تأثیر داعش بر روابط تهران و واشنگتن

ظهور پدیده تروریستی دولت اسلامی عراق و شام (داعش) در محدوده سرزمینی عراق، موجی از وحشت را بهواسطه مشی تروریستی عریان آن برانگیخته، تاآنجاکه واژه جنگ لیبرال که بعد از 11 سپتامبر بسیار پرکاربرد شده بود، مجدداً میان تصمیمسازان آمریکا عمومیت یافته است. لذا تحلیلگران شدت تهدید داعش را بهحدی میدانند که بتواند موجب پیامدهای منطقهای و فرامنطقهای گردد. هرچند نظریاتی نیز وجود دارد که معتقد است شکلگیری پلهکانی ناامنی در کشوری مانند عراق، راهبرد مدیریت بیثباتی توسط ایالات متحده است. در این راهبرد، سطح مشخصی از ناامنی کنترلشده ایجاد میشود تا بهواسطه آن، تحرکات سیاسی هر بازیگر ازطریق ایجاد ناامنی، قابل مدیریت باشد.
اما وجود گروه داعش که سر سازش با غرب را ندارد، ازجمله موارد انگشتشماری است که موجب اجماع سنی و شیعه در محکومیت عملکرد آن شده است و نمیتواند بهسبب کارکرد وحدتآفرین آن برای جامعه ازهمگسیخته عراق در مقابله با تهدیدی مشترک در این قالب قرار گیرد.
اما آیا مقابله با این تهدید مشترک به مانند انسجامبخشی به فضای داخلی عراق میتواند منافع متضاد ایران و آمریکا را بهعنوان دو بازیگر تأثیرگذار و ذینفع در یک راستا تعریف نموده و موجب تنظیم رابطه این دو بازیگر نسبت به هم گردد؟
واضح است که قدرت گرفتن داعش در عراق با توجه به خشونتطلبی بیش از حدش میتواند امکان ایجاد تهدید و ناامنی از نوع 11 سپتامبر 2001 را افزایش دهد. شبکه سیبیاس، یکی از نگرانیهای اصلی جمهوریخواهان را تهدید ناشی از دسترسی داعش به تسلیحات غربی میداند که در اختیار عراق است. برایناساس، جمهوریخواهان، نخبگان سیاسی و رسانههای این کشور، دولت اوباما را برای جنگ در خاک عراق با داعش بهشدت تحت فشار قرار دادهاند؛ ازاینرو، خبرنگار بیبیسی در وزارت خارجه آمریکا به نقل از یک مقام بلندپایه این وزارتخانه مینویسد که مسئله بحران عراق بهطور مختصر در حاشیه مذاکرات 1+5 در وین (با نمایندگان ایران) مطرح شد.
ازسویدیگر، بهطور مشخص، عراق و سوریه برای ایران بهعنوان متحدان این کشور آنقدر اهمیت دارد که در صورت تجزیه و روی کار آمدن دولت اسلامی عراق و شام در مجاورت ایران با توجه به مواضع داعش علیه ایران، تهدید سرزمینی جدیای برای تهران محسوب شود.
لذا مراکز غیررسمیای که در دستگاه تصمیمسازی آمریکا نقش بسزایی ایفا میکنند، مانند شورای روابط خارجی، در رویکردی همگرایانه و همصدا با ایران، داعش را حاصل کینهتوزی آلسعود با ایران دانسته و معتقد است خشونتطلبی داعش، درحقیقت جنگ عربستان علیه ایران برای سیطره یافتن بر منطقه غرب آسیاست.
با وجود این، با رجوع به گذشته نهچندان دور، یعنی سال 2001 و جنگ آمریکا و متحدانش علیه طالبان، شاهد بودیم که در آن مقطع بهطور پنهانی توافقاتی بین تهران و واشنگتن در جنگ علیه طالبان ایجاد، اما با رفع تهدید، آتش زیر خاکستر اختلافات دوباره شعلهور شد. لذا شاهدیم بهرغم آنکه جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، از آمادگی این کشور برای گفتوگو با ایران درباره بحران عراق خبر داده است؛ وزارت دفاع آمریکا تصریح میکند که همکاری احتمالی با ایران بههیچوجه شامل همکاریهای نظامی نخواهد شد.
همین رفتار و روش موضعگیری میان مقامات ایران نیز دیده میشود؛ بهطوریکه رئیسجمهور ایران و معاون سیاسی دفتر وی، از حل مشترک مشکل گروه تروریستی داعش با آمریکا استقبال میکنند، اما آقای شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، انتشار اخبار مربوط به همکاری با آمریکا را به رسانههای غربی نسبت داده میگوید: «این موضوع، کارکردی روانی دارد و کاملاً غیرواقعی است».
ولی به هر جهت، اگر شدت تهدید مشترکی به نام داعش، نمیتواند کارکردی مغناطیسگونه داشته باشد و بهخودیِخود نتواند پرونده قطور اختلافات سیساله ایران و آمریکا را یکشبه ببندد، ولی میتواند بهعنوان مجرایی برای مذاکره و نزدیکی بیشتر از ورای پرونده هستهای ایران بهشمار آید.
این امر برای ایران و آمریکا، حکم گریزگاههایی را در روابطشان دارد که میتواند بهدور از حساسیت پرونده هستهای و بهتدریج، توسعه اعتماد متقابل و برسازی هویتی متفاوت از آنچه تاکنون در روابط دو کشور جریان داشته را ازطریق آشنایی بیشتر با نظام انتظارات و هنجارهای دو بازیگر شکل دهد.
نظر شما