پیشنهاد یک مذاکره دو مسیره
مقاله اختصاصی دکتر برای سایت ایران ریویو

فوریه گذشته مقالهای را برای سایت ایران ریویو با نام «به سمت یک معامله نهایی هستهای یا توافق موقت دوم» نوشتم که در آن احتمال نرسیدن به توافق جامع هستهای بلندمدت را در پایان شش ماه پیشبینی کرده بودم. توافق موقت حال برای چهار ماه دیگر یعنی تا پایان نوامبر 2014 تمدید شده است. این مقاله در ادامه مقاله قبلی با درنظر گرفتن احتمال زیاد تداوم اختلافات میان طرفین مذاکره تا ماه نوامبر بر مزایای تمدید مجدد توافق موقت متمرکز شده؛ اگرچه در حال حاضر پیشنویس توافق جامعه که در برگیرنده تمامی مسائل مهم است تهیه شده است.
براساس توافق بهدست آمده، ایران پذیرفته تا گامهای هستهای دیگری را نظیر تبدیل ذخیره اورانیوم با غلظت کم به اورانیوم طبیعی بردارد و در عوض به 8/2 میلیارد دلار از داراییهای مسدود شدهاش دست یابد. توافق موقت دیگر تمدید نخواهد شد و دو طرف باید به نحوی بر اختلافات اساسیشان فائق آیند و به توافق نهایی برسند یا اینکه «برنامه اقدام مشترک» ژنو ملغی خواهد شد و ایران و گروه 1+5 دیگر مجبور نخواهند بود تا به شرایط توافق موقت عمل کنند. این امر برای ایران یعنی از سرگیری غنیسازی 20 درصدی، کامل کردن راکتور آب سنگین اراک و پایان دادن به دسترسیهای خاص سازمان بینالمللی انرژی اتمی به تأسیسات هستهای و مواردی از این دست. ازسوی دیگر پایان توافق موقت یعنی پایان کاهش تحریمها و احتمال تحمیل تحریمهای جدیدتر و غیره.
تردیدی نیست که بعد از چندین دور مذاکره بهشدت طولانی، نه ایران و نه اعضای گروه 5+1 علاقهای به شکست مذاکرات ندارند و این امر خود میتواند انگیزهای برای فشار همهجانبه برای خروج از بنبست فعلی باشد. اگر قرار است معاملهای نهایی صورت گیرد باید مسائل اساسی نظیر ماهیت و گسترده برنامه غنیسازی ایران حل شود اما شکافها آنقدر عمیق است که تا پایان نوامبر پر نشود.
در ارتباط با ماهیت و گستره برنامه غنیسازی ایران، رهبر ایران به تازگی مشخص کرده که این کشور به 190 هزار سو برای رفع نیازهایش در آینده نیاز دارد. ازسوی دیگر آمریکاییها اصرار میورزند که اوباما نمیتواند توافق کنگره با معاملهای که حتی حق داشتن 10 هزار سانتریفیوژ برای ایران را میپذیرد بهدست آورد. به عبارت دیگر آمریکاییها هرچند آشکارا بر روی 4 تا 5 هزار سانتریفیوژ برای ایران تأکید میورزند اما احتمالاً 8 تا 9 هزار سانتریفیوژ را خواهند پذیرفت. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه و سرپرست مذاکرهکنندگان ایرانی، در مصاحبهای با نیویورک تایمز اشاره داشته که ایران ممکن است برای چند سال به تعداد سانتریفیوژهای عملیاتی توافق شده در برنامه اقدام مشترک رضایت دهد و بعدا دسترسی نامحدودی به چرخ سوخت هستهای در ابعاد صنعتی داشته باشد.
علاوه بر مسئله سانتریفیوژها، مسائل مورد اختلاف دیگری نظیر طول مدت توافق نهایی، سرعت و زمانبندی رفع تحریمها و آینده تأسیسات زیرزمینی فردو وجود دارند که باید حلوفصل شوند. این درحالی است که به گفته عباس عراقچی، نفر دوم تیم مذاکرهکننده ایران، 65 درصد مسائل حل و تنها 35 درصد باقیمانده، مانع رسیدن به توافق نهایی شده است. هرچند با درصد نشان دادن مسائل چندگانه در مذاکرات کار سختی است با اینوجود سخنان عراقچی نشانه مثبتی دال بر پیشرفت محسوس بهدست آمده در ماراتون 6 دوره مذاکره در وین در ماه ژوئیه است.
