اوضاع این روزهای عربستان در ارتباط با یمن؛ به دنبال بازگرداندن نفوذ از دست رفتهاش
اوضاع این روزهای عربستان در ارتباط با یمن؛ به دنبال بازگرداندن نفوذ از دست رفتهاش
نرگس سادات اصفا
شنبه 8 فروردین 1394

یمن کشوری است که در نیمه اول قرن بیستم منازعات قبیلهای و جنگ بر آن حاکم شد و در نیمه دوم نیز سلطه استعمار پیر آن را بیثبات ساخت. در واقع میتوان گفت، جامعه یمنی، ترکیب پیچیدهای از تقسیمات و شکافهای قبیلهای، فرقهای و مذهبی است که حیات سیاسی پرآشوب کشور و محیط احیاءطلبی اسلامی را شکل داده است. از طرفی یمن فقیرترین کشور جهان عرب به حساب میآید و 1000کیلومتر نیز مرز مشترک با عربستان دارد.
اما یکی از جنبشهای فعال زیدی مذهب در یمن از سال 2004، با دولت یمن درگیر بوده است حوثیها و شاخه فعال سیاسی آنها یعنی انصارالله میباشند. این گروه نام خود را از رهبر معنوی و یکی از علامههای مذهب زیدی، یعنی بدرالدین الحوثی، گرفتهاند. فرزندان این فرد، رهبری سیاسی حوثیها را به عهده دارند. حوثیها در دهة 1990 (پس از وحدت یمن شمالی و جنوبی)، با تأسیس حزب الحق فعالیت خود را آغاز کردند. این حزب پس از چند سال دچار انشعاباتی شد.
در سال 1997، حسین الحوثی – که نمایندة جناح تندرو حوثیها بود ـ تشکل «جوانان مؤمن» را ایجاد کرد. به طور کلی روابط حوثیها با دولت مرکزی یمن، تا سال 2003، حسنه بود. حوثیها در جنگ تجزیة 1994، جانب دولت را گرفته و با تسلیحاتی که دولت تأمین میکرد، به جنگ با تجزیهطلبان پرداختند. روابط حسنة دو طرف حتی پس از انشعاب تشکل جوانان مؤمن از حزب الحق ادامه داشت. مسائل عمدهای که در این سالها موجبات اختلاف را فراهم میآورد، مخالفت حوثیها با سیاست خارجی یمن و اوضاع نابسامان اقتصادی و اجتماعی مناطق شمالی یمن بود. در سال 2003، با تظاهرات گستردة حوثیها در مقابل سفارت آمریکا در صنعا، در اعتراض به جنگ علیه عراق، تضاد دولت و حوثیها آشکار شد. از آن زمان دستگیری فعالان حوثی شروع شد و با تلاش نیروهای امنیتی برای دستگیری حسین الحوثی، در سال 2004، درگیری دولت با حوثیها تبدیل به جنگی تمام عیار شد. از آن سال تاکنون، یمن شاهد چندین دور درگیری بوده است که هر دور آن از ادوار سابق شدیدتر و با تلفات بیشتری همراه بوده است.
اما به موازات این درگیریها از سال 2004 تا کنون، یکی از بازیگران اصلی مبارزه علیه حوثیها، عربستان سعودی بوده است که با روشهای گوناگون درصدد سرکوب این جنبش برآمده است و در هیچ برههای علاقهای به حل بحرانهای سیاسی در یمن نداشته است. البته فعالیت عربستان در یمن به قبل از شکلگیری حوثیها بازمیگردد. عربستان سعودی در مناطق شیعه نشین یمن با صرف پول های فراوان برای تبلیغ وهابیت باعث وهابی شدن چندین شهر شیعه نشین در شمال و غرب این کشور شده بود. القاعده نیز در طی این سالها، نقش اهرم فشار عربستان بر انصارالله را بازی میکرده است. در بعد مشارکت سیاسی شیعیان نیز باید گفت، با اینکه شیعیان زیدی، جعفری و اسماعیلی با هم حدود 55 درصد از جمعیت یمن را تشکیل می-دهند، در دوران علی عبدالله صالح هیچ جایگاهی در سیستم حکومتی نداشتند.
