توسعه نفوذ آمریکا در غرب آسیا، چرا و چگونه؟


توسعه نفوذ آمریکا در غرب آسیا، چرا و چگونه؟
 
 
سه‌شنبه 9 دی 1393
 
 
 
در بحبوحه اعتراضات عظیم توده‌های مردم غرب آسیا در سال 2011، دولت اوباما پدیده موسوم به بیداری اسلامی (بهار عربی) را فرصتی برای منطقه دانست. بدین‌ترتیب تحت تأثیر قدرت مردم، دیکتاتوری‌های چندین کشور ازجمله مصر، لیبی، تونس و یمن سقوط کردند و امیدهای تازه‌ای برای پیشرفت دموکراسی در منطقه شکل گرفت. با این حال تنها یک سال پس از انتخابات مصر ورق به نفع نظامیان برگشت و مجدداً با نفوذ و بازگشت آنها به قدرت در کمتر از چهار سال شرایط به‌گونه‌ای رقم خورد که حسنی مبارک از همه اتهامات تبرئه و رهبران انقلاب زندانی و در آستانه اعدام قرار گرفته‌اند. همچنین سه سال و نیم پس از مرگ اسامه بن‌لادن، با ظهور مجدد تروریست‌های تکفیری در منطقه، گستره وسیعی از عراق، سوریه، لیبی، یمن و دیگر کشورهای منطقه درگیر جنگ‌های خونین شده است.
اکنون این موضوع برای همه مسجل شده که برخلاف ادعای رهبران آمریکا، با گذشت بیش از یک دهه لشکرکشی این کشور به منطقه، نه‌تنها امنیت و ثبات غرب آسیا بهبود نیافته، بلکه خود به عاملی برای بی‌ثباتی منطقه بدل شده است. از دیدگاه کارشناسان غربی نیز رهبران کاخ سفید با حمله به عراق و سرنگونی صدام، ناخواسته با برهم زدن موازنه قدرت، زمینه فعالیت جنبش‌ها و بازیگران نوظهوری همچون تروریست‌های تکفیری داعش را فراهم کرده‌اند. پژوهشی که توسط مرکز مطالعات تروریسم و واکنش به تروریسم انجام شده است نیز نشان می‌دهد اقدامات تروریستی غرب آسیا و شمال آفریقا از سیصد مورد در بازه زمانی 1998 تا 2004، به 1600 مورد در سال 2008، 1500 مورد در سال 2010، 1700 مورد در 2011، 2500 مورد در سال 2012 و 4650 مورد در سال 2013 رسیده است که به‌خوبی تأثیر مخرب حضور آمریکا در منطقه را نشان می‌دهد. 
از سوی دیگر عملکرد پرتناقض آمریکا در بحران‌های منطقه‌ای، افکار عمومی را نیز نسبت به ادعاها و منافع واشنگتن بدبین کرده است؛ برای مثال همزمان با حمایت آمریکا از تروریست‌ها و مخالفان دولت قانونی سوریه، شاهد سکوت این کشور درقبال سرکوب اکثریت شیعیان به دست اقلیت رژیم بحرین هستیم که این دوگانگی به‌دلیل استقرار ناوگان پنجم آمریکا در این جزیره کوچک است. همزمان کاخ سفید با گلایه‌هایی ازسوی متحدان منطقه‌ای خود روبه‌روست که معتقدند دولت اوباما در جریان سقوط حسنی مبارک و دیگر دیکتاتورهای منطقه آنچنان که باید اقدام مؤثری انجام نداده است. یکی دیگر از عجیب‌ترین موضع‌گیری‌های آمریکا درقبال روند رویدادهای عراق و تغییر دولت این کشور بود که باز هم شگفتی کشورهای عربی منطقه را برانگیخت. درخصوص پرونده هسته‌ای ایران نیز به‌رغم سیاست‌های تهدید و ارعاب اعلامی، در روند مذاکرات عملاً دستاورد و موفقیت قابل توجهی نصیب دولتمردان غربی نشده است و این ایران است که با پافشاری بر مواضع خود قصد امتیازگیری بیشتر از حریف را دارد.
برآیند این تحولات، متحدان عرب و حتی رژیم صهیونیستی را تا حدودی نسبت به سیاست‌های واشنگتن دچار تردید کرده و این موارد در کنار اعتراف دولتمردان آمریکا به ضعف سازمان‌های اطلاعاتی آنها در پیش‌بینی تحولات منطقه و خطر تغییر معادلات منطقه‌ای به نفع ایران، تغییر و اصلاح راهبردهای کلان واشنگتن در منطقه استراتژیک غرب آسیا را اجتناب‌ناپذیر می‌کند. از سوی دیگر با توجه به هزینه‌های هنگفت مادی و معنوی حضور نظامی آمریکا در منطقه، به ناچار باید بر روش‌های کم‌هزینه‌تر با اثربخشی بیشتر تمرکز کرد. براساس مطالعات انجام‌شده پیش‌بینی می‌شود آمریکا برای حضور نظامی در عراق و افغانستان تاکنون 8‌/‌1 تریلیون دلار هزینه کرده است که دستاوردهای محسوسی هم برای آمریکا و کشورهای میزبان نداشته است.