پیشنهاد یک مذاکره دو مسیره
با توجه به پیشینه جنجالی مذاکرات هستهای، من بر این باورم که یک مذاکره دو مسیره در خلال چهار ماه آتی ضروری است. به عبارت دیگر باید هم بهدنبال رسیدن به توافق نهایی بود و هم یک توافق موقت دوم. این یعنی درحالی که تلاشها بر روی رسیدن به توافق نهایی که به بنبست هستهای و تحریمهای مرتبط با آن در یک بازه زمانی پایان خواهد داد متمرکز است، تلاشهایی موازی و جنبی نیز برای مشخص ساختن شرایط تمدید توافق موقت در صورت نرسیدن به توافق نهایی انجام شود.
همینطور که مشخص است این پیشنهاد برخلاف شرایط ادامه مذاکرات تا پایان نوامبر است اما وجود منافع زیاد و نبود علاقه به شکست کامل مذاکرات و بازگشت به وضعیت قبل از توافق ژنو بهخصوص در حوزه روابط ایران با آژانس، کاملاً آن را قابل درک میسازد و میارزد تا در حاشیه دورهای بعدی مذاکرات به آن پرداخته شود.
همانطور که در مقاله اولم درباره «توافق موقت دوم» توضیح دادم، برخی از مسائل بهلحاظ فنی پیچیده هستند و ممکن است تحت فشار ضربالاجلهای ساختگی حل شود حال آنکه آنچه نیاز است یک روند عقلانی است که بهدنبال رسیدن به یک توافق ناکارآمد بهخاطر اینکه به جزئیات فنی به درستی نپرداخته، نیست.
اما جزئیات توافق موقت دوم چه میتواند باشد؟ بدون تردید این توافق ضمن داشتن عناصر کلیدی توافق موقت اول، اصلاحات و ضمیمههایی خواهد داشت. ازجمله باید درباره دور جدید کاهش تحریمها، مدت توافق و نظایر آن توافق حاصل شود؛ هرچند ایران مجدانه خواستار پایان دادن به تمام تحریمهای ناعادلانه است. ایران در صورت مواجهه با چشمانداز شکست مذاکرات و نرسیدن به توافق نهایی، گزینه بهتری از توافق موقت دوم ندارد هرچند که انجام آن کار سختی باشد. بدون شک نقطه ضعف احتمالی مذاکرات دو مسیره این است که جذابیتهای یک توافق موقت دیگر میتواند از اراده سیاسی لازم برای رسیدن به توافق نهایی بکاهد. اما از نقطه نظر ممکن بودن و نگاه عملگرایانه به شرایط موجود و احتمالی، مذاکره دو مسیره، پیشنهادی درست است.
ازجمله دلایل رد احتمالی این پیشنهاد میتواند این باشد که در حال حاضر تمام طرفها بر روی ضربالاجل نوامبر بهعنوان ضربالاجل نهایی توافق کردهاند. اما با درنظر گرفتن موانع بسیار دشوار فراروی توافق نهایی و از آنجا که هر توافقی قابل تغییر است ضروری است تا توافقهای گذشته با رویکرد واکنش منعطفانه مجددا مورد مذاکره قرار گیرد. در واقع این کار بیانگر اولویت حل تدریجی مسائل به جای تعامل یکباره بر سر یک «بسته توافق» کامل است و بر آثار پیشرفت گام به گام در وضعیت سیال بنبست کنونی دلالت دارد.
طبعاً مخالفان توافق با ایران در آمریکا با هر نوع توافق موقت دومی دچار تشویش خواهند شد و ممکن است فشار مجددی ازسوی کنگره برای وضع تحریمهای جدید علیه ایران وارد شود. اما همانگونه که سر مقالههای رسانههای آمریکا مورد تأیید قرار دادهاند، برای کنگره آمریکا فرقی نمیکند که نتیجه مذاکرات اخیر چه باشد و احتمال کمی هست که کنگره قانونهای تحریمهای ایران را لغو کند. به عبارت دیگر قوانین تحریم ایران تا آیندهای قابل پیشبینی همچنان پابرجا خواهند ماند و نامه اخیر صدها نماینده کنگره به کاخ سفید مبنی بر اقدام قاطع علیه ایران تازهترین نشانه از موضع کنگره در قبال مسائل است. به لحاظ نظری، شانس ایران برای پایان دادن به تحریمهای غرب با پیشرفت به سمت ساخت بمب اتمی بیشتر از وضعیت فعلی است که غرب به انکار ایران در مقابل اتهامات ساخت بمب با دیده تردید مینگرند؛ غربی که در گذشته تحریمهایش را علیه کشورهایی که به بمب هستهای دست یافتند لغو کرده است. اما این بحث موضوعی کاملاً متفاوت است و میتوان در مقالهای دیگر به آن پرداخت. جان کلام اینکه تلاشهای ایران برای منع گسترش و تعهدات آن راهبردی و قابل راستی آزمایی هستند و اطمینان میدهند که اتهامات کاذب نمیتوانند در قامت واقعیت مطرح شوند.
نظر شما