در هر صورت صالح سرنگون شد و بزرگترین حامی خارجی آن یعنی عربستان نیز پذیرفت که این اتفاق بایستی رخ میداد چرا که صالح هیچ دفاع قابل توجیهی برای ماندن نداشت. در حال حاضر، اتفاقی که افتاده و عربستان را به وحشت انداخته این است که حوثیهای که کنترل شمال یمن را داشتهاند هم اکنون و پس از سالها مبارزه و با شکست دادن شبه نظامیان پشتیبانی شده توسط القاعده، صنعا پایتخت یمن در دست گرفته اند و به نظر میرسد، مرحله جدیدی در تاریخ سیاسی کشور یمن رقم بخورد. کشورهای مرتجع عربی و در رأس آن عربستان سعودی کما فیالسابق، درصدد سنگاندازی و مخالفت و حتی راه¬اندازی جنگ طولانی مدت از طریق ایجاد فشارهای سیاسی، تحریم و کمک به گروههای تروریستی در یمن میباشند. در این تحلیل تلاش میشود، علل و عوامل تلاشهای عربستان سعودی برای بینتیجه ماندن حرکت انقلابی حوثیها بررسی شود و با نقبی به تاریخ گذشته فعالیتهای عربستان بر ضد این گروه، ابعاد این دخالتها بررسی گردد.
به طور کلی عربستان سعودی کشوری محافظهکار است و در ورود به درگیریهای نظامی بسیار محتاطانه عمل میکند؛ مثلاً در جنگ ایران و عراق نقش تشویق کننده برای عراق را ایفا کرد و در اشغال کویت، از نیروهای ائتلاف بین المللی برای مقابله با عراق سود جست. اما موضوع یمن حاکی از دخالت مستقیم و آشکارای عربستان سعودی است که از حمایت سلفیها و القاعده آغاز و تا ارسال سلاح به صورت مستقیم از طریق مرزها ادامه یافته است. اما چرا روابط عربستان با یمن اینگونه بوده است؟ عربستان سعودی سالهای متمادی سیاست "مهار و حمایت" را در مورد یمن به کار برد و تنها دلیل آنها، جلوگیری از فروپاشی دولت در این کشور بود. به عبارت بهتر حمایت دولتی که سیاستهای ریاض را به پیش ببرد و شانه¬ به شانه با اهداف پادشاهان سعودی حرکت کند و در مواقعی که شاهان سعودی لازم ببینند بتوانند آن را مهار کنند. دیگر سیاست ریاض اما در کنار این موضوع، "ضعیف نگاه داشتن یمن بود" چرا که یمن قوی به معنای یک تهدید عمده برای امنیت داخلی عربستان به شمار میرفت.
مشهور است که شاه عبدالعزیز در بستر مرگ خود گفته است:«ترس و ضعف را در یمن نگاه دارید، چرا که یمن قوی یک تهدید عمده برای امنیت داخلی عربستان است.»(1)
در بررسی این موضوع میتوان سه دسته موقعیت استراتژیک یمن، داخلی و منطقهای را برای ضدیت آشکار و پنهان عربستان علیه حوثیها متصور شد که در هر دو دسته عوامل پیگیری منافع عربستان به چشم خود می-باشد.
1. موقعیت استراتژیک یمن:یمن کشوری دارای منابع مهم گاز طبیعی و نفت خام می باشد. عربستان سعودی سه استان نفت خیز یمن را اشغال نموده است. اما حضور حوثیها به معنای حضور در سواحل غربی مشترک با عربستان و این موضوع یعنی آزادی حرکت در تنگه باب المندب و در نهایت تهدیدی امنیتی برای عربستان(2) و در حال حاضر عربستان و رژیم صهیونیستی هر دو در پی ایجاد نوعی هماهنگی امنیتی در این زمینه هستند، چرا که این وضعیت برای رژیم صهیونیستی نیز نوعی تهدید به حساب میآید.