ریشه‌یابی بحران در منطقه و چشم‌انداز پیش‌رو
پژوهش‌های اندیشکده رند نشان می‌دهد که در سال 2013، 99 درصد اقدامات القاعده و گروه‌های مشابه، در شمال آفریقا و غرب آسیا صورت گرفته است. براساس گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد، با وجود دلایل مختلف علل این خشونت‌ها، اغلب این بحران‌ها ریشه مدنی داشته که چند عامل اساسی در بیشتر آنها مشترک است. ازنظر جغرافیایی، بخش اعظم این منطقه بیابانی و خشک همراه با محدودیت شدید منابع آبی است که کشاورزی و تولید مواد غذایی را با دشواری فراوان همراه کرده است. از سوی دیگر این منطقه شاهد یکی از بیشترین میزان رشد جمعیت در جهان است و جمعیت این منطقه از 83 میلیون نفر در 1950 به 404 میلیون نفر در 2014 رسیده است و پیش‌بینی می‌شود به 590 میلیون تا سال 2050 برسد. از سوی دیگر همزمان با افزایش امید به زندگی از 61 به 73 سال، شاهد افزایش جمعیت جوان در این کشورها هستیم.
براساس آمارهای سازمان اطلاعات آمریکا (سیا) حدود 28 تا 38 درصد شهروندان شمال آفریقا و غرب آسیا چهارده یا زیر چهارده سال دارند که برای مثال این میزان در آمریکا 4‌/‌19 و در ایتالیا 8‌/‌13 و در ژاپن 2‌/‌13 درصد است. ازدیاد جمعیت کودکان و نوجوانان، اگرچه می‌تواند به‌عنوان پشتوانه‌ای برای تداوم آهنگ پیشرفت و توسعه کشورها تلقی شود، اما برای جوامعی که به‌دلیل ضعف اقتصادی، از تأمین نیازهای آموزشی، اجتماعی و فرهنگی این افراد ناتوان هستند می‌تواند به چالشی عظیم بدل شود. اغلب کشورهای منطقه به‌دلیل ناتوانی از سرمایه‌گذاری در مقوله آموزش، از فقر فرهنگی شدید رنج می‌برند و همزمان به‌دلیل ضعف ساختار اقتصادی، شاهد بیکاری گسترده جوانان هستیم. بیکاری نیز دیگر آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی را موجب خواهد شد و پیامدهای آن دومینووار در شئون مختلف جامعه ظاهر می‌شود. همچنین اغلب کشورهای منطقه به‌دلیل استقرار حکومت‌های خودکامه، از فقدان دموکراسی رنج برده و ساختار سیاسی بسته‌ای دارند که همین عدم شفافیت زمینه بروز انواع فسادهای اقتصادی و اجتماعی را فراهم می‌کند. ازاین‌رو در چنین جوامعی که همزمان از کمبود منابع، فقر فرهنگی و اقتصادی، بیکاری، عدم وجود عدالت، کمرنگ بودن نقش نخبگان، و استبداد و فساد رنج می‌برد بروز جنگ و خشونت اجتناب‌ناپذیر است. در کنار موارد فوق این نکته را هم باید درنظر گرفت که به‌دلیل سنتی بودن جوامع یادشده و پررنگ بودن ارزش‌های قومی، قبیله‌ای و ایدئولوژیک، اغلب از این مسائل به‌عنوان توجیهی برای اقدام‌های خشونت‌بار استفاده می‌شود.
به همین دلیل دولتمردان آمریکا برای حفظ و توسعه نفوذ خود در منطقه باید با متحول ساختن دیپلماسی خود، زمینه مناسب برای اصلاحات لازم را در منطقه فراهم کنند. با توجه به هزینه‌های هنگفت مادی و معنوی حضور مستقیم در منطقه، سرمایه‌گذاری و همکاری با بازیگران غیردولتی و سازمان‌های مردم‌نهاد یکی از مناسب‌ترین روش‌هایی است که ازسوی مراکز راهبردی آمریکا به دولتمردان این کشور توصیه می‌شود.

