غرب و چرخش معنادار در روش مواجهه با بحران سوریه
غرب و چرخش معنادار در روش مواجهه با بحران سوریه
چهارشنبه 15 شهریور 1391

بحران سوریه وارد هجدهمین ماه خود شده است. زخمی کهنه که هرچه زمان بر آن میرود، عمیقتر و درد آن برای ملت سوریه طاقتفرساتر میشود. نبرد خونین میان نیروهای دولتی و مخالفان مسلح، سوریه را به میدان جنگی تمامعیار تبدیل کرده که هر روز جان دهها نفر را میگیرد و صدها تن دیگر را نیز آواره میکند. اما آنچه وضعیت را بغرنجتر و پیچیدهتر کرده، تبدیل شدن سوریه به کانون نزاع قدرتهای منطقهای و جهانی است. سوریه امروز بسان عروس هزاردامادی شده که هریک، آن را برای خود میخواهد.
طی روزها و هفتههای اخیر به نظر میرسد که سه کشور غربی آمریکا، بریتانیا و فرانسه که در کنار سه کشور منطقه یعنی عربستان، قطر و ترکیه، پیشقراول جبهه ضد سوری در فضای بینالمللی هستند، به طرز آشکاری روشهای خود در قبال بحران سوریه را تغییر دادهاند که بهترین تعبیر برای آن گذر از فاز سیاسی به فاز نظامی است.
یکی از جلوههای این تغییر، فاصله گرفتن از اپوزیسیون سیاسی خارجنشین سوریه و در راس آنها «شورای ملی سوریه» و تلاش برای نزدیکی به گروههای اپوزیسیون دیگر بویژه مخالفان مسلح و در راس آنها «ارتش آزاد سوریه» بوده است.
کشورهای غربی طی ماههای اخیر به دنبال نزدیکی و مطرح ساختن شورای ملی سوریه به عنوان آلترناتیو دولت کنونی سوریه بودند. اما گذر زمان نشان داد که غرب نمیتواند از رهگذر این گروه اهداف خود را در سوریه تامین کند.
شورای ملی که سال گذشته تاسیس شد گرچه مدعی بود که گروهی فراگیر متشکل از جریانات مختلف مخالف دولت سوریه از اسلامگرا تا لیبرال است اما حضور این جریان در خارج از سوریه و نفوذ پایین آن در داخل، اختلافهای داخلی و نبود انسجام تشکیلاتی باعث شد که غرب رفتهرفته اعتمادش را نسبت به این گروه از دست بدهد.
با توجه به تنوع و تکثر بالای موجود در اپوزیسیون سوری، به نظر میرسد کشورهای غربی به این نتیجه رسیدهاند که برای تاثیرگذاری بیشتر در فرایند تحولات این کشور باید با بیشتر گروههای تاثیرگذار ارتباط داشت و از همه ظرفیت آنها استفاده کرد. در چنین فضایی، ارتباط و حمایت از مخالفان مسلح و در راس آنها گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه به طرز محسوسی در دستورکار غرب قرار گرفته است.
ویلیام هیگ وزیرخارجه بریتانیا چند روز پیش خبر از کمک 5 میلیون پوندی کشورش به مخالفان مسلح سوریه داد. تا پیش از این معمولا کشورهای غربی در قالب شورای ملی سوریه به مخالفان کمک میکردند و کمک مستقیم به دیگر گروهها بویژه ارتش آزاد سوریه دستکم به صورت علنی بیسابقه است.
هیلاری کلینتون وزیرخارجه آمریکا نیز روز 12 اوت گذشته در جریان سفر به ترکیه با تعدادی از مخالفان دولت سوریه دیدار کرد اما هیچیک از اعضای شورای ملی سوریه در این دیدار حضور نداشتند.
یکی از دلایل دیگری که غرب را واداشته تا به ارتش آزاد سوریه بیشتر نزدیک شود، ممانعت از سیطره کامل عربستان و قطر بر این گروه است. سیطرهای که به زعم بسیاری باعث نفوذ جریانهای سلفی و تندرو در بدنه ارتش آزاد شده است.