2. عوامل داخلی؛ عربستان سعودی میزبان حدود یک میلیون یمنی است که اکثراً در مناطق جنوبی این کشور ساکن میباشند. بسیاری از آنها احساسات ضد وهابی داشته و به حوثیها گرایش دارند و این مسئله به معنای حضور نیروهای بالقوهی مخالف با آل سعود و همگام با حوثیهاست.( از اقدامات این کشور پادشاهی از سال 1980 تا کنون می توان به تأسیس حدود 400 مدرسه وهابی در مناطق سنی نشین یمن و هزینه کردن سالانه یک میلیارد دلار برای گسترش مذهب وهابیت در یمن اشاره کرد). از طرف دیگر، موقعیت جغرافیایی این منطقه به گونه¬ای است که هم در کنار مناطق درگیری و هم در مناطق نفتخیز شرقی عربستان قرار دارد و با توجه به همسایگی دو کشور، نگرانیهای عمدهای را در مورد امکان و احتمال تسری ناامنیها به داخل عربستان سعودی و تحریک اقلیت سرکوب شده و ناراضی شیعة این کشور به وجود آورده است. به علاوه زیدیها در مقابل مذهب وهابی و سلفیگری، احساسات و اندیشههای نزدیک به شیعیان دوازده امامی دارند و این موضوع در تضاد آنها با عربستان معنا مییابد. در واقع باید گفت، حزب الحق و جوانان مؤمن در مقابل گسترش سلفیگری و فعالیتهای تبلیغاتی وهابی عربستان سعودی در یمن تشکیل شده و به فعالیت پرداختند.
3. رقابت منطقهای؛ از مهمترین دلایل منطقهای عربستان برای سرکوب جریان حوثیها در یمن، رقابت منطقهای با ایران است. حضور ایران در عراق، سوریه، لبنان و هم اکنون یمن، به معنای بازی برد - باخت به نفع ایران است. به باور عربستان نفوذ و توان اثرگذاری ایران در منطقه و مسائل مهم آن بسیار افزایش یافته است و صعود شیعیان به رأس هرم قدرت در منطقه، غیرقابل قبول به نظر میرسد. عربستان سعودی یمن را حیات خلوت خود میداند و تمام تلاش خود را مصروف میسازد که نفوذ جمهوری اسلامی ایران را در این کشور کم نماید.
در همین زمینه الجزیره در مقاله ای به قلم مارتین ریدان، تحلیلگراستراتژیک ایالات متحده، منتشر کرده است که در آن رقابت میان ایران و عربستان را در یمن، "بازی بزرگ" میان بریتانیا و روسیه بر سر افغانستان شبیه کرده است. ریدان میگوید:«وضعیت ایران و عربستان بر سر یمن، یادآور "بازی بزرگ" در افغانستان بین بریتانیا و روسیه است بازی که بیش از صد سال پیش رخ داد. عربستان سعودی و ایران در دهه اخیر، خود را درگیر رقابت استراتژیک برای کسب قدرت و نفوذ در شرق میانه ، که منتهی میشود به دریای مدیترانه و خلیج فارس نموده اند. ایران به عنوان رهبر جهان اسلام شیعه و عربستان سعودی به عنوان رهبر جهان اسلام سنی.»(3)
همچنین مقالهای در نیویورک تایمزبه نقل از ابراهیم الشرقیه محققی در موسسه بروکینگز در دوحه در حوزه دستاوردهای تحولات اخیر در یمن، عنوان کرده و گفته است: "در جنگ سرد منطقه، این موقعیت ایرانیان است که در مقابل عربستان سعودی تقویت میشود، و رسیدن حوثیها در صنعا قطعا خبر خوبی است. "(4)
اگرچه درخواست اخیر عربستان برای صدور قطعنامه در جهت دخالت نظامی در یمن، مورد تأیید شورای امنیت قرار نگرفت اما عربستان و سران مرتجع عربی در این زمینه یدی طولانی دارند. در سالهای گذشته نیز شورای همکاری خلیج فارس با صدور بیانیه ای، حمایت قاطعانه کشورهای عضو را از تجاوز ارتش عربستان به خاک یمن اعلام کردند و تلاش داشتند در امور داخلی یمن دخالت کنند. ریاض شاید فکر آن را نمیکرد که با صرف این همه هزینه طی این سالها، و زیرسازیهای آموزشی و نظامی، برای تقویت نیروهای القاعده و