورک تایمز خاطرنشان می‌کند که این سیاست جدید، نه‌تنها شباهت ناچیزی به مداخله‌های شدید بوش به بهانة آزادسازی دارد، بلکه با سخنان دو سال پیش اوباما هم بسیار متفاوت است. بنابراین، خط کلی سیاست‌های جدید آمریکا نوعی عمل‌گرایی است که براساس آن، آمریکا، مگر در مواردی که به خود یا متحدانش حمله شود، در جریان نفت اخلالی پدید آید ‌و یا ‌حمله در پاسخ به شبکه‌های تروریستی یا سلاح‌های کشتار جمعی توجیه‌پذیر باشد، از به کار بردن‌ زور پرهیز خواهد کرد. به‌عبارت‌دیگر، اوباما از زور برای گسترش دموکراسی بهره ‌نخواهد گرفت.
مارک لندلر خاطرنشان می‌سازد که این سیاست در حالی در پیش گرفته شده‌ که رایس ۴۸ ساله به داشتن روحیة تهاجمی مشهور است و از اصلی‌ترین نیروهای مداخلة هوایی ناتو در لیبی بوده است. بااین‌حال، به‌نظر می‌رسد تحولات چند سال اخیر خاورمیانه و ارائة پاسخ‌هایی تازه برای پرسش‌هایی جدی مانند اینکه منافع حیاتی آمریکا در خاورمیانه کدامند، تحولات عربی اخیر چه تأثیری بر موقعیت آمریکا داشته‌اند، دولت اوباما در نگاه واقع‌بینانه به کسب چه دستاوردی می‌تواند امیدوار باشد و چه چیزهایی برای آن دست‌نیافتنی است، رایس و گروهش را به تدوین نقشة راه جدیدی برای سیاست‌های خاورمیانه‌ای اوباما واداشته است.
رامی خوری، مدیر مؤسسة سیاست‌های عمومی و امور بین‌الملل عصام فارس در دانشگاه آمریکایی بیروت نیز در تحلیلی در ایجنس گلوبال به تحولات اخیر در روابط آمریکا با کنشگران اصلی خاورمیانه پرداخته است. به نوشتة او، در ماه‌های گذشته، تحولاتی تاریخی در روابط آمریکا با پنج بازیگر راهبردی و کلیدی خاورمیانه رخ داده است: عربستان، رژیم اسرائیل، ایران، ترکیه و مصر. اما مهم‌ترین تغییرات در رابطة آمریکا با مثلث رژیم اسرائیل، عربستان و ایران اتفاق افتاده‌اند که گرچه برای پیش‌بینی پیامدهای نهایی آنها زود است، اما بی‌تردید نقش مهمی در آیندة خاورمیانه بازی خواهند کرد.
درمورد ایران، آمریکا گفت‌وگوی مستقیم و جدی با این کشور را در فضایی مثبت‌تر آغاز کرده است تا به مناقشه دربارة توان هسته‌ای ایران پایان دهد و به نگرانی‌های ایران دربارة سیاست‌های آمریکا درقبال این کشور پاسخ گوید. از نگاه رامی خوری، اگر مذاکرات ایران و 1+5 موفق شود، تغییری اساسی اتفاق می‌افتد، ایران آهسته‌آهسته پیوندهایش را با قدرت‌های جهانی محکم‌تر می‌کند و روابطش را با کشورهای خاورمیانه دگرگون می‌سازد. این موضوع پیامدهایی مهم برای عربستان و کشورهای شورای همکاری و همچنین وضعیت عراق، سوریه، لبنان و حزب‌الله دارد.
ازسوی‌دیگر، نگرش درحال تغییر آمریکا به ایران موضوعی بسیار نادر در خاورمیانه است؛ زیرا سیاست‌های آمریکا در این زمینه ـ شاید برای نخستین بار ـ توجهی به بیم‌ها و امیدهای رژیم اسرائیل ندارد. تل‌آویو و لابی رژیم صهیونیستی تا امروز نتوانسته‌اند مانع گفت‌وگوی تهران و واشنگتن شوند و این تغییری بسیار مهم است که ببینیم سیاست خارجی آمریکا بیشتر از منافع ملی آن تأثیر می‌پذیرد تا از نگرانی‌ها، موش‌دوانی‌ها و درخواست‌های رژیم اسرائیل.
سومین تغییر مهم، انتقاد علنی دولت عربستان از سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکاست. این رفتار نامعمول ریاض البته در خلأ شکل نگرفته و ادامة یکی از مهم‌ترین تغییرات زادة انقلاب‌های عربی است: تغییر رفتار دیپلماتیک و سیاسی عربستان و شورای همکاری. این پادشاهی‌های محافظه‌کار از اعتراض‌های مردمی و تمایل آشکار آمریکا به پذیرفتن دولت‌های اسلام‌گرای منتخب احساس نگرانی می‌کنند و به همین سبب شاهد اقداماتی همچون ارسال نیروی نظامی به لیبی و بحرین، دخالت در جنگ‌ داخلی کشوری دیگر، مخالفت با قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی و مشارکت در بازی‌های سیاسی قدرت برای بازتعریف نظم منطقه‌ای ازسوی این کشورها هستیم.
در ترکیه و مصر نیز دولت‌هایی قوی‌تر و با اعتمادبه‌نفس بیشتر ظاهر شده‌اند که درپی ایفای نقش منطقه‌ای هستند. از نظر خوری، همة این پنج کشوری که روابط آمریکا با آنها دست‌خوش تغییر است، بازیگرانی کلیدی در موازنة قدرت و معماری امنیتی نوین منطقه‌اند. با اینکه برای پیش‌بینی برایند نهایی این تحولات هنوز زود است، می‌توان پیش‌بینی کرد که در صورت ادامة روند کنونی و تغییر جدی نگاه و سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا، آیندة این منطقه تفاوت‌های بسیاری با گذشتة آن خواهد داشت.
البته دراین‌میان، منتقدانی که در دولت بوش سمت‌هایی داشته‌اند و اکنون در اندیشکده‌های آمریکایی مشغول فعالیتند، با انتقاد از روند جدید بر این باورند که کنار کشیدن آمریکا از مسائل خاورمیانه این کشور را از خطرات ناشی از مسائل خاورمیانه در امان نگه نمی‌دارد.