چند روز پیش نیز جان ویلکس از مقامهای وزارت خارجه بریتانیا در استانبول با شخصی که بنا به گفته این وزارتخانه یک مقام سیاسی سرشناس در ارتش آزاد سوریه بود دیدار کرد. گفته شده این مقام بریتانیایی شرط حمایت از ارتش آزاد را دوری این گروه از جریانهای افراطی عنوان کرده است.

جلوه دیگر تغییر در سیاست غرب در قبال سوریه، فاصله گرفتن از روندهای بینالمللی حل و فصل سیاسی بحران سوریه است. به بیان دیگر پس از آنکه غرب، مقاومت روسیه و چین در شورای امنیت را در برابر قطعنامههای پیشنهادی ضد سوری دید، به این جمعبندی رسیده که روندهای بینالمللی نمیتوانند غرب را در رسیدن به هدف خود که همانا تغییر دولت در سوریه است رهنمون سازد و یا دستکم برای به نتیجه رساندن روندهای بینالمللی باید ابزارهای دیگر از جمله ابزار نظامی را به مثابه ابزار فشار در دستورکار قرار داد.
به نظر میرسد استفاده غرب از ابزار نظامی در دو فاز انجام بگیرد؛ فاز نخست نزدیکی و حمایت گستردهتر از مخالفان مسلح است که در سطور قبلی به آن اشاره شد. بر این اساس غرب به دنبال این است تا با قدرتمند ساختن ارتش آزاد، توازن قدرت در سوریه را که تاکنون به نفع نیروهای دولتی بوده، تغییر دهد و به اصطلاح کار را در داخل یکسره کند. بر این اساس پیشبینی میشود که ظرف روزها و هفتههای آینده شاهد دور تازهای از درگیریهای گسترده میان نیروهای دولتی و مخالفان مسلح باشیم.
در صورتی که فاز اول به نتیجه نرسد؛ غرب به سمت فاز دوم حرکت میکند و آن مداخله نظامی است. گرچه قاعدتا مداخله نظامی نیازمند قطعنامه سازمان ملل است اما طرح مواضعی همچون اظهارنظر اخیر باراک اوباما رییسجمهوری آمریکا مبنی بر اینکه بکارگیری و یا حتی جابجایی سلاحهای شیمیایی توسط دولت سوریه، خط قرمز آمریکاست و ممکن است این کشور را وارد مداخله نظامی کند، نشان میدهد که غرب بهدنبال زمینهسازیها و بهانهتراشی است که حتی در صورت لزوم بدون موافقت شورای امنیت اقدام به حمله یکجانبه به سوریه کند. هرچند غرب امیدوار است فاز اول یعنی تغییر دادن موازنه به نفع نیروهای مسلح در داخل سوریه به نتیجه برسد و دیگر نیازی به اجرا شدن فاز دوم که بسیار پرهزینه و دشوار خواهد بود، نرسد.
آنچه مسلم است این است که قوی کردن نیروهای مسلح مخالف دولت، آینده سوریه را با خطرات جدی مواجه میکند و میتواند سرنوشت لیبی را برای این کشور رقم بزند. در لیبی نیز مسلح شدن مردم گرچه یکی از عوامل سقوط قذافی بود اما پس از آن، وجود حجم بالای سلاح با توجه به بافت قبیلهای در این کشور باعث شد که اینک جنگهای قبیلهای و قتل تبدیل به امری عادی در لیبی قرار بگیرد. بنا به گفته دولت لیبی، امروز به ازای هر شش لیبیایی یک سلاح در سطح جامعه وجود دارد. بیتردید برخورد غیرمسئولانه غرب در برخورد با بحران سوریه و دامنزدن به درگیریهای مسلحانه میتواند امنیت منطقه را بیش از پیش با خطر روبرو سازد.
نظر شما