جداییطلب، امروز انصارالله زمام امور را در دست بگیرد. در واقع حوثیها خود عکس العملی به این اقدامات ستیزهجویانهی عربستان بوده است. در واکنش به سلفی گری که در این کشور و منطقه شکل گرفت، سبب شد، جنبش زیدی نیز به فکر یافتن هویتی برای خود برآید و در این مسیر اکنون آنچنان موفق شده است که دیگر نه تنها دراقلیت نیست، بلکه زمام امور کشور را در یمن در دست دارد. اما عربستان از راههای گوناگونی درصدد است این حرکت انقلابی را به چالش کشیده و ناموفق جلوه دهد. این اقدامات از قطعنامه در سازمان ملل آغاز شده و تا قطع کمکهای مالی این کشور که حدود 70درصد بودجه یمن را تأمین میکند ادامه داشته است. در واقع عربستان به غیر از تجهیز نیروهای سلفی و ارسال سلاح از طریق مرزها، تلاش میکند از حربه تحریمهای اقتصادی برای به شکست کشاندن حرکت حوثیها به استفاده نماید. به طور کلی، ریاض یک دهم از تولید ناخالص ملی خود را برای خرید مقادیر سرسام آور تسلیحات استفاده کرده است. به گونهای که تعداد تانکهای عربستان از تعداد خدمه آموزش دیده آنها بیشتر شده است. مشخص است که این تسلیحات برای خود سعودیها در نظر گرفته نشده بلکه در اختیار نیروهای سایرکشورها که توسط ریاض اجیر شدهاند قرار میگیرد.
در یک جمعبندی میتوان گفت، در حال حاضر عربستان سعودی نفوذ گذشته خود در یمن را از دست داده است و این موضوعی است که رسانههای غربی نیز به آن اذعان نمودهاند. المیناتور در مورد نقش امروز عربستان در یمن اینگونه تحلیل کرده است: «در حال حاضر عربستان سعودی، نفوذ گذشته خود را در یمن از دست داده است» (5) و همچنین رویترز آورده است: «در گذشته، عربستان نقش یک بازیگر حادثهساز و گاهی نقش یک قهرمان را ایفا میکرد اما اکنون در سرتاسر مرز مشترکش با یمن نفوذ کمی دارد و قویترین اهرم فشارش هم اکنون، ابزار اقتصادی است.»(6)
اما یکی از جنبشهای فعال زیدی مذهب در یمن از سال 2004، با دولت یمن درگیر بوده است حوثیها و شاخه فعال سیاسی آنها یعنی انصارالله میباشند. این گروه نام خود را از رهبر معنوی و یکی از علامههای مذهب زیدی، یعنی بدرالدین الحوثی، گرفتهاند. فرزندان این فرد، رهبری سیاسی حوثیها را به عهده دارند. حوثیها در دهة 1990 (پس از وحدت یمن شمالی و جنوبی)، با تأسیس حزب الحق فعالیت خود را آغاز کردند. این حزب پس از چند سال دچار انشعاباتی شد.
در سال 1997، حسین الحوثی – که نمایندة جناح تندرو حوثیها بود ـ تشکل «جوانان مؤمن» را ایجاد کرد. به طور کلی روابط حوثیها با دولت مرکزی یمن، تا سال 2003، حسنه بود. حوثیها در جنگ تجزیة 1994، جانب دولت را گرفته و با تسلیحاتی که دولت تأمین میکرد، به جنگ با تجزیهطلبان پرداختند. روابط حسنة دو طرف حتی پس از انشعاب تشکل جوانان مؤمن از حزب الحق ادامه داشت. مسائل عمدهای که در این سالها موجبات اختلاف را فراهم میآورد، مخالفت حوثیها با سیاست خارجی یمن و اوضاع نابسامان اقتصادی و اجتماعی مناطق شمالی یمن بود. در سال 2003، با تظاهرات گستردة حوثیها در مقابل سفارت آمریکا در صنعا، در اعتراض به جنگ علیه عراق، تضاد دولت و حوثیها آشکار شد. از آن زمان دستگیری فعالان حوثی شروع شد و با تلاش نیروهای امنیتی برای دستگیری حسین الحوثی، در سال 2004، درگیری دولت با حوثیها تبدیل به جنگی تمام عیار شد. از آن سال تاکنون، یمن شاهد چندین دور درگیری بوده است که هر دور آن از ادوار سابق شدیدتر و با تلفات بیشتری همراه بوده است.