بازیگران غیردولتی، چالش‌ها و فرصت‌ها
امروزه آمریکا تقریباً با همه کشورهای عربی غرب آسیا روابط دوستانه‌ای دارد، اما بالعکس اغلب بازیگران بانفوذ منطقه روابط خصمانه‌ای با واشنگتن دارند و منافع و اهداف کاخ سفید را به چالش می‌کشند. این بازیگران که به‌عنوان قهرمان‌های نوظهور، نقش کلیدی بر معادلات منطقه دارند، اغلب یا تحت حمایت ایران و محور مقاومت ضدصهیونیستی هستند یا به گروه‌های مختلف القاعده تعلق دارند.
حزب‌الله برای دفاع از حقوق شیعیان لبنان مبارزه می‌کند و حماس نیز الگویی اسلامی را به‌عنوان جایگزین مدل لیبرال سازمان ساف ارائه می‌کند. درخصوص القاعده و تروریست‌های تکفیری داعش نیز به‌نظر می‌رسد، این گروه‌ها در جذب جوانان موفق‌تر عمل کرده و با تحریک دغدغه‌های ایدئولوژیک حمایتشان را جلب می‌کنند. به‌طور کلی دو گروه در تشکیل بدنه اصلی داعش نقش فعالی را ایفا می‌کنند: نخست جوانانی که به‌دلیل نارضایتی از فضای سیاسی سوریه و عراق، احساس می‌کنند از بخشی از حقوق خود محروم شده‌اند و گروه دوم خارجی‌هایی هستند که نفوذ شیعیان در منطقه را خطری علیه منافع خود می‌دانند.  البته گاهی نیز به‌رغم همه دشمنی‌ها، به‌دلیل برخی همپوشانی منافع، همکاری‌هایی نیز میان این گروه‌ها و آمریکا انجام شده است که مبارزه حزب‌الله با تروریست‌های تکفیری و جبهه النصره در سوریه ازجمله آنهاست. با این حال تجربه تاریخی نشان می‌دهد که گروه‌های مسلح غیردولتی حذف نمی‌شوند یا درصورت تضعیف ساختارها و قابلیت‌های آنها، ماهیت این گروه‌ها به‌گونه‌ای است که با از بین رفتن محدودیت‌ها، مجدداً احیا شده و متناسب با شرایط جدید فعالیت خود را از سر خواهند گرفت. با آگاهی از این شرایط پیروزی آمریکا بر این گروه‌ها و از بین بردن آنها بعید به‌نظر می‌رسد. بنابراین سیاست‌گذاران آمریکا باید از تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی و توسعه ساختارهای دموکراتیک دولت‌ها برای پاسخگویی به مطالبات مردم، امکان رشد این گروه‌ها را از بین ببرند. بنابراین با توجه به ازدیاد گروه جوانان در کشورهای منطقه و حس تنوع و تحول‌خواهی آنها یکی از اقدامات رو به جلوی آمریکا در منطقه می‌تواند سرمایه‌گذاری و حمایت از گروه‌های غیردولتی غیرمسلح باشد که درنهایت ازطریق اصلاح اقتصادی و همزمان با آن فرهنگ‌سازی و نخبه‌سازی زمینه لازم برای روی کار آمدن دولت‌های جدید متناسب با نیازها و شرایط منطقه و همسو با منافع و اهداف آمریکا فراهم آید.

منابع

1. Alterman, Jon B. “Acting and Reacting in the Middle East”. 2015 global forecast, Center for Strategic and International Studies.
2. Cordesman, Anthony H. “The Need for Better Civil-Military Planning”. 2015 global forecast, Center for Strategic and International Studies.
3. Malka, Haim. “The Challenge of Non-state Actors”. 2015 global forecast, Center for Strategic and International Studies.
4. Brannen, Samuel J.” Counterterrorism Success and Failings”. 2015 global forecast, Center for Strategic and International Studies.