اما به موازات این درگیریها از سال 2004 تا کنون، یکی از بازیگران اصلی مبارزه علیه حوثیها، عربستان سعودی بوده است که با روشهای گوناگون درصدد سرکوب این جنبش برآمده است و در هیچ برههای علاقهای به حل بحرانهای سیاسی در یمن نداشته است. البته فعالیت عربستان در یمن به قبل از شکلگیری حوثیها بازمیگردد. عربستان سعودی در مناطق شیعه نشین یمن با صرف پول های فراوان برای تبلیغ وهابیت باعث وهابی شدن چندین شهر شیعه نشین در شمال و غرب این کشور شده بود. القاعده نیز در طی این سالها، نقش اهرم فشار عربستان بر انصارالله را بازی میکرده است. در بعد مشارکت سیاسی شیعیان نیز باید گفت، با اینکه شیعیان زیدی، جعفری و اسماعیلی با هم حدود 55 درصد از جمعیت یمن را تشکیل می-دهند، در دوران علی عبدالله صالح هیچ جایگاهی در سیستم حکومتی نداشتند.
در هر صورت صالح سرنگون شد و بزرگترین حامی خارجی آن یعنی عربستان نیز پذیرفت که این اتفاق بایستی رخ میداد چرا که صالح هیچ دفاع قابل توجیهی برای ماندن نداشت. در حال حاضر، اتفاقی که افتاده و عربستان را به وحشت انداخته این است که حوثیهای که کنترل شمال یمن را داشتهاند هم اکنون و پس از سالها مبارزه و با شکست دادن شبه نظامیان پشتیبانی شده توسط القاعده، صنعا پایتخت یمن در دست گرفته اند و به نظر میرسد، مرحله جدیدی در تاریخ سیاسی کشور یمن رقم بخورد. کشورهای مرتجع عربی و در رأس آن عربستان سعودی کما فیالسابق، درصدد سنگاندازی و مخالفت و حتی راه¬اندازی جنگ طولانی مدت از طریق ایجاد فشارهای سیاسی، تحریم و کمک به گروههای تروریستی در یمن میباشند. در این تحلیل تلاش میشود، علل و عوامل تلاشهای عربستان سعودی برای بینتیجه ماندن حرکت انقلابی حوثیها بررسی شود و با نقبی به تاریخ گذشته فعالیتهای عربستان بر ضد این گروه، ابعاد این دخالتها بررسی گردد.
به طور کلی عربستان سعودی کشوری محافظهکار است و در ورود به درگیریهای نظامی بسیار محتاطانه عمل میکند؛ مثلاً در جنگ ایران و عراق نقش تشویق کننده برای عراق را ایفا کرد و در اشغال کویت، از نیروهای ائتلاف بین المللی برای مقابله با عراق سود جست. اما موضوع یمن حاکی از دخالت مستقیم و آشکارای عربستان سعودی است که از حمایت سلفیها و القاعده آغاز و تا ارسال سلاح به صورت مستقیم از طریق مرزها ادامه یافته است. اما چرا روابط عربستان با یمن اینگونه بوده است؟ عربستان سعودی سالهای متمادی سیاست "مهار و حمایت" را در مورد یمن به کار برد و تنها دلیل آنها، جلوگیری از فروپاشی دولت در این کشور بود. به عبارت بهتر حمایت دولتی که سیاستهای ریاض را به پیش ببرد و شانه¬ به شانه با اهداف پادشاهان سعودی حرکت کند و در مواقعی که شاهان سعودی لازم ببینند بتوانند آن را مهار کنند. دیگر سیاست ریاض اما در کنار این موضوع، "ضعیف نگاه داشتن یمن بود" چرا که یمن قوی به معنای یک تهدید عمده برای امنیت داخلی عربستان به شمار میرفت.
مشهور است که شاه عبدالعزیز در بستر مرگ خود گفته است:«ترس و ضعف را در یمن نگاه دارید، چرا که یمن قوی یک تهدید عمده برای امنیت داخلی عربستان است.»(1)
در بررسی این موضوع میتوان سه دسته موقعیت استراتژیک یمن، داخلی و منطقهای را برای ضدیت آشکار و پنهان عربستان علیه حوثیها متصور شد که در هر دو دسته عوامل پیگیری منافع عربستان به چشم خود می-باشد.
1. موقعیت استراتژیک یمن:یمن کشوری دارای منابع مهم گاز طبیعی و نفت خام می باشد. عربستان سعودی سه استان نفت خیز یمن را اشغال نموده است. اما حضور حوثیها به معنای حضور در سواحل غربی مشترک با عربستان و این موضوع یعنی آزادی حرکت در تنگه باب المندب و در نهایت تهدیدی امنیتی برای عربستان(2) و در حال حاضر عربستان و رژیم صهیونیستی هر دو در پی ایجاد نوعی هماهنگی امنیتی در این زمینه هستند، چرا که این وضعیت برای رژیم صهیونیستی نیز نوعی تهدید به حساب میآید.
2. عوامل داخلی؛ عربستان سعودی میزبان حدود یک میلیون یمنی است که اکثراً در مناطق جنوبی این کشور ساکن میباشند. بسیاری از آنها احساسات ضد وهابی داشته و به حوثیها گرایش دارند و این مسئله به معنای حضور نیروهای بالقوهی مخالف با آل سعود و همگام با حوثیهاست.( از اقدامات این کشور پادشاهی از سال 1980 تا کنون می توان به تأسیس حدود 400 مدرسه وهابی در مناطق سنی نشین یمن و هزینه کردن سالانه یک میلیارد دلار برای گسترش مذهب وهابیت در یمن اشاره کرد). از طرف دیگر، موقعیت جغرافیایی این منطقه به گونه¬ای است که هم در کنار مناطق درگیری و هم در مناطق نفتخیز شرقی عربستان قرار دارد و با توجه به همسایگی دو کشور، نگرانیهای عمدهای را در مورد امکان و احتمال تسری ناامنیها به داخل عربستان سعودی و تحریک اقلیت سرکوب شده و ناراضی شیعة این کشور به وجود آورده است. به علاوه زیدیها در مقابل مذهب وهابی و سلفیگری، احساسات و اندیشههای نزدیک به شیعیان دوازده امامی دارند و این موضوع در تضاد آنها با عربستان معنا مییابد. در واقع باید گفت، حزب الحق و جوانان مؤمن در مقابل گسترش سلفیگری و فعالیتهای تبلیغاتی وهابی عربستان سعودی در یمن تشکیل شده و به فعالیت پرداختند.
3. رقابت منطقهای؛ از مهمترین دلایل منطقهای عربستان برای سرکوب جریان حوثیها در یمن، رقابت منطقهای با ایران است. حضور ایران در عراق، سوریه، لبنان و هم اکنون یمن، به معنای بازی برد - باخت به نفع ایران است. به باور عربستان نفوذ و توان اثرگذاری ایران در منطقه و مسائل مهم آن بسیار افزایش یافته است و صعود شیعیان به رأس هرم قدرت در منطقه، غیرقابل قبول به نظر میرسد. عربستان سعودی یمن را حیات خلوت خود میداند و تمام تلاش خود را مصروف میسازد که نفوذ جمهوری اسلامی ایران را در این کشور کم نماید.
در همین زمینه الجزیره در مقاله ای به قلم مارتین ریدان، تحلیلگراستراتژیک ایالات متحده، منتشر کرده است که در آن رقابت میان ایران و عربستان را در یمن، "بازی بزرگ" میان بریتانیا و روسیه بر سر افغانستان شبیه کرده است. ریدان میگوید:«وضعیت ایران و عربستان بر سر یمن، یادآور "بازی بزرگ" در افغانستان بین بریتانیا و روسیه است بازی که بیش از صد سال پیش رخ داد. عربستان سعودی و ایران در دهه اخیر، خود را درگیر رقابت استراتژیک برای کسب قدرت و نفوذ در شرق میانه ، که منتهی میشود به دریای مدیترانه و خلیج فارس نموده اند. ایران به عنوان رهبر جهان اسلام شیعه و عربستان سعودی به عنوان رهبر جهان اسلام سنی.»(3)
همچنین مقالهای در نیویورک تایمزبه نقل از ابراهیم الشرقیه محققی در موسسه بروکینگز در دوحه در حوزه دستاوردهای تحولات اخیر در یمن، عنوان کرده و گفته است: "در جنگ سرد منطقه، این موقعیت ایرانیان است که در مقابل عربستان سعودی تقویت میشود، و رسیدن حوثیها در صنعا قطعا خبر خوبی است. "(4)
اگرچه درخواست اخیر عربستان برای صدور قطعنامه در جهت دخالت نظامی در یمن، مورد تأیید شورای امنیت قرار نگرفت اما عربستان و سران مرتجع عربی در این زمینه یدی طولانی دارند. در سالهای گذشته نیز شورای همکاری خلیج فارس با صدور بیانیه ای، حمایت قاطعانه کشورهای عضو را از تجاوز ارتش عربستان به خاک یمن اعلام کردند و تلاش داشتند در امور داخلی یمن دخالت کنند. ریاض شاید فکر آن را نمیکرد که با صرف این همه هزینه طی این سالها، و زیرسازیهای آموزشی و نظامی، برای تقویت نیروهای القاعده و جداییطلب، امروز انصارالله زمام امور را در دست بگیرد. در واقع حوثیها خود عکس العملی به این اقدامات ستیزهجویانهی عربستان بوده است. در واکنش به سلفی گری که در این کشور و منطقه شکل گرفت، سبب شد، جنبش زیدی نیز به فکر یافتن هویتی برای خود برآید و در این مسیر اکنون آنچنان موفق شده است که دیگر نه تنها دراقلیت نیست، بلکه زمام امور کشور را در یمن در دست دارد. اما عربستان از راههای گوناگونی درصدد است این حرکت انقلابی را به چالش کشیده و ناموفق جلوه دهد. این اقدامات از قطعنامه در سازمان ملل آغاز شده و تا قطع کمکهای مالی این کشور که حدود 70درصد بودجه یمن را تأمین میکند ادامه داشته است. در واقع عربستان به غیر از تجهیز نیروهای سلفی و ارسال سلاح از طریق مرزها، تلاش میکند از حربه تحریمهای اقتصادی برای به شکست کشاندن حرکت حوثیها به استفاده نماید. به طور کلی، ریاض یک دهم از تولید ناخالص ملی خود را برای خرید مقادیر سرسام آور تسلیحات استفاده کرده است. به گونهای که تعداد تانکهای عربستان از تعداد خدمه آموزش دیده آنها بیشتر شده است. مشخص است که این تسلیحات برای خود سعودیها در نظر گرفته نشده بلکه در اختیار نیروهای سایرکشورها که توسط ریاض اجیر شدهاند قرار میگیرد.
در یک جمعبندی میتوان گفت، در حال حاضر عربستان سعودی نفوذ گذشته خود در یمن را از دست داده است و این موضوعی است که رسانههای غربی نیز به آن اذعان نمودهاند. المیناتور در مورد نقش امروز عربستان در یمن اینگونه تحلیل کرده است: «در حال حاضر عربستان سعودی، نفوذ گذشته خود را در یمن از دست داده است» (5) و همچنین رویترز آورده است: «در گذشته، عربستان نقش یک بازیگر حادثهساز و گاهی نقش یک قهرمان را ایفا میکرد اما اکنون در سرتاسر مرز مشترکش با یمن نفوذ کمی دارد و قویترین اهرم فشارش هم اکنون، ابزار اقتصادی است.»(6)
منابع:
1. http://www.chathamhouse.org/sites/files/chathamhouse/field/field_document/20150218YemenIranSaudi.pdf
2. http://www.al-monitor.com/pulse/originals/2014/12/houthis-yemen-iran-islamic-jihad-palestine-israel-red-sea.html
3. http://www.aljazeera.com/indepth/opinion/2014/09/saudi-arabia-iran-great-game-ye-201492984846324440.html#
4. http://www.aljazeera.com/indepth/opinion/2014/09/saudi-arabia-iran-great-game-ye-201492984846324440.html#
5. http://www.al-monitor.com/pulse/originals/2014/08/gulf-crisis-saudi-arabia-influence-fade-yemen.html#
6. http://www.reuters.com/article/2015/01/22/us-yemen-security-saudi-idUSKBN0KV1VH20150122
نظر شما